Sunday, February 28, 2016

gooze kagh ... (گوز کغ (کافران بی نام
در گویش محاوره ای مردم خراسان وقتی کسی گنده گویی کرده و بی ربط با واقعیات پر گویی کند می گویند فلانی گوز کَغ می دهد
https://www.youtube.com/watch?v=yEuCfPilVXw


ترانه: کافران بی نام
https://www.youtube.com/watch?v=ib0KwDJl_zg&feature=youtu.be

 ‏کشور‬ - ۷ اسفند ۱۳۹۴

قاصدان آزادی : کسادی ‏انتخابات‬ در ‏استانهای‬ مختلف 

https://www.youtube.com/watch?
v=c5cQZNzHQPg

ما آنارشیستها هیچگاه و در هیچ شرایطی در انتخابات بورژوامآبانه(در جوامع سرمایه داری) شرکت نکرده و نمیکنیم....جزو لاینفک رای ندهنده گانیم....تا کی گول خوردن و خر شدن....؟! ...تا کی در خیمه شب بازی ولایت وقیح -دیکتاتور پست فطرت , خامنه ای جانی-شرکت کردن....تا کی؟؟!! آخه وجدان پاک هم خوب چیزیه....خوابیدن بدون اینکه احساس "گناه" شریک جرم شدن کردن.... پس بگو 
...مرگ بر "انتخابات"(منجمله 10 آوریل در لیما-پرو) در همه جا و هر شرایطی
این انتصابات مجلس "خبرگان"(بخوان کوته فکران قرون  وسطی )هم تموم شد....حداقل بخود آئید و در انتخابات بعدی رئیس دزدان قافله (معروف به رئیس جمهوری) .... شرکت نکنید.... سگ زرد برادر شغاله ....
پیمان پایدار

David Graeber: "DEBT: The First 5,000 Years" 
 دیوید گریبر: بدهی: پنج هزار سال اول
 Talks at Google
تکراریست....ولی به دیدن و شنیدنش/ گوش فرا دادن می ارزد
https://www.youtube.com/watch?v=CZIINXhGDcs
یکساعت و 21 دقیقه



الگوهای اجتماعی چگونه شکل می گیرند؟ متن زیر توضیح آزمایش فوق است؛ 

نویسنده: شکاک منطق

کانون آتئیستها و آگنوستیکهای ایران


Iran.Atheist.agnostic/videos/1042583642471998/

پژوهشگران در پوشش یک برنامه چشم پزشکی رایگان آزمونی انجام دادند که نتایجش بسیار خیره کننده بود. 

در اتاق انتظار همهء افراد منتظر وقت پزشک جزو عوامل این آزمایش هستند بجز دختر خانمی که لباس بنفش پوشیده. همگی آنها طبق یک برنامه هماهنگ شده با شنیدن صدای بوق بی دلیل از صندلی خود بلند می شوند و طوری وانمود می کنند که رفتارشان عادی است.

دختر خانم بدون حتی پرسشگری بعد از سه بوق رفتار دیگران را تقلید می کند تا به قول قدیم "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو".

عوامل آزمایش یکی یکی به اصطلاح به داخل چشم پزشکی فرا خوانده می شوند تا جایی که این خانم تنها می شود؛ حتی زمانی که ایشان تنها هست این رفتار اجتماعی را که الگو برداشته در نبود دیگران تکرار می کند.

اما در مرحلهء سوم آزمون به مردم عادی دیگر اجازه ورود به اتاق انتظار داده می شود و این خانم رفتار الگو گرفته (که حتی نمی داند دلیل آن چه بوده) را به دیگران سرایت می دهد و حتی پس از او، این رفتار بی دلیل ادامه می یابد و به هنجار اجتماعی در این اتاق تبدیل می شود.

چیزی که پژوهشگر دانشگاه پنسیلوانیا از آن به عنوان "یادگیری اجتماعی" یاد می کند.

فرگشت مغز ما بطوری بوده که برای بقا و حفظ زندگی گروهی به ما دستور می دهد که از رفتارهای محیط تبعیت کنید تا از جمع جدا نیفتید. رفتارهای خوب یا بد اجتماعی، همین گونه تقلید و تکثیر می شوند. عرف و مراسم دینی هم از همین "یادگیری اجتماعی" نشات می گیرند.

خیلی از مراسم مذهبی و حتی رفتار افراد در مراسم مذهبی بر پایهء این الگوبرداری تقلیدی می باشد.

نمونهء ساده اش را در مراسم صوفیان یا در کلیسای انجیلی می بینید. در ویدئوهای کلیسای انجیلی بارها دیده شده که افراد با اشارهء دست کشیش بر زمین می افتند و خود را به حالت های خلسه مشابهی می اندازند. در مراسم صوفیان هم مثلا "هو" می کشند و بر زمین می افتند. در همین مراسم مذهبی مرسوم در ایران آویزان شدن به ضریح قبور امامان و امامزادگان، کرامت سازی برای خود یا دیگران، ادعای شفا یافتگی برای دردی که اصلا وجود نداشته (برای نشان دادن اینکه مقرب بوده اند و دعایشان مستجاب شده) و خیلی الگوهای تقلیدی دیگر مانند انداختن عریضه در چاه جمکران را افراد بدون اینکه پرسشی بکنند و یا در مقابل آن مقاومت خاصی نشان دهند چشم بسته می پذیرند و انجام می دهند و این عادت را نسل به نسل منتقل می کنند.

