Tuesday, June 14, 2011

قدمهای اول برای تسخیر آینده

در پی چندین سال بحران شدید اقتصادی, بیکاری و روان پریشانی در اروپا, بالاخره تاب و توان میلیونها جوان بسر آمد و دهها هزار نفر با مشتهای گره کرده به خیابانها سرازیر شدند و تظاهرات پرشکوهی را در 15 ماه می (26 اردیبهشت) در اسپانیا رقم زدند.مقاومت بی نظیرحاضران علیه سرکوب وحشیانه سگان سرمایه تحسین همگان را برانگیخت.بطوری که پس از چند روز تجمعات خیابانی پی در پی در مادرید, تب این شورش بی نظیر و تاریخی به فرانسه و تا حد کمتری به آلمان نیز گسترش یافت

    هرچند این تجمعات همه گیر شوق و شوری دگری بر روح و روان عاشقان انقلابات اجتماعی انداخت اما ,بر خلاف انقلابات پرشور ضد سرمایه دارانه 1968 که در سطح جهانی(از اروپا گرفته تا مکزیک و...)صورت گرفت, شعارهای این تظاهرات "خشمگینانه"(*) عمدتا اصلاح طلبانه(رفرمیستی) بود."نابود باد فساد و رشوه خواری", "برقرارباد دموکراسی واقعی"(در چهار چوب سرمایه داری!؟) از جمله شعارهای غالب شنیده شده بود. بدیگر سخن:نابودی سرمایه داری و دولت در کلیت خویش بهیچ وجه مدح نظر شورشگران نبود, و این خود جای کلی بحث داره

 در ضمن یادمان نرفته تظاهرات پرشکوه ورادیکال چندین ماه گذشته کارگران فرانسوی را علیه قانونی که حکومت دست راستی سارکوزی برای اضافه کردن دو سال به سن بازنشستگی (از 60 به 62)به مجلس  ارائه داد . و یا  تظاهرات  زیبا و همیشه در صحنه دانشجویان فرانسوی و بعد از چند ماه تظاهرات حیرت بر انگیز  دانشجویان انگلیسی را علیه(حکومت دیوید کامرون) اضافه کردن شهریه های گزاف  دولت بر دانشگاههای دولتی  در دو کشور را. آنان نیز بنوبه خویش حماسه آفریدند

سئوالی که در اینجا حائز اهمیت میباشد و میبایست بدون رودرواسی از رفقای مبارز کرد اینست:آیا این تظاهرات ها بجائی هم رسیدند(+)!؟ متاسفانه جواب منفی میباشد و مایه تاسف همگان .هر دو برنامه دولتهای مذکور در مجلس شان به تصویب رسید و شکستی مفتضحانه برای نیروهای مترقی بهمراه داشت!! بنظر من علت بمانند روز روشن است:پیروزی(*+) سرمایه داری(وحشیانه) جهانی  در مرحله نئو لیبرالی اش بر نیروهای ضد سرمایه داری/انقلابی در همه جا

نمیتوانیم سرهایمان را بمانند کبک زیر برف کرده و حقیقت را نبینیم .نیروهای حقیقتا انقلابی( بخوان آنارشیست) میبایستی هوشیارباشیم و شرایط کنونی سرمایه را بدرستی تجزیه تحلیل کنیم .اینکه چپهای سنتی -همان "مارکسیست-لنینیست های" متعفن -کماکان گمان میکنند که میتوان با شیوه های سنتی( سندیکائی , تشکیل حزب و تدارک قیام و...) سرمایه داری را    
به عقب راند و به "انقلاب" کلاسیک خویش دل بسته اند , ما آنارشیستها نیز میبایست با بحث های اقناعی  حداقل سعی در ساختن -هر چند محدود- آلترناتیوئی حقیقی و انقلابی در مکان زیست مان ارائه دهیم .وگرنه بمانند 72 سال گذشته(یعنی شکست انقلاب پر شکوه اسپانیا) به کناری رانده میشویم
                                                                
   *****************
عمیقا معتقدم که در میان ما آنارشیستهای ایرانی نیز میبایستی بحثهائی(دیالوگ) جدی پیرامون تئوری و پراتیک انقلابی شروع شده,تا بلکه بتوانیم زمینه مادی حرکتهای آتی را مسئولانه برداریم. ازاین فرصت استفاده کرده و به تمامی افراد,محافل,کلکتیو وانجمنهای آنارشیست,چه در داخل و چه خارج مرزهای ایران, پیام فرستاده تا برای تسخیر آینده تابناک قدمهای اول را برداریم

زنده باد پیوند تمامی آنارشیستهای ایرانی
زنده باد آنارشی

پیمان پایدار
********************************************************************
(*) صفت "خشمگین"یا بر "آشفته"(بر آشفتگان) را برازنده سیل تظاهر کننده گان دانسته اند و در رسانه های جمعی از آنان چنین یاد کرده اند
(+)همینجا گفته باشم که من ضد تظاهرات کردن نیستم و هروقت شده فعالانه در آن شرکت کرده ام. دو تا ازآخرین و بزرگترین شان همانا (1) در سال 2001(1380) در مونترال -کانادا علیه گرد همائی هشت قدرت امپریالیستی ,در کنار رفقای رزمنده آنارشیست "ستون سیاه " و (2) در سال 2009 (خرداد 1388) در چندین گردهم آئی و تظاهراتی جانانه-با شوق و شور فراوان- در خیابانهای تهران علیه "ربودن رای" آخرین انتصابات حاکمین مستبد و جانی اسلام ناب محمدی:باند خامنه ای و قمه بندهایشان.بحث اساسی من در اینجا اینست که هیچ کدام از شیوه های سنتی مبارزاتی چه به تنهائی و چه جمعا(اعم از  تظاهرات ,اعتصاب, قیام, مبارزه مسلحانه, سوسیال دموکراسی و دست آخر کسب قدرت سیاسی توسط مارکسیست -لنینیست ها) نمیتوانند سرمایه داری را ملغی و دولت را نابود سازند.تاریخ 163 ساله مبارزاتی علیه سرمایه داری گواه میباشد.حداکثر اگر توانشان برسد, یعنی توازن قوا به نفع توده ها علیه سرمایه داران و دولتشان باشد ,میتوانند آوانسی از بالائی ها بگیرند و بس
 (*+)پس از شکست پروژه بلوک شرق(بخوان سرمایه داری دولتی مدل روسی که توسط بخشی از چپ سنتی "سوسیالیسم واقعا موجود" خوانده میشد) و تک قطبی شدن جهان و از طرف دیگر با روند و جهش وحشیانه سرمایه دارانه در چین و مهمتر از آن نبود آلترناتیو حقیقی از طرف ما آنارشیستها(که با ترفندهای گوناگون, و بموقع خودش به آن خواهم پرداخت, در پراکندگی شدید بسر می بریم) سرمایه داری امپریالیستی جهانی پیروزی شایان توجه ای داشته و ما  شکست مفتضحانه ای را متحمل شده ایم   

No comments:

Post a Comment