Tuesday, December 31, 2019


چطور_زنان_درصف_مقدم_اعتراضات_سیاسی_واجتماعی#
 ایران_قرارگرفتند؟# 
صفحه_دو#
26:29
سپیده قلیان زن جوانی که نامش با اعتراضات هفت تپه سر زبان‌ها افتاد، خبر داده که حکم جلبش صادرشده ، نرگس محمدی، می گوید با ضرب وشتم به زندان زنجان منتقل شده ،شهناز اکملی و ناهید شیر پیشه و گوهر عشقی و بسیاری مادران دیگر، به خونخواهی جوانانشان برخاسته‌اند. ده‌ها زن دانشجو وفعال ، در اعتراضات سال‌های اخیر بازداشت شده‌اند و حتی تلویزیون جمهوری اسلامی زنان را رهبر معترضان در آبان ماه معرفی می کنند. چه شرایط اجتماعی ای باعث شده که زنان به صف مقدم اعتراضات بیایند؟ :میهمانان مهدیه گلرو فعال سیاسی و اجتماعی میترا زرگر جامعه شناس پروانه حسینی پژوهشگر مردم شناسی

#کتاب_صوتی_عاشق_نوشته_مارگریت_دوراس

کتاب_صوتی_عاشق_نوشته_مارگریت_دوراس#

مترجم: قاسم روبین
راوی:سامسارا =============================== مارگریت دنادیو با نام هُنری مارگریت دوراس (۱۹۱۴ – ۱۹۹۶) نویسنده و فیلمسازفرانسوی است. برخی از منتقدان ادبی لقب «بانوی داستان‌نویسی مدرن» را به او داده‌اند. دوراس در ۴ آوریل ۱۹۱۴ در خانواده‌ای فرانسوی در ویتنام جنوبی زاده شد و پس از دبیرستان برای ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی به دانشگاه سوربن در فرانسه رفت اما به نویسندگی روی آورد. مدتی نیز به عضویت حزب کمونیست فرانسه درآمد و بعد از آن جدا شد. دوراس جایزه ادبی گنکور را در سال ۱۹۸۴ به دلیل نوشتن رمان عاشق دریافت کرد، رمان «عاشق» او بسیار پرفروش شد و به ده‌ها زبان زندهٔ دنیا ترجمه شد. مدراتو کانتابیله و فیلمنامهٔ هیروشیما، عشق من (فیلم برگزیده جشنواره فیلم کن) نیز از اوست.
===============================
قسمت اول
https://www.youtube.com/watch?v=9i-9k-A_Zyo&list=RD9i-9k-A_Zyo&start_radio=1&t=68
27:10
===========================
قسمت دوم
https://www.youtube.com/watch?v=eQLPNycZkZ4
28:45
===========================
قسمت سوم
https://getlink.pro/v/q-IyTZ8nw3Y
31:15
=========================
قسمت چهارم
https://getlink.pro/v/FZ19uANHgio
27:30
============================
قسمت پنجم
https://getlink.pro/v/fwkEFetyFDk
26:30
============================
قسمت ششم
https://getlink.pro/v/-UI4-cDj3VU
28:05
============================
قسمت هفتم
https://getlink.pro/v/1YO8eK0gD3A
30:45
============================
قسمت هشتم
https://www.youtube.com/watch?v=eywPRFPUqx0
30:15


#bond_allegretto

3:43

#AliAzimi_AghayePast 

آقای عظیمی:آقای پست

(Official)

3:40

Aghaye Past Song and Lyrics: Ali Azimi Music performed by Ali Azimi & The need Recorded By Tom Sullivan Mixed by Babak Saeedi Video By : KAJART یه حساب پاک / یه مرد با تقوا / یه آدم ناب یه ریش سفید / کفشای براق / کت شلوار گشاد اسمش آقای پَست / یه مرد نمونست / توی شهر ما / مثلش خیلی هست یه روز قشنگ / تو خونه نشسته / رو کوسن نرم خانم خونه / واسه آقا / آش میکنه گرم / ولی از فکر قدیما / که نمیشه گذشت / وقتی آقای پست / دلشو شکست مادرش گفت / زندگی تو بچسب یه سیلی که اشکال نداره / همینه که هست پسر ارشد یکم عقب موندست / ولی با این حال / مدیر کارخونست خیابونا رو دور میزنه / با کمی ترس / دنبال عشق میگرده توی ولی عصر اسمش آقای پَست / یه مرد نمونه / توی شهر ما / مثلش فراونه