در کل باورها و مراسم دینی یکی از عوارض جانبی فرگشت اجتماعی ماست و تنها با روشنگری و با بالا بردن آگاهی و شعور فردی و اجتماعی می توان از پیشرفت آن جلوگیری و حتی با این خرافات مبارزه کرد.

یکی از راه های مبارزه با این گونه پارادایم ها و الگوبرداری ها مدسازی الگوهای خوب و سازنده است. نویسنده خودش چندین بار این الگوسازی ها را امتحان کرده و حتی آزمونش را پس داده.

نمونه مشهود آن حضور دینداران در این برگه است؛ بطور ناخوداگاه می دانند در این برگه دیندار بودن چیز خوبی نیست برای اینکه خود را در میان ما جا کنند تقریبا بدون استثنا وقتی می خواهند از دین دفاع کنند می گویند "من آدم مذهبی نیستم ولی" یا "من خودم بی دینم ولی" یا حتی پا فراتر می گذارند و می گویند "من خودم آتئیستم ولی". یعنی ناخودآگاه از بیان اینکه فردی دین باورهستند و خرافه باورهستند شرم دارند و همین فرد در جمعی که خرافه پرست هستند به راحتی باور به خرافه ها را بیان می کند. حالا با گسترش بی دینی در جامعه ایران بارها و بارها نویسنده خود دیده که در برخوردهای دوستانه افراد دینداری خود را پنهان می کنند و حتی شرمسار هستند چراکه اکثریت جوانان اکنون بی دین هستند.

نمونه های امتحان شده: شما هر روز وقتی در وسیله نقلیه عمومی مانند اتوبوس یا مترو که نشستید یک کتاب یا روزنامه باز کنید. اگر تعداد افراد مشارکت کننده بیشتر باشد این الگوبرداری سریعتر رخ می دهد. اما اگر تنها هستید هم می توانید الگوسازی کنید فقط باید صبور باشید و زمان زیادی را بگذارید. خواهید دید بعد از مدتی تعداد بیشتری را در اتوبوس یا مترو می بینید که کتاب یا روزنامه می خوانند. همانطور که در این زمان مطالعه نکردن و بدون مطالعه یا منبع نظر دادن عادت اجتماعی است و بعید می دانم حتی بیش از ۱۰ نفر تا اینجای این مقاله را خوانده باشد (اگر خوانده اید در کامنتها خود را شگفت زده از ماجرای قورباغه ها نشان دهید. می دانیم که در متن دربارهء قورباغه ای سخن نرفته است و دلیلش تنها این است که مطمئن شویم کامنت شما نظر کلی نیست و تا اینجای مقاله را خوانده اید)

نمونه دیگر از این الگوسازی مفید مثلا جمع کردن اشغال سطح شهر یا رعایت قوانین راهنمایی رانندگی که دیگران رعایت نمی کنند و ... می باشد. همانطور که گفته شد برای تاثیرگزار بودن بهتر است آن را بصورت گروهی انجام دهید. و حتی کسی که این عادت خوب را رعایت نکند را با چشم بد نگاه کنید. ببینید با چه سرعتی می توان عادت های خوب را جانشین عادت های بد کرد.

Friday, February 26, 2016

Reflections & Warnings : An Interview 
with Aaron Russo(*) 
بازتاب ها و هشدارها: مصاحبه تاریخی الکس جونز با آرون روسو
https://www.youtube.com/watch?v=LSGZ4Hkdyg4
(FULL)فیلم کامل: دو ساعت و 38 دقیقه و 29 ثانیه
در حقیقت یکساعت و نیمه...و یکساعت بعدی تکرار بخشهای مختلف

************************

"(*)کارگردان چندین فیلم سینمائی و فیلم مستند : "آمریکا : از آزادی تا فاشیسم

***********************

در این مصاحبه آرون دست به افشاگری میزند ...از(1) "نظم نوین جهانی": یک حکومت جهانی به رهبری بانکداران کله گنده -عمدتا صهیونیست- با چاپ کردن دلار بدون پشتوانه.....(2) از توطئه یازده سپتامبر که راکیفلر(بانکدار معروف) چندین ماه قبل به او در مورد ش بعنوان "واقعه ای"صحبت کرده بود سخن میگوید... که عملا بعنوان انداختن ترس در دل مردم آمریکا و کنترل کردنشان ....و پشت بندش تهاجمات امپریالیستی به عراق و افغانستان  و...بوقوع خواهند پیوست (3) "جنگ بر علیه ترور" دروغ و جوکی بیش نیست و(4)تاسیس فدرال رزرو سیستم آمریکا-1914(و دگر کشورهای اروپائی) بعنوان بانکی خصوصی که کشور را داغون کرده است ومردم را به فقر کشانده (5) ما برده ای بیش نیستیم....مردم باید جرات کنند و بلند شوند....(6) تو هالیوود- که فیلمهای منرا دیده ان- همه میترسند(7) رسانه ها کنترل شده اند و کنگره آمریکا و هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در دست بانکداران هست و هیچ فرقی نمیکنند(8) دموکراسی(حاکمیت 51 در صد بر روی  49  در صد) بدترین نوع حکومت است...میبایست جمهوری اولیه - تاماس جفرسون- رو بازسازی کنیم و....و....و
پیمان پایدار



