Thursday, February 2, 2017

ارزش حقیقت El valor de la verdad

فرهنگ انقلابی در تقابلی صد در صد با فرهنگ ارتجاعی غالب


ترجمه ازاسپانیائی : پیمان پایدار





Yachaq grafiti 

jueves, 11 de agosto de 2016http://korrientefluyendo.blogspot.pe/2016/08/lacultura-oficial-nos-ha-impuesto-un.html


El valor de la verdad


La cultura oficial nos ha impuesto un discurso hedonista y egocéntrico. Este discurso es antisolidario porque es individualista y egoísta en extremo. Rechaza el apoyo mutuo y la solidaridad que nos humaniza. Una sociedad de hiperconsumo y desecho donde viven y reproducen alegres y esbeltos consumidores ama el éxito a cualquier precio porque la cultura oficial tiene varios años bombardeándonos con imágenes y eslóganes que apelan a emociones básicas, autorrealización y confort burgués.



فرهنگ رسمی گفتمان لذتگرا و خود محور را بر ما تحمیل کرده است. این 

گفتمان/دیسکورس ضد همبستگی است زیرا شدیدا فردگرایانه و 

خودخواهانه میباشد. حمایت متقابل و همبستگی را که بما انسانیت می بخشد

 را رد میکند . یک جامعه فوق العاده مصرفی و بریز و بپاش  که در آن به

 زندگی و بازتولیدشان به شادی ادامه میدهند و مصرف کنندگان شیک به هر قیمتی عاشق موفقیتند زیرا فرهنگ رسمی چندین سال است که  ما را با تصاویر و شعارهائی که به احساسات عمومی، رضایت شخصی و راحتی بورژوائی دامن میزنند بمباران میکند .

La cultura oficial es alabada por tecnócratas educados en universidades elitistas, políticos oportunistas, dictadorzuelos que prometen “Honradez, tecnología y trabajo”, escritores al servicio de gobiernos corruptos y canallas, estrellas del fútbol y de la gastronomía.

فرهنگ رسمی توسط تکنوکراتهائی ستایش میشود که در دانشگاههای نخبگان تحصیل کرده اند، فرصت طلبان سیاسی، دیکتاتورهائی(منظور فوجی موری بزندان افتاه در پرو میباشد-م) که وعده "صداقت، فن آوری و کار،"میدهند و نویسندگان، ستاره های فوتبال و صنعت غذائی(منظور 'گستون اکوریو'* آشپز نو پرداز میلیونر- با رستورانهای متعدد در داخل پرو و اروپا و آمریکا- همراه با زن آلمانی اش-م)  که در خدمت دولت های فاسد و اراذل میباشند .
(*)Gaston Acurio

Es preciso rechazar con todas nuestras fuerzas esta cultura elitista y falsa. El Jockey Plaza y los malls de moda no son el Perú. La Confiep y la SNI no son quechuahablantes ni aprecian el aimara. La minka y el ayni y la autoorganización para ellas son delitos graves. Terrorismo puro y duro nada poético. Los poetas oficiales y los novelistas de la sociedad del espectáculo aman el Poder y la fama más que nada. Detestan la autenticidad y el cambio. Son patrioteros porque, como casi todos, son antichilenos, antiecuatorianos, etc. Rechazan la razón crítica.

ما باید با تمام قدرت این فرهنگ نخبه گرا و دروغین / نادرست را رد کنیم. 


جاکی پلازا(بمانند مراکز خرید سوپر مدرن تهران-م) و تمامی مراکز خرید مد روز پرو 

نیستند. کنفدراسیون  نهادهای سرمایه داری/'کانفیپ'(عمدتا تجاری و مالی-م)  و صنعتی(اس ان تی) نه  کچوا زبان(زبان 4 میلیون از سرخپوستان پرو-م) هستند و نه زبان آیمارا(که حدود نیم میلیون در نزدیکی مرز بولیوی بدان متکلم هستند-م) را تحسین  میکنند.  'له مینکا' و'آینی' ( معنای لغوی از دو مقوله فرهنگ باستانی سرخپوستان کوههای آند در پرو که شامل همبستگی و کمک متقابل میباشد-م) و خود سازماندهی برای آنها جرایم شدیدی محسوب میشود. تروریسم خالص و سخت  و نه چیزی شاعرانه. شاعران و رمان نویسان جامعه ی نمایشی بیش از هر چیزعاشق قدرت و شهرت هستند. از سندیت / صحت/اعتبار و تغییر نفرت دارند. آنها شوونیست هستند چرا که، مانند بسیاری، ضد شیلیائی اند، ضد اکوادوری،و علی آخر. آنها عقل انتقادی را رد می کنند.

Es preciso repetir con Gabriel Celaya: “Maldigo la poesía concebida como un lujo / cultural por los neutrales / que, lavándose las manos, se desentienden y evaden”.

باید با 'گابریل سله یا' تکرار کرد: "من به شعری که بگونه لوکس تبیین شده باشد نفرین میفرستم / فرهنگ بی طرف / که دستان خود را می شوید،  نمیفهمند وطفره میروند".


Es preciso repetir con Jamiro: “La poesía es un arma y nadie se atreve a disparar”.


باید با 'خمیرو' تکرار کرد: "شعر یک سلاح است و هیچ کس جرات شلیک کردن ندارد".


Es preciso recitar, junto con Armando Arteaga: “Para qué una bandera, una patria. / Mi patria es la poesía, la barricada donde se queman banderas…”.

باید با صدائی موزون آرمندو ارتیگا همراه شد: "برای اینکه یک پرچم، یک میهن. / میهن من شعر است، باریگادی است که در آن پرچمها را میسوزانند
 .... "


Es apremiante reivindicar a poetas que tuvieron huevos como Leoncio Bueno, Allen Ginsberg, Juan Cristóbal, Javier Heraud, Mariano Melgar, Xabier Abril, Edgardo Tello, Oquendo de Amat, Feliciano Mejía, Gary Snyder y otros más.  Vida y poesía. Un ethos de coherencia y dignidad contra los funcionarios y plenipotenciarios del verbo que se vendieron y se siguen vendiendo como meretrices.


این امریست مبرم که از شاعرانی که تخمش رو داشتند همچون لئونسیو بوئنو، آلن گینزبرگ، خوان کریستوبال، خه ویر هروود ، مری یانو ملگر

، خاویر آبریل، ادگاردو تیو، اوکوئندو د آمات، فلیسیانو مخیا، گری اسنایدر و دیگران  دفاع کنیم . زندگی و شعر. آداب و رسوم ثبات و عزت علیه مقامات و نمایندگان تام الاختیار فعلی را که فروختند و هنوز هم به عنوان روسپی به فروش می رسانند.

Es imprescindible hacer nuestras las palabras del gran Schiller: “Vive con tu siglo, pero no seas el juguete de tu siglo;  da a tus contemporáneos, no lo que ellos aplauden, sino lo que necesitan”.
Lima, 5 de agosto de 2016.


ضروریست که کلمات شیلر بزرگ را حلقه آویز گوشمان کنیم: " در قرن خود زندگی کنید ، اما بازیچه قرن خود نشوید؛ به معاصران خود اهدا کنید، نه آنچه را که تحسین میکنند، بلکه آنچه را که به آن نیازمندند . "


2016لیما، پنجم اوت 

Korriente fluyendoجریان سیال

No comments:

Post a Comment