آوای_وحش_نوشته_جک_لندن#

1:12:15
مترجم: صدیقه ابراهیمی
راوی: مرتضی حسنلو
صدابردار: مرضیه میرسلیمانی

«باک» یک سگ اهلی است که در خانه‌ی «قاضی میلر» بزرگ شده است. باغبان قاضی او را می‌دزدد و می فروشد. باک را همراه با سگان دیگر برای کاشفان طلا و حمل سورتمه‌های آنان به قطب جنوب می‌برند. باک سفر سختی در پیش دارد....

«باک» را همراه چند سگ دیگر به یک کشتی می‌برند تا طی یک سفر پرماجرا به قطب جنوب برسند. «مورگان» دلال سگ، باک را آزار می دهد تا او را رام کند. گرسنگی و درد شلاق‌ها امان باک را می‌برد و ترجیح می دهد با مورگان کنار بیاید. او و سگ‌های دیگر به قطب می رسند و در یک گروه ۱۳ تایی قرار می گیرند تا با اربابشان به سمت معادن طلا حرکت کنند. بار سورتمه‌ها زیاد و سنگین است. «خنده رو» و «شیری» دو سگ دیگرند که از منطقه‌ی گرمسیری همراه با باک به قطب آمده‌اند. خنده رو دوست صمیمی باک است و شیری دشمن و مخالف او. شیری رئیس گروه است و روزی در مبارزه‌ای نابرابر جان خنده رو را می گیرد. باک به خودش قول می دهد تا انتقام دوستش را از شیری بگیرد. او موفق می شود و در مبارزه‌ای، بر شیری غلبه می کند و او را می کشد.
حالا او رهبر گروه ۱۳ نفره ای است که قرار است راه باقی مانده تا طلاها را با غذای کم و شلاق خوردن زیاد طی کنند. آیا باک موفق می‌شود از این سفر جانکاه زنده بیرون بیاید؟ *. «آوای وحش» بیش از یک قرن پیش نوشته و چاپ شده است؛ اما شخصیت راوی‌اش که یک سگ به نام باک است، بازنمایی ظلمی است که تاریخ و طبیعت انسانی بر آنها روا داشته است. به نظر نمی‌آید حداقل در نیم قرن اخیر جایی در جهان باشد که «سگ‌ها» را در آنجا بسوزانند و لاشه‌هاشان را در بیابان رها کنند! آوای وحش را بشنوید تا ببینید چطور جک لندن روایتش از ستایش زندگی و زنده ماندن در شرایط دشوار را از زبان یک «سگ » روایت می کند.
شما سگ های زیادی را در ادبیات داستانی و فیلم‌ها و سریال‌ها می شناسید؛ به این عناوین دقت کنید : «سگ آقای پتیبل»، «بل و سباستین»، «سپید دندان»، «صد و یک سگ خالدار »، «سگ باسکرویل»، «میلو» در تن تن و میلو، «زمبه » در می‌تی کومان، «بوشفک » در لوک خوش شانس، «هاپوکومار» در خونه ی مادربزرگه و نمونه های دیگری که هر کدام ویژگی های منحصر به خودشان را داشته اند: شجاع، ترسو، شیرین، باوفا و ... همگی همیشه در شرایط عادی و بیشتر فانتزیِ زندگی در کنار صاحبشان حضور داشته‌اند؛ اما هیچ‌کدام هرگز در شرایط سخت و جان‌فرسا نبوده‌اند تا مجبور باشند برای بقا، با انسان‌ها و طبیعت بجنگند. «باک» یکی از دو سه شخصیت تاریخ حضور سگ‌ها در ادبیات داستانی جهان است که بی آنکه خودش بخواهد، مسیر تراژدی‌های انسانی برای او رقم می خورد. آوای وحش را بشنوید تا ببینید چطور جک لندن روایتش از ستایش زندگی و زنده ماندن در شرایط دشوار را از زبان یک «سگ » روایت می کند.
===========================
کتاب صوتی صد و هجدهم