اعتراف دریاسالار آمریکائی در مورد نفوذ(لابی) بیش

 از اندازه صهیونیستها بر دولت آمریکا

Dina Rutto's photo.
" من هیچ رئیس جمهوری را ندیده ام-برام مهم نیست کی باشه-که جلوی 

یهودیان قد علم کنه.آنها همیشه هر چی که میخوان بدست میارن .اگر مردم

 آمریکا درک میکردند که این افراد چه نفوذ/ قدرتی بر دولت ما دارند ، آنها 

شورش میکردند/با اسلحه بپا بر میخواستند." 

دریاسالار توماس موور رئیس ستاد مشترک ایالات متحده

ترجمه از : پیمان پایدار
"IF THE AMERICAN PEOPLE UNDERSTOOD WHAT A GRIP THESE PEOPLE HAVE GOT ON OUR GOVERNMENT, THEY WOULD RISE UP IN ARMS."‪#‎WAKEUPAMERICA‬ ‪#‎WAKEUPWORLD‬ ‪#‎FREEPALESTINE‬‪#‎ISRAELISATERRORIST‬ ‪#‎OURGOVERNMENTSARETERRORISTS‬‪#‎FIGHTFOROURRIGHTS‬ ‪#‎WEAREONE‬ ‪#‎REVOLUTION‬ ‪#‎HUMANITY‬‪#‎FIGHTFOROURFUTURE‬

"فیلم مستند(کامل) "آمریکا از آزادی تا فاشیسم
America : From Freedom to Fascism
https://www.youtube.com/watch?v=YwPZzBF80X4
آرون روسوAaron Russo
Full Length Documentaryیکساعت و 49 دقیقه و 29 ثانیه


Wednesday, February 24, 2016


The Face of Imperialism:Michael Parenti 

معرفی کتاب مایکل پرنتی :چهره امپریالیسم
ترجمه از : پیمان پایدار

"A searing indictment of the ruthless nature of imperial capitalism. Eloquent, deeply researched, and beautifully argued, The Face of Imperialism is a truly wonderful book that is essential for understanding the world we live in. Parenti's compassionate voice is a much-needed corrective to the lies we are routinely fed." —Gregory Elich, author of Strange Liberators: Militarism, Mayhem, and the Pursuit of Profit

"کیفرخواست سوزاننده از طبیعت بی رحم سرمایه داری امپریالیستی. شیوا، تحقیقی عمیق، و با استدلالی ماهرانه، چهره امپریالیسم کتابی واقعا فوق العاده که برای درک جهانی که ذر آن زندگی میکنیم ضروری است. صدای مهربان
 پرنتی نیازی اصلاحگرایانه در مقابل دروغهائیست که به طور معمول بما خورانده می شود. "- گریگوری ایلیچ ،نویسنده 'رها کنندگان عجیب : نظامیگری، ضرب وشتم، و پیگیری سود

"Michael Parenti's study of imperialism provides a timely and incisive framework for understanding the upheavals in North Africa and the Middle East. His analysis of the links between autocrats and Washington is essential to comprehend the powerful tide of hostility that informs the popular revolutions." —James Petras, Bartle Professor Emeritus, Binghamton University

"مطالعه مایکل پرنتی از امپریالیسم یک چارچوب به موقع و نافذ برای درک تحولات در شمال آفریقا و شرق میانه فراهم می کند. تجزیه و تحلیل او از ارتباط بین استبدادگران و واشنگتن برای درک جزر و مد خصومت قدرتمندان از انقلابات مردمی  ضروریست ." جیمز پتراس،  استاد بازنشسته، دانشگاه بینگهامتون

"Parenti's new book, The Face of Imperialism, is by far the best and boldest of all his formidable work. It meticulously exposes the disastrous consequences of the greed of multinational (mostly U.S.) corporations, and it documents how and why they control our government, which claims to foster democracy but systematically supports the dictatorships that cater to the profit motives of those corporations." —John Gerassi, Queens College and the Graduate Center of CUNY and author of Great Fear in Latin America and Talking with Sartre: Conversations and Debates

