Sunday, April 14, 2013


Paul -Laurent Assounپل- لوران اسون

واژگان فروید Le vocabulaire de Freud


ترجمه دکتر کرامت موللی

چاپ اول 1386, نشر نی , تهران
صد و بیست صفحه

قسمت سی و هفتم

قسمت اول تا پنجم بترتیب در 6 م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می2012
قسمت ششم تا دهم بترتیب در 4 م, 8 م و 13 م و 18م و 29م ماه ژوئن
قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت پانزدهم در 29 ماه سپتامبر
قسمت شانزدهم تا بیستم و چهارم در 3م ,6م ,8م ,10م, 15م ,17 م, 21م ,26م و 30 ماه اکتبر
قسمت بیست و پنجم تا بیست و نهم در 1م, 6م , 12م ,15م و 24ماه نوامبر
قسمت سی ام و سی و یکم در 4 م و 30 دسامبر2012
قسمت سی و دوم و سی و سوم در 21 و 30 ژانویه 2013
قسمت سی چهارم وسی و پنجم در 14 فوریه و 7 مارس
قسمت سی و ششم در اول آوریل
************************************

 (Symptome)عارضه / بیماری

*اصطلاحی است که از علم طب به عاریت گرفته شده است و به نشان و علامتی اطلاق میشود که حاکی از نوعی کژکاری در ارگانیسم یا ضایعه ای در جسم باشد که علت آن روشن نباشد.
در روان کاوی عارضه(1) به معنای تشکلی نفسانی است که حاکی از وجود تعارضی در بطن فرد بوده و حالتی رمزی و اشاری (سمبلیک)  پیدا کرده باشد.
 (1)Symptomبه آلمانی


**  عارضه نشانه رنج و الم است,اما موجب  پیدایش راه حلی میانه میشود و جانشینی در برابر رانش ها است .لذا عوارض نفسانی خالی از تمتع نیستند . در درجه اول این "مزیت" را دارند که از رو به رو شدن و مواجهه مستقیم با تعارضات اجتناب میکنند. در درجه دوم حاوی این "مزیت" هستند که فرد را معلول میسازند و بهانه خوبی (برای اجتناب از امور مختلف) در اختیار او میگذارند .

عوارض نفسانی از یک سو ترجمان طرد رانش هایی هستند که برای فرد غیر قابل قبول می نمایند و از سوی دیگر همچنان رابطه خود را با رانش های دفع شده حفظ میکنند . در مورد اخیر باید گفت کار عوارض این است که در نهایت بیماری موجب پیدایش نوعی تمتع ناآگاه شوند .

من نفسانی*بعد از به انجام رساندن دفع امیال صاحب علامت و رمزی تذکاری(1) میشود که از آن پس بعنوان نماینده میل دفع شده عمل خواهد کرد . این رمز فی نفسه حالت عارضه را خواهد داشت, چرا که نشان و علامتی از میل دفع شده به ضمیر ناآگاه خواهد بود .
(1) Symbole mnesique

فرمول پیدایش ناآگاه عارضه روانی را چنین میتوان نوشت:تعارض, دفع میل و جایگزینی آن از طریق تشکل عنصری میانجی گر.این فرمول با توپیک* دوم و نظریه ثانوی فروید راجع به اضطراب* وضوح بیشتری پیدا میکند .

لذا عارضه را میتوان به خوبی با نوعی "در رفتگی استخوانی" مقایسه کرد, بدین معنی که من نفسانی تحت تاثیر و فشارهای رانشی یا تحت آسیبهای وارد شده گویی از مفصل خود جدا میشود. ولی سرانجام با عارضه مربوطه سازگار شده آن را به خود متعلق میسازد.

***گستاخی فروید در این است که اصطلاحی چون عارضه را از سابقه عظیم پزشکی و روان پزشکی آن بیرون کشیده و آنرا صورتی انسانی بخشیده است . در هر حال باید دانست که عارضه نفسانی عنصری از حیات رانشی آدمی و گره ای پیچیده میان تمتع و الم است .

ادامه دارد: پیمان پایدار

No comments:

Post a Comment