صادق_هدایت_حاجی_مراد#

14:54
==================================
کتاب صوتی صد و هفدهم

پرگار:#زرتشت_کیست؟#شخصیتی_تاریخی_یاافسانه‌ای؟#

53:44
مهمانان:علیرضا مناف زاده و شروین فرید نژاد
------------------------------------------------
در مورد پیامبر زرتشتیان چه می دانیم؟ پیامبری ایرانی که پندار و گفتار و کردار نیک می طلبد. این شاید رایج ترین درک عموم در ایران و افغانستان از پیامبر زرتشتیان است. اگر بیش از این در مورد زرتشت بخواهیم بدانیم اوستا گام اول است. اما اوستا پاره های متفاوت دارد و این پاره ها در زمان های متفاوت مکتوب شده اند. حتی قدیمی ترین بخش آن، گاهان، از پی یک دوره ی طولانی انتقال شفاهی مکتوب شده و به ما رسیده است و همین بخش هم به چهره ی زرتشت وضوح چندانی نمی بخشد و مورد تفسیرهای فراوان و گاه متناقض قرار گرفته است. زرتشت کیست و پیامی که به او منتسب شده چگونه به ما رسیده است؟ چگونگی این انتقال سرچشمه ی چه تردیدهای در مورد زرتشت شده است؟

#BoycottIsraeliApartheid:#Ireland
بایکوت_اسرائیل_آپارتایدگرا#
تهیه و ترجمه از: پیمان پایدار
Image may contain: 1 person, text
Boycott Israeli Apartheid: Ireland
Report: Apartheid Israel killed 3,000 Palestinian children since 2000.
Article from 2017.
اسرائیل 3000 کودک فلسطینی را از سال 2000 تا به امروز ترور کرده است

#کتاب_مزخرفات_فارسی_قسمت43م

بازنویسی کلیت کتاب 'مزخرفات فارسی'
رضا شکراللهی
انتشارات ققنوس،زمستان1396
چاپ ششم 1398
هزار و صد نسخه
=====================================
فهرست
مقدمه9
زنگ اول: شیرینی زبان11
ِگردن نازکِ زبان مادری14
هکسره حق مسلم ماست16
دستاوردهایی که با پا می آوریم18
در ستایشِ کردن21
منتظران متوقع23
مختلفِ گوناگونِ پر شمارِ متفاوت26
29!راجبه حیضّ انتفا
مزخرفاتِ لایتَچَسَبک32
لشکر گاف35
یدک کشیِ ورزشی و سیاسی37
کلنجار39
دستمال قیصریه در قیطریه42
44معلق بازی پیش غازی یا قاضی؟
سنگی برای واکندن، سنگی برای به سینه زدن46
بحث شیرین پنبه زنی 48
50!چه کشکی،چه پشمی،چه دوغی
مَثَل های "آب"دارِ خشکیده52
دمار روزگار یعنی کجا؟54
دو دلار بده آش57
اکبر مشتی مندلی59
دروغ حناق هست یا نیست؟61
ثواب و کباب و صواب64
66دست مریزاد یا پس مریضاد
تصفیه حساب یا تسویه حساب68
محذور و محظور و معذور71
74!خبرگضاری
پیشخان یا پیشخوان؟76
کج دار و مریز79
انضباط دسته دار81
غلت زدن در غلط83
اِعمالِ قانون را صرف نکنید87
جیگر یا میانجیگر؟89
90آپاراتی تسلیت
غلط نامصطلح93
انتقادِ آدم باید از آدم باشد95
رشادت در رسوخ97
مراقب رقیب باشید99
این جانبه شاعره ای هستم فارسی زبانه101
جهشِ سوق الجیشی103
تیترهای چپ اندر قیچی105
نتایج همه کَس کُش109
گفت وگو با طعم "واو" 112
نوروز؛از جشن تا عید114
لفت دادن در یک ثانیه116
پینگلیش؛ نوشتن به سبک دایناسورها118
این یکی شیر است که همرسانی می شود120
خرکیف و عصر هیروگلیف مدرن122
دستم رو بگیر، نه دستمُ  و نه دستم و125
غلط کردی که خوب نوشتی130
یک فقره ویرایش سیاسی132
زنگ آخر: ویراستار یا وَویراستار؟134
===============================

گفت وگو با طعم
 "واو"
تا وقتی آیین گفت و گو ندانیم یا پایبندِ آن نباشیم،این شکل فراگیرهم به اصل خود باز نخواهد گشت که "گفت و گو" را هی می نویسیم "گفتگو" تا موقع خواندن و گفتنش هم بگوییم "گفتِگو".