"کتاب جدید پرنتی ، چهره امپریالیسم 
، تا بحال بهترین و برجسته ترین است از همه نوشته های قوی او . این کتاب با دقت افشا میگرداند عواقب فاجعه آمیز حرص و طمع شرکت های چند ملیتی (بیشتر ایالات متحده)را، و مستند وار به چگونگی و چرای کنترل دولت ما-از طرف این شرکتها- میپردازد ، که ادعا می کنند مشوق دموکراسی اند اما به طور سیستماتیک از دیکتاتوری که فراهم کننده انگیزه سود این شرکت های بزرگ هستند حمایت میکنند. " جان گراسی، کوئینزکالج  و مرکز تحصیلات ارشد 'کیونی'( دانشگاه شهر نیویورک)   و نویسنده ' ترس بزرگ در امریکا لاتین' و محاوره با سارتر: مکالمات و بحث

In the last half-century we have witnessed a dramatic expansion of American corporate power into every corner of the world, accompanied by an equally awesome growth in U.S. military power. These phenomena are often treated as independent developments. Here, Michael Parenti brings them together in a sharp critique aimed as much at errant liberals and certain Marxists as at the dominant political actors who have perpetrated the imperial lie.

در نیم قرن گذشته ما شاهد گسترش چشمگیر قدرت شرکت های بزرگ آمریکایی  به هر گوشه ای از جهان ، همراه با رشد همان اندازه عظیم در قدرت نظامی ایالات متحده بوده ایم . این پدیده اغلب به عنوان تحولات مستقل بررسی می شود. در اینجا، مایکل پرنتی همه اینها را با نقدی تند و تیز همانقدر به لیبرالهای منحرف که به مارکسیستهای خاص که به عنوان بازیگران سیاسی حاکم به    دروغ امپریالیستی دامن زده اند می آورد.


Parenti adds shocking new evidence to the litany of injustices visited upon victims of U.S. imperialism: expropriation of their communal wealth and natural resources, complete privatization and deregulation of their economies, loss of local markets, deterioration of their living standards, a growing debt burden, and the bloodstained suppression of their democratic movements.

پرنتی شواهد جدید تکان دهنده ای را از بی عدالتی بر قربانیان امپریالیسم آمریکا می افزاید: سلب مالکیت از ثروت اجتماعی  و منابع طبیعی شان، خصوصی سازی کامل و مقررات زدایی اقتصاد شان، از دست دادن بازارهای محلی، به قهقرا رفتن سطح زندگی شان، رشد بی رویه و سنگین بدهی هایشان، و سرکوب خونین جنبش های دموکراتیک شان.


Just as compelling is Parenti's convincing case that the empire feeds off the republic. He shows how the richly financed corporate-military complex is matched at home by increasing poverty, the defunding of state and local governments, drastic cutbacks in human services, decaying infrastructure, and impending ecological disaster.

همینطور تاثیر گذار است شیوه قانع کننده پرنتی در اینمورد که امپراتوری از  جمهوری تغذیه میکند. او نشان می دهد که چگونه شرکت های غنی مجتمع تسلیحاتی نظامی  در داخل کشور باعث افزایش فقر میشوند،  بودجه دولت های ایالتی و محلی را میبلعند، باعث کاهش شدید در خدمات انسانی، زوال  زیرساخت ها، و فاجعه قریب الوقوع زیست محیطی را بهمراه می آورند

In this brilliant new book, Michael Parenti redefines empire and imperialism to connect the current crisis in America to its own bad behavior worldwide.

در این کتاب درخشان جدید، مایکل پرنتی با باز تعریف امپراتوری و امپریالیسم بحران کنونی امریکا را به رفتار بدش در سراسر جهان ربط میدهد . 

The Face of Imperialism makes clear that:

 :چهره امپریالیسم روشن میکند که

The purpose of the U.S. global empire is not the pursuit of power for power's sake but power to fashion the world into a corporate dominated global free-market. There is a politico-economic content behind the pursuit of imperial power.

هدف از امپراتوری جهانی ایالات متحده آمریکا دستیابی قدرت برای صرف قدرت نیست بلکه قدرت تبدیل کردن جهان تحت سلطه نظام جهانی بازار آزاد است. در پشت پیگیری قدرت امپریالیستی یک محتوای سیاسی-اقتصادی نهفته است .


U.S. foreign policy is neither inept nor misguided. Rather, it is largely successful in serving the interests of transnational corporate America. This process of global expropriation by the superrich —often involving the use of force and violence— is what is known as imperialism.

سیاست خارجی ایالات متحده نه بی منطق است و نه گمراه کننده . در عوض، به حد زیادی در خدمت گذاری به منافع فراملی شرکت های بزرگ امریکا موفق است. این فرایند سلب مالکیت جهانی توسط  فوق ثروتمندان- که اغلب شامل استفاده از زور و خشونت است  - به عنوان امپریالیسم شناخته شده است.

Third World poverty is not a product of "underdevelopment" but of overexploitation and maldevelopment.

 فقر جهان سوم محصول "توسعه نیافتگی(*)" نیست بلکه بخاطر بیش از حد استثمارشدن و توسعه بد/ ناصحیح است.

