Monday, April 22, 2013

اسطوره ای از تاریخ معاصر ایالات متحد آمریکا
 
از آنجائی که تاریخ کشورها ,ودر اینمورد خاص روابط فی مابین دولتها, را همیشه طبقاتی که بر مسند قدرت هستند مینویسند, اسطوره   " فیصله یافتن بحران موشکهای کار گذار شده روس ها و سمتگیریشان بسمت قلب آمریکا- در دوران خروشچف و جان اف کندی رئیس جمهور آمریکا- در کوبا (1962) و' به خیر' گذشتن و جلوگیری از جنگی خانمانسوز اتمی  " بغایت حائز اهمیت بوده و قابل تعمق می باشد .
 
هنوز که هنوز است در رسانه های جمعی آمریکا حل بحران فوق الذکر را به "محکم ایستادن"-ماچو(*) بودن-رئیس جمهور"محبوب"(+) آمریکا یعنی همان کندی و "جا زدن" طرف مقابل یعنی  شخص زمخت و کریه هی(*+) چون خروشچف روسی و درعقب نشینی بلافاصله اش و برچیدن موشکها- با کلاهکهای هسته ای- تعبیر و تفسیر میشود !!
 
حال آنکه حقیقت چیز دیگریست: خروشچف روس در مقابل پذیرش بر چیدن موشکهایش در کوبا قول برچیدن موشکهای مزین به کلاهکهای اتمی آمریکا در ترکیه را- که قبلا کارگذاری شده بوده اند - از کندی میگیرد !!
بزبانی دیگر, بده بستانی, در پی مذاکرات پشت پرده فی مابین این دو ابر قدرت و دو شخص منفور, صورت پذیرفته بود که به این مخمصه جهانی, که میتوانست به جنگی دهشتناک تبدیل شود , پایان بخشید .
 
در ادامه میبایست متذکر شد: از آنجائی که کندی از بازتاب سیاسی احتمالی این زد و بند با خروشچف می ترسید, این معامله توسط معاونان کندی و شخص خروشچف مخفی ماند و درز بیرونی پیدا نکرد .(طبعا جلوی خورشید را با چهار تا انگشت نمی توان پوشاند و تمامی مسائل یکروز افشا میگردند.)
 
نتیجه گیری اخلاقی: درس تاریخی از این واقعه این میباشد که مذاکره فی مابین دو قدر قدرت جواب داد و قلدر منشی و قیصر بازی جایگاهی در این برحه از زمان نداشت .(بماند که این دو کشور در تقسیم جهان و در پی منافع تاریخیشان- بعد از این حادثه- در آفریقا و آسیا با جنگهای خانمانسوز متعددی به مقابله با هم پرداختند و میلیونها انسان بیگناه جان خویش را در این راستا از دست دادند.) اما در اینمورد خاص این درس را آمریکائی ها نیاموختند, چرا که حقیقت ازبرای شهروندان آمریکائی پنهان ماند. البته بعدها این راز فاش شد....ولی کو (1) حافظه تاریخی و(2) وقتی هنوز هستند روزنامه نگاران سر سپرده و فوق مرتجعی که در نوشتار روزمره شان این حقایق تاریخی را از اذعان عموم دور نگاه میدارند و نسل جدید کماکان در تاریکی می ماند . و بقول معروف: آنکس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند .
 
پیمان پایدار
 
******************************
 
(*) من معمولا از لغات فرنگی و نوشتنشان به شیوه فارسینگلیش هیچ خوشم نمیآید .ولی در اینجا استثنا را مجاز دانستم. بخصوص که این واژه در بین عموم  و در زبانهای متعددی جا افتاده!!
 To be Machoیعنی واسه اینکه دل دختری را بدست بیاری قیافه شخصی پر قدرت و قوی بخود بگیری و مثلا مرد باشی !!
(+)  جوانترین رئیس جمهور آمریکا, اولین کاتولیک ,"خوش تیپ"و "خوش سخن"(یا بقول معروف کاریزماتیک) ,که با جمله ناسیونال شونیستی تاریخی اش," نپرس کشورت چه کاری برای تو انجام میدهد بلکه بگو تو چه گلی بسر کشورت خواهی زد", "گل" کرد و در میان عموم آمریکائی های لیبرال منش جایگاه خاصی را- بغلط و متاسفانه- بخود اختصاص داده است. از آن تاریخ تا به امروز جمله کذائی فوق الذکر بارها  توسط دیگر سیاستمداران مورد استفاده و سئو استفاده قرار گرفته است . او و برادرش رابرت کندی که رئیس دادگستری رژیم خودش بود-بفاصله چند سال- بالاخره و به غضب بخشی از بورژوازی حاکم  وبدست سازمان سیا و اف بی آی بدرک واصل شدند .(صد البته دو رهبر سیاهپوست مترقی جنبش حقوق مدنی در آمریکا -به اسامی مارتین لوتر کینگ و مالکم اکس -نیز توسط همین مزدوران سرمایه شهید راه آزادی شدند.) 
(*+)خروشچف موزی هر چند دست کمی از دیگر سیاستمداران مایکیاولیستی تاریخ-همچون کندی- نداشت,اما هیکل بی قواره و چاقش با کله تاس و لباسهائی که بر تنش گریه میکردند طبعا چهره کریه بیشتری را در اذعان عموم بر جای گذاشت و نمیتوان آن را نادیده گرفت . بخصوص اینکه رهبر اتحاد جماهیر به اصطلاح سوسیالیستی ای بود که حتی برای بخش عظیمی از چپ "سنتی و رفرمیست" (در حقیقت ضد انقلابی ) ,که تا دیروز برای استالین جانی("رهبر آهنین پرولتاریا"!!) تره خرد میکردند, نیز مورد شک و غیض قرار داشت.(او را رویزیونیست نیز میخوانند.) بماند : ننگ تاریخ بشری نثار کندی و خروشچف و تمامی سیاستمداران و حاکمان بر اریکه قدرت باد!!   

No comments:

Post a Comment