گو این که این ایراد در متن های ما باقی خواهد ماند تا وقتی که یاد نگیریم "گفت و گو" آیین دارد و بند نخست آیین آن به همان "واو" وسطِ آن مربوط می شود که یعنی: بگذار بگوید و خوب بشنو و تلاش کن بفهمی چه می گوید و حرفش که تمام شد،لختی تامل کن و بعد، تو بگو.این که حرفش را خوب نشنوی و شاش داشته باشی که حرف خودت را به کرسی بنشانی، نتیجه اش می شود چسباندن بی تاملِ حرف خودت به حرف "دیگری"؛ چسباندنی تیز و برّنده. و این یعنی همان "گفتگو"ی بی واو که در میان ما از "گفت و گو" بسیار بیشتر رواج دارد و با آن مانوس تریم.
پس تا آن زمان، برخی ویراستاران ناچارند دایم پا پیش بگذارند و این "واو" گمشده مفلوک را بنشانند میان
 ."گفت" و "گو" 
:فارغ از جنبۀ معنوی موضوع، موارد دیگر از این دست را بر می شمارم

جستِجو" به جای جست و جو".
 شستِشو" به جای شست و شو".
دور بر" به جای دور و بر".
ریخت پاش" به جای ریخت و پاش".
رفت روب" به جای رفت و روب".

#قصارگونه_سخنی_از_احمد_کسروی_عزیزمان

:آخوندها،کارشان کلا تفکیک است
"زن از مرد"،"عقل از بدن" و "انسانیت از جامعه"
==================
خرد را کنی گر چراغ رهت- رهایی دهی مردم و کشورت
بسوزان خرافات و تقلید و ترس- که ننگ است ملا شود رهبرت
------------------------------------------
پسگفتار
بیهوده نبود که مریدگران ملاها و تفکر اسلام ناب محمدی فرقه فدائیان اسلام، و شخص نواب صفوی، این بزرگ مرد تاریخ و فرهنگ را- در کنار منشی اش جناب حدادپور- در 20 اسفند 1324 داخل کاخ دادگستری تهران ترور کردند و جاده ای را صاف کردند تا 33 سال بعد به کمک  امپریالیسم آمریکا و سیاست اسلامیزاسیون منطقه خمینی دجال و باند تروریستهای اسلامگر را به سر کار بیآورند...اینکه الان دیگر تاریخ مصرف اینها نیز تمام شده و خواهان برچیدنشان هستند -هر چند نه لزوما امروز و فردا - خود یک بحث جداگانه و مهمی ست که جایش اینجا نیست.
تهیه و پسگفتار از: پیمان پایدار
------------------------------------------------------------------------

اجساد سلاخی شده احمد کسروی و منشی‌اش حدادپور که بوسیله گروه فدائیان اسلام در داخل کاخ دادگستری به قتل رسیدند.

امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتاب‌های یک نفر تبریزی بی‌سر و پا را، که تمام" آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب روحی له الفدا، آن همه جسارت‌ها "کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد...[۱]