(*)نویسنده این سطور پیرو چهار متفکر بنیانگذار 'تئوری سیستم جهانی' میباشم :' امانوئل والرستاین/ سمیر امین و  دو فقید آندره گوندر فرانک و جیووانی اریگی . بر خلاف مارکسیستهای کلاسیک درک این محققین از "توسعه" سرمایه داری جهانی نه بر مبنای سیکل "پیشرفت صنعت/تکنولوژی "در کشورهای متروپول/ مادر (و آنرا لزوما "بجلو- مترقی" نامیدن نبوده و نیست) بلکه بر مبنای "تجارت نا برابر" از دوران سرمایه داری مرکانتالیسم/تجاری تا به امروز... یا همان چاپیدن جهان سوم از طریق استعمار/ امپراطوری کهن و  نوین : جنگهای امپریالیستی صد سال گذشته World System Theory

The drastic development of climate change is not a thing of the next generation or end of the century. Catastrophic changes are happening now. For us to survive we must roll back the empire, develop sustainable energy, and rid ourselves of the profit pathology.

توسعه شدید تغییر آب و هوا مسئله نسل بعدی و یا پایان قرن نیست. تغییرات فاجعه بار همین الان دارند اتفاق می افتند. برای زنده ماندن ما میبایستی امپراتوری را بعقب بزنیم ، به توسعه انرژی پایدار دست زده، و خودمان را از آسیب شناسی سود خلاص گردانیم.

Table of Contents

فهرست مطالب


Thinking about Empire
Orthodoxy as "Objectivity"
The Myth of Innocent Empires
Not Just "Power for Powerís Sake"
Instrumental "Truths" and the Dominant Paradigm

فکر کردن در مورد امپراتوری

ارتدکس در مقابل «عینیت»
اسطوره امپراتوری بی گناه
"نه فقط "قدرت به خاطر قدرت
"حقایق" ابزاری و پارادایم غالب 

The Omnipresent Arsenal
An Expensive Parasite Cui Bono?
Global Military Dominance
After the Red Menace

زرادخانه در همه جا حاضر

انگل گران قیمت کوی بونو؟
تسلط نظامی جهانی
پس از تهدید سرخ

Why US Rulers Seek Global Dominion
Determining Intent
Bolstering the Right-wing Autocrats
Suppressing the Leftist Rebels and Reformers
Enemies without End


چرا حاکمان آمریکا به دنبال تسلط جهانی هستند 
قصد تعیین 

تقویت بخشیدن اقتدارگرایان دست راستی

سرکوب شورشیان چپ گرا و اصلاح طلبان

دشمنان بدون پایان

Deliberate Design
The Third Worldization of Eastern Europe
Other Rollbacks
Underlying Consistencies
When the Truth Slips Out
Secrecy and "Innocent Incompetence"
Anything Except Moneyed Interests

طراحی خاص 
جهان سوم گرداندن اروپای شرقی
دیگر عقب گرداندنها
 زمینه سازگاریها  
هنگامی که حقیقت به بیرون درز میکند
پنهان کاری و "بی کفایتی بی گناه"
هر چیزی جز منافع مالی 

How Moneyed Interests Create Poor Nations
"Only Themselves To Blame"
Wiping Out the Locals
Phony Aid It Works Well for Somebody

چگونه منافع مالی کشور های فقیر ایجاد میکند

"فقط خودشان محق سرزنش هستند"
پاک کردن مردم محلی
کمک ساختگی برای عده ای کار میکند

Globalization for the Few
Introducing Globalization
Privatizing Nature
Free Trade vs. Public Service
Spreading Poverty
Bending the Rules
Some Confused Marxists

جهانی شدن برای عده قلیلی
معرفی کردن جهانی شدن 
خصوصی سازی طبیعت
تجارت آزاد در مقابل خدمات عمومی
گسترش فقر
 قوانین را بخاطر منافع شخصی تغییر دادن
برخی مارکسیستهای گیج

Free Market Servitude
Impunity for The Oligarchs
Free Market Pauperism
The Global Sweatshop
Destroying Self Development
When Life Is Unregulated and Cheap
Another Free Market Disaster

 سرسپردگان بازارآزاد

معافیت از مجازات برای الیگارشی
فقیرتر شدن در بازارآزاد
کارگاههای تولیدی (فوق استثمار کننده) جهانی 
از بین بردن خود توسعه گری
وقتی زندگی غیر قابل تنظیم و ارزان است

Target Cuba
The Enemy Offshore
Aggressing against the "Communist Aggressors"
Nonfalsifiable Hostility
One-way Freedom
Consistent Inconsistencies

 کوبا را هدف قرار دادن  
دشمن آنطرف آب 
تجاوز به "مهاجمان کمونیست"
خصومت غیر ابطال
آزادی یک طرفه
ناسازگاریهای سازگار

Satellites or Enemies
Yugoslavia: Privatization by Bombing
Iraq: Regime Change the Hard Way
North Korea: "Sanity" at the Brink
Iran: Evil Threat du Jour
Venezuela: The Threat of Socialistic Reformism