روح‌الله موسوی الخمینی

پیشینه: از ویکی پیدیا



اشغال ایران توسط متفقین (سپتامبر ۱۹۴۱) و تبعید اجباری رضاشاه پهلوی (پادشاهی از ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۱)، ناخواسته سبب یک سری آزادی‌های سیاسی و اجتماعی محدود گردید، که سبب آزادی انتشار کتاب‌های و نشریات و تشکیل فعالیت‌های سازمان‌یافتهٔ سیاسی، مذهبی و اجتماعی‌ای گردید که پیش از آن ممنوع بود. این سبب شکوفایی نشریات اسلام‌گرا در سرتاسر ایران گردید. موج فعالیت‌های اسلام‌گرایان و افزایش خطابه‌های ملایان در مسجدها با توسعهٔ نقدهای تند و تیز کسروی بر ارزش‌ها و مبانی شیعی‌گری هم‌زمان گردید.[۳]
از اواخر ۱۹۴۱ تا میانهٔ سال ۱۹۴۵ میلادی کسروی برخی از تندترین آثارش را در زمینهٔ نکوهش روحانیت و مبانی شیعی‌گری، صوفی‌گری و بهایی‌گری به رشتهٔ تحریر درآورد. او تجسم بازنگری در مذهب رسمی و فرهنگ و هماورد موج جنبش اسلامی گردید. افکار کسروی را از میان هفده کتاب و رساله و همچنین مقاله‌های متعددش در روزنامهٔ پرچم می‌توان شناخت، او بر این باور بود که رنسانس اسلام سیاسی و کوشش برای برقراری قوانین شریعت در ضدیت با ارزش‌های مدرن و نهادهای برآمده بر انقلاب مشروطه-ای که خود کسروی در جوانی همراه آن بود- می‌باشد.[۴]
نمونه‌های زیادی از درگیری بین توده‌های مسلمانان متعصب و طرفداران کسروی در تبریز و رشت و دیگر شهرها توسط پرچم گزارش و ثبت شد. تا بهار ۱۹۴۵ هیچ اتفاقی نسبت به جان کسروی نیفتاد. سوء قصد به کسروی را خطیب و طلبه‌ای ناشناخته به نام نواب صفوی برعهده گرفت. نواب صفوی پیش از اقدام به سوءقصد نافرجام به کسروی یک بار حین جلسات مباحثه اش با او روبرو شده بود.[۵]
به گفته داوود امینی کسروی در آخرین دیدار خود با نواب صفوی آشکارا نواب صفوی را تهدید کرد که «به یاری گروه رزمنده‌مان به شما صدمه می‌زنیم!» گروه رزمنده کسروی شامل بیش از ده نفر می‌شد که همیشه بطور مسلح حفاظت از جان وی را بر عهده داشتند و در عملیاتهایی نیز به نفع کسروی شرکت کردند؛ چنان‌که مدیر روزنامه آفتاب را به دنبال درج انتقادی از کسروی، در محل انتشار روزنامه اش مورد ضرب و جرح قرار دادند.[۶][۷][۸][۹][۱۰]

آمران و ضاربان[ویرایش]