دست نشاندگان یا دشمنان

یوگسلاوی: خصوصی سازی توسط بمباران کردن 
عراق: تغییر رژیم از طریق راه سخت
کره شمالی: "سلامت عقل" در آستانه
ایران: تهدید شیطان روز
ونزوئلا: تهدید رفرمیسم سوسیالیستی


Rogue Imperium
A Successful Empire
Above International Law
Two-Party Imperialism
Bleeding the Republic
The Collapse of Empire?
Thinking Outside the Paradigm

 امپراطوری سرکش 
امپراتوری موفق
فرای حقوق بین الملل
امپریالیسم دو حزبی 
خونریزی جمهوری
فروپاشی امپراتوری؟
فکر کردن خارج از پارادایم

Monday, February 22, 2016

What are the Kurdish Women’s Units fighting for in Syria?
واحد زنان کرد برای چه در سوریه مبارزه میکنند ؟
https://www.washingtonpost.com/
news/monkey-cage/wp/2015/12/23/
what-are-the-kurdish-womens-units-fighting-for-in-syria/
ext
int Article
   
ترجمه از : پیمان پایدار


Syria’s Kurds now control a contiguous swath of territory linking the border region of northern Syria all the way to Iraqi Kurdistan. Kurdish forces seized the city of Kobani near the Turkish border in January, and in June took Tel Abyad to the east. The self-governing cantons of Afrin, Kobani and Cizire have set up administrative structures that operate with near complete autonomy from Damascus. Now that the Kurds have effective control of this territory, what they will they do with it? Will they attempt to break away from Syria, and establish an independent Kurdish state? Or will they remain within Syria as an autonomous region?

کردهای سوریه در حال حاضر کنترل یک نوار به هم پیوسته از قلمرو ارتباط منطقه مرزی شمال سوریه تمام راه تا کردستان عراق. نیروهای کرد شهر کوبانی را در نزدیکی مرز ترکیه در ماه ژانویه به دست گرفتند، و در ماه ژوئن 'تل ابیاد' را در شرق کشور بزیر کنترل خویش درآوردند . کانتونهای خودمختار آفرین ، کوبانی و  سیزیر دست بساختن ساختار اداری زده اند که با استقلال کامل از دمشق کار میکنند. حالا که کردها کنترل موثر این مناطق را بدست دارند ، با آن چه خواهند کرد؟ آیا آنها سعی در جدائی از سوریه و به ایجاد یک دولت مستقل کرد دست خواهند زد ؟ و یا اینکه در سوریه به عنوان یک منطقه خودمختار باقی می مانند؟
Many outside observers assume, based on the long struggle for Kurdish independence, that the Kurds must still want a state. In a recent article in the New York Review of Books, Jonathan Steele wrote that, “the dream of having a state of their own never faded.” Others refer to the Kurdish enclave in northern Syria, Rojava, as a “statelet” or a “quasi-independent mini-state.” The Iraqi Kurds are perhaps closest to achieving statehood, and a recent article about the Kurdistan Regional Government in Foreign Policy was titled, “The world’s next country.”

بسیاری از ناظران خارجی فرض میکنند، بر اساس مبارزه طولانی برای استقلال کردستان، که کردها هنوز هم خواهان یک دولت- ملت(کشور) میباشند. در مقاله اخیر در نقد و بررسی کتاب روزنامه نیویورک تایمز، جاناتان استیل نوشت که، "رویای داشتن یک کشور از خود هرگز از بین نرفته ." دیگران به منطقه کردنشین در شمال سوریه، روژاوا، به عنوان یک "بی وطن" یا یک " دولت کوچک شبه مستقل " اشاره میکنند. کردهای عراق شاید نزدیکتر باشند به دستیابی یک کشور مستقل، و مقاله اخیر در مورد دولت منطقه ای کردستان در مجله سیاست خارجی، عنوانش " کشوربعدی در جهان" بود ."
But this may not tell the whole story. Earlier this year, I conducted one of the first surveys of the Kurdish Women’s Defense Units known as the YPJ (Yekîneyên Parastina Jin) after witnessing the liberation of Tel Abyad in June and the final days of the battle of Kobani at the end of January. Despite the Western media’s fascination with the Kalashnikov-toting young Kurdish women fighting the Islamic State, there remains a significant lack of basic demographic information about these women. The full results of this research will be released in a forthcoming publication. One of the most surprising findings is that 44 of the 46 respondents did not want to establish an independent state but rather wanted to remain part of Syria.