سید مجتبی میرلوحی در خانی آباد تهران (در سال ۱۹۲۴) به دنیا آمد و بعد از گرفتن دیپلم از مدرسه صنعتی آلمان در تهران، ۶ الی ۹ ماه در نجف در حوزه علمیه حضور یافت. نواب شیعه گری کسروی را شنیده یا دیده بود و حقارت روحانیون را در این مورد یا آثار دیگر کسروی شاهد بود.[۱۱]
به محض اینکه نواب در بهار ۱۹۴۵ از نجف آمد، نواب صفوی قبل از اقدام به سوءقصد نافرجام به کسروی یک بار حین جلسات مباحثه اش با او روبرو شده بود. در ۱۸ آوریل ۱۹۴۵ (۲۹ فروردین ۱۳۲۴) او و دستیارش خورشیدی به کسروی در میدان حشمت الدولهٔ تهران حمله کردند. ضاربان از چاقو و اسلحه‌ای استفاده کرده بودند که با اعانه آیت‌الله حاج شیخ محمد حسن طالقانی، امام مسجد سیف الدولهٔ تهران خریداری شده بود. کسروی به شدت زخمی شد و به بیمارستان منتقل شد. ضاربان او برای مدت کوتاهی بازداشت شدند و با وثیقه‌ای که تاجران ثروتمند بازار تأمین کرده بودند، آزاد شدند.[۱۲]
گزارش بدون نتیجه و غیر حقیقی پلیس در ۲۲ آوریل ادعای نواب صفوی مبنی بر اینکه نواب با چاقو از خودش دفاع کرده و اسلحه از دست کسروی درآورده‌است، را پذیرفته بود. گزارش پزشکی توسط گزارش پلیس نقل شده بود و گزارش داد که «پشت کسروی توسط شلیک گلوله مجروح شده‌است». کسروی نتایج تحقیقات پلیس را انکار و مسخره کرد و روایت خودش از حادثه را به رسانه‌ها گفت.[۱۳]
گزارش پلیس و متعاقباً آزادی نواب صفوی طرفداران کسروی را خشمگین و علما و مبارزین شیعی - که با جدیت از کسروی به دولت ایراد می‌گرفتند و خواستار توقف و پایان یافتن آثار منتشر شده کسروی بودند - را دلگرم کرده بود. کسروی بعضی گله‌ها را خطاب به نخست‌وزیر سهام الدین بیات به صورت نامهٔ سرگشاده با عنوان «دولت به ما پاسخ بدهد» منتشر کرد. بعضی از علمای تبریزی فراتر رفته، خواستار محاکمه و اعدام کسروی به اتهام سوزانیدن قرآن مقدس و کفر گویی شدند.[۱۴]
چند هفته بعد از اقدام نافرجام ترور کسروی، سید روح‌الله خمینی از مسلمانان جوان خواست نسبت به «این بی سواد تبریزی» -اشاره به زادگاه کسروی - واکنش نشان دهند.[۱۵] در این نامه سید روح‌الله خمینی، سید احمد کسروی را «یک نفر تبریزی بی‌سروپا» خطاب کرد[۱۶] و از روحانیونی بود که «مسلمانان با غیرت» را به کشتن «این مرتد جاهل مفسدالارض» فراخواند.[۱۷]
سید محمدصادق روحانی، از مراجع تقلید، می‌گوید وی فتوای قتل کسروی را به درخواست نواب صفوی از سید ابوالقاسم خوئی گرفته و خویی نیز همین فتوا را از سید حسین طباطبایی قمی گرفته‌است. به گمان وی، خوئی بخشی از پول سفر نواب و تهیهٔ اسلحه برای او را نیز پرداخته‌است.[۱۸]
نواب صفوی به محض آزاد شدن از زندان، اعلامیه‌ای با عنوان «خون و انتقام» توزیع کرد و تشکیل گروه فدائیان اسلام را اعلام کرد. گروه بنیادگرایانه شیعی که از ابتدا با طلبه‌های جوان و مسلمانان متعصب شکل گرفت. خیلی زود، با تشویق نخست‌وزیر محسن صدر (صدر الاشرف) - که مجتهدی در لباس مردم عادی بود - وزیر آموزش شکایت جدیدی علیه کسروی درخواست کرد، با این ادعا که کتابش علیه شریعت بوده و ندرتاً از فرمان ۱۹۲۲ استفاده کرده‌است. هم‌زمان با پیگیری‌های قضایی علیه کسروی، حملات لفظی روحانیون و طرفدارانشان به، به گفتهٔ آنان، کفرگویی‌های کسروی شدت گرفت. در یک واقعه، چهارصد روحانی و طلبه در مسجدی در اطراف خانی آباد در ۲۲ دسامبر ۱۹۴۵ جمع شدند و خواستار قتل کسروی و غارت خانه‌اش شدند که فقط توسط آیت‌الله محمد بهبهانی - مجتهد برجسته در تهران - منصرف شدند.[۱۹]

ترور[ویرایش]

در خرداد ۱۳۲۴، وزارت فرهنگ (به وزارت غلامحسین رهنما در کابینه محسن صدر) به بهانه پخش کتب ضاله و خلاف شرع علیه کسروی اعلام جرم کرد. برای رسیدگی به این پرونده، جلسه‌ای در ساعت‌های اولیه روز ۱۱ مارس ۱۹۴۶ (۲۰ اسفند ۱۳۲۴) در شعبه ۷ بازپرسی دادسرای تهران به تصدی [آقای] بلیغ تشکیل شد. گفته شده که روز، زمان و مکان جلسه دادگاه که علنی نبود، توسط پدر بازپرس بلیغ به فدائیان درز کرده بود.[۲۰][۲۱] گروه فدائیان اسلام به رهبری برادران امامی به جلسه دادگاه وارد شدند و کسروی و منشی‌اش، سید محمدتقی حدادپور را با استفاده از چاقو و اسلحه به قتل رساندند. بعضی از ضاربان هرگز متهم نشدند، آن‌هایی که دستگیر شدند - از جمله برادران امامی - ادعا نمودند که عمل دفاع از خود را انجام داده‌اند و کسروی را متهم کردند که اول دست به اسلحه شده و درگیری را شروع نمود. سید حسین طباطبایی قمی - دومین مرجع عالی‌رتبه - از نجف به نخست‌وزیر احمد قوام تلگرافی زد و خواستار آزادی سریع ضاربان شد و نگرانی خودش را از عدم تقدیر دولت از شجاعت ضاربان کسروی بیان کرد. ضاربان تحت فشار علما و رهبران مذهبی و بازاریان با نفوذ، بعد از محاکمه کوتاهی، آزاد شدند.[۲۲]
به جز اندک مقاله‌هایی در روزنامه‌های چپ‌گرا، قتل کسروی با سکوت رسانه‌ها و سکولارهای روشنفکر مواجه شد؛ ولی گروه‌های مذهبی و علما در واکنش به این حرکت به وجد آمده بودند؛ نواب صفوی و گروه فدائیان اسلامش را به عنوان قهرمان اسلام و شریعت معرفی کردند.[۲۳]
آیت‌الله قمی گفت که هیچ فتوایی لازم نیست و کار فدائیان اسلام برابر بااعمال ضروری دین همچون نماز و روزه‌است. جسد قربانیان، که پوشیده از زخم‌های عمیقی بوده‌است، بدون کالبدشکافی در غروب همان روز ترور، توسط بستگان کسروی به گورستان ظهیرالدوله در شمیران - نزدیک تهران - منتقل شد. سرپرست صوفی قبرستان از دادن اجازه برای دفن آن‌ها به خاطر افکار و اعمال ضد صوفیانه کسروی خودداری کرد. سپس جنازه‌ها برای دفن به محوطه تپهٔ پایکوه امامزاده قاسم - که آبک نامیده شده - برده شد.[۲۴]

حمایت مراجع شیعه از ضاربان[ویرایش]

سید روح‌الله خمینی در نامه‌ای سرگشاده به تاریخ اردیبهشت ۱۳۲۳ خورشیدی، در پاسخ به کتاب جنجالی «شیعیگری؛ بخوانند و داوری کنند» از احمد کسروی، وی را با کنایه به محل تولدش، «یک نفر تبریزی بی‌سروپا» خطاب کرد[۲۵] و مسلمانان را به کشتن وی فراخواند.[۲۶][نیازمند منبع]
علی رهنما آورده‌است که آیت‌الله عبدالحسین امینی و آیت‌الله سید حسین طباطبایی قمی، کسروی را مرتد اعلام کردند و او را مهدورالدم خوانده بود.[۲۷] از نگاه محمد امینی، اگرچه بعضی از تاریخ‌پژوهان معتقدند که فدائیان اسلام با فتوای آیت‌الله عبدالحسین امینی عمل کردند، ولی هیچ فتوا یا ادعای مربوط به آن ظاهر نگشت. آیت‌الله قمی گفت که هیچ فتوایی لازم نیست و کار فدائیان اسلام برابر بااعمال ضروری دین همچون نماز و روزه‌است.[۲۸]

بیانیه سیاسی[ویرایش]

یک روز پس از قتل کسروی، بیانیه ای توسط قاتلین او در شهر پخش گردید که در قسمتی از آن آمده‌است:
روز بیستم اسفند ساعت ۱۱، کسروی بی وطن، کسروی وکیل مردود و قاضی جنایتکاری که پرونده جنایت آن در دادگستری موجود است و نویسندهٔ روزنامهٔ توقیف شده پرچم و متخصص زبان تراشی و استاد ناسزاگویی و فحاشی و مؤلف کتاب‌های ننگین و گمراه کننده و دشنام دهندهٔ پیغمبر اسلام و پیشوایان دین و مردان علم و فرهنگ و سوزانندهٔ قرآن مجید و کتاب‌های مفاخر علم و ادب و مدعی پیغمبری و سازنده دین جدید و بالاخره دشمن ایران و ایرانیان، از طرف چهارصد میلیون مسلمانان روز زمین آشکارا کشته شد. آیا چنین روزی عید بزرگ نخواهد بود؟[۲۹]

تحلیل یرواند آبراهامیان[ویرایش]