اما  این ممکن است تمام داستان را بازگو نکند . در اوایل سال جاری، من یکی از اولین بررسیها از 'واحد دفاع زنان کردستان' که بعنوان وای پی ژ شناخته شده را پس از مشاهده آزادی تل ابیاد در ماه ژوئن و روزهای آخر جنگ کوبانی در پایان ماه ژانویه انجام داده ام . با وجود شیفتگی رسانه های غربی از زنان جوان کرد کلاشینکوف بدست که بر علیه داعش میجنگند ،هنوز فقدان قابل توجهی از اطلاعات عمومی پیرامون جمعیت  این زنان وجود دارد. نتایج کامل این تحقیق در یک نشریه آینده منتشر خواهد شد. یکی از یافته های شگفت آور این است که 44 نفر از 46 پاسخ دهندگان نمی خواهند دست به ایجاد کشور مستقل  بزنند بلکه می خواهند  بخشی از سوریه باقی بمانند.
First, some important methodological caveats. Surveying the YPJ poses certain challenges. Methodologically, the YPJ constitute a hard-to-reach “hidden population” for which random sampling is impossible. Instead, I used a respondent-driven sampling technique among a unit of the YPJ stationed in Kobani in June of 2015. I interviewed 46 members of the YPJ, all unmarried women between the ages of 18 and 34, many of whom were involved in the liberation of Tel Abyad, Kobani and other important battles. At the time of my research, many units were engaged in combat operations against the Islamic State at the front lines, limiting the number of women available to participate as respondents. Finally, because the survey was conducted in a single location with a single unit of the YPJ, we should treat these results with caution as Kurds who live in other areas may have different aspirations.
اول، برخی از هشدارهای مهم روش شناختی. بررسی وای پی ژ چالشهای خود را دارد. از دید روش شناسانه،  وای پی ژ شامل "جمعیت پنهان"یست که بسختی میتوان بدان دست یافت زیرا نمونه گیری تصادفی از آنان غیر ممکن است . در عوض، من از یک روش نمونه برداری پاسخ دهنده محور در میان یک واحد وای پی ژ مستقر در کوبانی در ماه ژوئن سال 2015 استفاده کردم . من با 46 عضو وای پی ژ مصاحبه کردم ،همه از زنان مجرد بین سنین 18 تا 34، که بسیاری از آنها در آزاد سازی تل ابیاد و کوبانی  و دیگر جنگهای مهم شرکت داشته اند. در زمان تحقیقات من، بسیاری از واحدها درگیر عملیات جنگی علیه دولت اسلامی در خط مقدم بودند، و این محدودیتی ایجاد میکرد از شرکت تعدادی از زنان به عنوان پاسخ دهندگان. در نهایت، به دلیل اینکه  بررسی در یک محل واحد با یک واحد از تیم زنان  انجام شد، ما باید این نتایج را با احتیاط بررسی کنیم چرا که کردهائی که در مناطق دیگر زندگی می کنند ممکن است آرمان مختلف داشته باشد.
Despite these limitations, the results do complicate the popular narrative that all Kurds inherently want an independent state. For those who follow the work of Kurdish scholars or are familiar with the situation in Rojava, these findings may not come as a surprise. Dilar Dirik, for example, has argued that some Kurds “no longer fight for a state because they reject statehood as inherently oppressive.” They do not need to secede from Syria, because they never recognized the European-drawn borders as valid in the first place.

با وجود این محدودیت ها، نتایج پیچیده میکند روایت مردمی را  که همه کردها ذاتا خواهان یک دولت مستقل هستند . برای کسانی که کار محققین کرد را دنبال میکنند و یا با  وضعیت در روژاوا آشنا هستند، این یافته ها ممکن است  شگفت زده شان نکند . برای مثال، دیلار دیریک،  استدلال کرده است که برخی از کردها "دیگر برای یک دولت نمی جنگند، چرا که دولت را ذاتا سرکوبگر میدانند و طبیعتا آنرا مردود میشناسند." آنها لازم نمیدانند که از سوریه جدا شوند، چرا که آنها هرگز،  در درجه اول،  مرزهای کشیده شده توسط اروپائی ها را برسمیت نمیشناسند .

The views of the women in the survey corroborate Article 12 of the Rojava Social Charter, which reads: “The Autonomous Regions form an integral part of Syria. It is a model for a future decentralized system of federal governance in Syria.” Instead of an independent Kurdistan, the movement now aims to establish autonomous structures at the local level based on the principles of “Democratic Confederalism” including a bottom-up democracy, cooperative economy, gender egalitarianism and environmentalism. In short, a stateless democracy.
دیدگاه های زنان در این بررسی تایید  میکند ماده 12 منشور اجتماعی روژاوا را ، که میگوید: "منطقه خودمختار بخشی جدایی ناپذیر از سوریه است. این مدلی است برای یک سیستم غیر متمرکز آینده در حکومت فدرالی در سوریه ." به جای یک کردستان مستقل، جنبش اکنون با هدف ایجاد ساختارهای مستقل در سطح محلی بر اساس اصول" کنفدرالیسم دموکراتیک "از جمله یک دموکراسی از پایین به بالا، اقتصاد تعاونی، مساوات طلبی جنسیتی و محیط زیستی. کوتاه سخن، یک دموکراسی بدون تابعیت.
This follows the political and ideological shift within the PKK since the capture of one of its founders, Abdullah Ocalan, in 1999. The reasons for deciding to abandon the goal of establishing an independent Kurdistan were complex, but happened in part because Ocalan was “following the lead of the PKK women.” For years, women have fought alongside men in the PKK and other national liberation struggles. Despite making huge sacrifices, women often found themselves marginalized either within their own movement – as in the PKK – or after achieving independent statehood – as in the Algerian FLN – or both.