آبراهامیان در این باره می‌گوید: «سازمان مسلح کوچکی موسوم به فدائیان اسلام ارتباط نزدیکی با کاشانی داشت. این سازمان در سال ۱۹۴۶ توسط طلبهٔ ۲۲ ساله‌ای در تهران، سید مجتبی میرلوحی که نام نواب صفوی را به یاد بنیادگذاران دولت شیعی در ایران بر خود گذاشته بود، ایجاد شد. فدائیان اسلام برای مبارزه با «هر نوع لامذهبی»، در نخستین اقدام خود، کسروی نویسندهٔ نامدار غیرمذهبی و مورخ پاکدینی را ترور کرد. قاتلان در دادگاه نظامی تبرئه شدند، زیرا از سویی رهبران دینی به نفع آنان پادرمیانی کردند و از طرفی مقامات حکومتی امیدوار بودند که از آنان ضد حزب توده استفاده کنند. اما فدائیان اسلام به جای همکاری با مقامات با کاشانی همکاری کردند و در راه انداختن اعتصاب در بازار ضد قوام، میتینگ‌های عمومی در طرفداری از اعراب فلسطین، و تظاهرات خشونت‌آمیز در ۱۹۴۸ ضد هژیر نخست‌وزیر، یاریش رساندند. در سال ۱۹۴۹ اغلب به اشتباه کاشانی را رهبر فدائیان اسلام می‌دانستند.»[۳۰]

پانویس[ویرایش]

  1.  زندگی و زمانه احمد کسروی، نوشته محمد امینی، شرکت کتاب، 1395، صفحه 560
  2.  «شهید ایران مدرن در راه عقلانیت» بی‌بی‌سی فارسی
  3.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  4.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  5.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  6.  جمعیت فدائیان اسلام اثر داوود امینی
  7.  «خشت خام / نوبت چهل و دوم / گفتگوی حسین دهباشی با محمدمهدی عبدخدایی، دقیقه ۲۹ تا ۳۴». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۲۱ ژوئن ۲۰۱۸.
  8.  روزنامه رسالت شماره 6063 27/10/85 صفحه 17 (گفتگو)
  9.  فداییان اسلام درپی مرحله اولِ برخورد با کسروی شکل گرفت
  10.  جمعیت فدائیان اسلام اثر داوود امینی
  11.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  12.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  13.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  14.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  15.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  16.  «نامه آیت‌الله خمینی؛ 'بخوانید و به کار بندید'». بی‌بی‌سی فارسی. ۱۱ مارس ۲۰۱۲. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۱۲–۱۰–۱۱. دریافت‌شده در ۲۰۱۲–۱۰–۱۱. تاریخ وارد شده در |بازبینی=،|تاریخ بایگانی= را بررسی کنید (کمک)
  17.  سرکوهی، فرج (۱۳ مارس ۲۰۱۲). «کناره‌گیری روشنفکری ایران از کسروی». بی‌بی‌سی فارسی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰۱۲–۱۰–۱۱. دریافت‌شده در ۲۰۱۲–۱۰–۱۱. تاریخ وارد شده در|بازبینی=،|تاریخ بایگانی= را بررسی کنید (کمک)
  18.  برشی از خاطرات منتشرنشدهٔ آیت‌الله العظمی روحانی دربارهٔ نواب صفوی
  19.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  20.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  21.  . محسن فرزانه، واپسین روزهای کسروی، مجله خاطرات وحید، شماره ۲٦، تهران، ۱۳٥۲.
  22.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  23.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  24.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  25.  نامه آیت‌الله خمینی؛ 'بخوانید و به کار بندید'، بی‌بی‌سی فارسی
  26.  کناره‌گیری روشنفکری ایران از کسروی، بی‌بی‌سی فارسی
  27.  Rahnema، KĀŠĀNI, SAYYED ABU’L-QĀSEM، 640-647.
  28.  Amini، KASRAVI, AḤMAD ii. ASSASSINATION، ۱۶:‎ ۹۲–۹۴.
  29.  زندگی و زمانه احمد کسروی، نوشته محمد امینی، شرکت کتاب، 1395، صفحه 566
  30.  Abrahamian، Iran Between Two Revolutions، ۲۵۸–۲۵۹.

منابع[ویرایش]