این امر به دنبال تغییر سیاسی و ایدئولوژیک در پ ک ک پس از دستگیری یکی از بنیانگذاران آن، عبدالله اوجالان، در سال 1999 صورت پذیرفته است. دلایل برای تصمیم گیری در رها کردن هدف ایجاد کردستان مستقل پیچیده بود، اما بخشا اتفاق افتاد چرا که اوجالان "پیرو رهبری زنان پ.ک.ک." بود. برای سالیان سال، زنان در کنار مردان در پ ک ک و دیگر مبارزات رهایی بخش ملی مبارزه کرده اند. با وجود فداکاریهای بزرگ، زنان اغلب خود را در درون جنبش شان در حاشیه میدیدند -همانطور که در پ ک ک - و یا پس از دستیابی به کشوری مستقل - در الجزایر  - یا هر دو.
It is not only political strategy, however. Many of the Kurdish women I interviewed said that they were fighting not only against the Islamic State but also against the patriarchal norms of their own culture. A 24 year old from Afrin said she joined the YPJ because there was “no equality between men and women in the society.” A 22 year old from Cizire said she joined because “of the suffering of women, and the YPJ was solving problems of women.” A 21 year old from Kobani said she joined simply because she “saw freedom in the YPJ.”

هر چند ، این تنها استراتژی سیاسی نیست. بسیاری از زنان کرد ی که من باهاشون مصاحبه کردند گفتند که آنها فقط علیه دولت اسلامی(داعش-م) نمیجنگند بلکه در برابر هنجارهای پدرسالارانه فرهنگ خود شان نیز مبارزه می کنند. آفرین 24  ساله گفت که او به وای پی ژ پیوست چرا که "هیچ برابری  بین مردان و زنان در جامعه وجود ندارد." یک جوان 22 ساله ازسیزیره  گفت که او به این دلیل    پیوسته  که "زنان رنج میبرند و وای پی ژ حلال مشکلات زنان است." یک دختر21 ساله از کوبانی گفت که او صرفا پیوست چرا که او" آزادی را در وای پی ژ دید . "
In order to prevent the kind of marginalization that has occurred in the past, the YPJ was established as an independent women’s unit, rather than being subsumed under the men’s YPG (People’s Protection Units). The self-governing cantons in Afrin, Kobani and Cizire were formed in 2012, and both the YPJ and YPG are a result and key feature of this autonomy.

به منظور جلوگیری از این نوع به حاشیه رانده شدن که در گذشته رخ داده ، وای پی ژ به عنوان واحد مستقل زنان تاسیس شد، به جای اینکه تحت رهبری مردان (واحدهای حفاظت خلق: وای پی چ) قرار گیرند. کانتونهای خودگردان در آفرین، کوبانی و سیزیره در سال 2012 تشکیل شد، و هر دو وای پی ژ و وای پی چ نتیجه و قابلیت های کلیدی این استقلال هستند.
This brings us to what may be a contradiction. Article 15 of the Rojava Social Charter asserts that the People’s Protection Units are the “sole military force of the three cantons.” Establishing a monopoly on the legitimate use of force within a given territory is, according to Max Weber, the very definition of a state. The YPJ in Syria may not want to emulate the de facto state structures that have been created in Iraqi Kurdistan. However, by participating in the establishment of a monopoly on the legitimate use of force within northern Syria, they may be laying the groundwork for potential state formation.

این ما را به آنچه که ممکن است یک تناقض باشد میرساند . ماده 15 منشور اجتماعی روژاوا ادعا میکند که واحد حفاظت مردم  " تنها نیروی نظامی سه کانتون هستند." با ایجاد یک انحصار در استفاده مشروع از زور در قلمرو مشخصی  معنی اش، بزعم مکس وبر، تعریف دولت است . وای پی ژ در سوریه ممکن است  که نخواهد دست به تقلید از ساختارهای دولتی ای بزند که در کردستان عراق ایجاد شده اند. با این حال، با شرکت در ایجاد یک انحصار در استفاده مشروع از زور در شمال سوریه، آنها ممکن است زمینه ای را برای تشکیل بالقوه دولت را بگذارند.

****************************
Amy Austin Holmes is an associate professor of sociology at the American University in Cairo. She is the author of “Social Unrest and American Military Bases in Turkey and Germany since 1945,” (Cambridge University Press, 2014). The research and travel for this project were entirely self-funded. The full results of the survey will be released in a forthcoming publication.

ایمی آستین هولمز استادیار جامعه شناسی در دانشگاه آمریکایی قاهره است. او نویسنده کتاب "ناآرامی های اجتماعی و پایگاه های نظامی آمریکا در ترکیه و آلمان از سال 1945،" (انتشارات دانشگاه کمبریج، 2014) است. تحقیق و سفر برای این پروژه به طور کامل خود تامین شده بوده. نتایج کامل این بررسی  در یک نشریه در آینده منتشر  خواهد شد.