Monday, April 8, 2013

کردستان بە کدامین سو: تهران، اربیل، دیاربکر یا مهاباد
نوشته ای از: حسام دست پیش*
 2013-03-24
* استاد علوم سیاسی دانشگاه صلاح الدین اربیل است.
**************************************
  این متن را رفیق عزیز,(جامعه شناس)م ,الهه عشق برای نه سخد فرستاده است .قبل از هر چیز از اوکمال تشکر را دارم . در ضمن این فرصت را غنیمت شمرده و نظر خود را حول و حوش این مسئله مهم و حیاتی برای انقلاب (های) آتی در ایران و منطقه درج میکنم . امید است که رفقای دیگر نیز تشویق گردیده و به این بحث دامن زنند تا بلکه به موضع انقلابی (بخوان آنارشیستی)"پالایش یافته ای" دست یابیم. بامید آزادی برای تمامی انسانها درهر کجا از این کره خاکی که میزییند.

پیمان پایدار 
 ***********************************
 
با گذر آنچە در عرصە فضای عملی و مجازی روی می دهد می توان اینگونە استنباط کرد کە نگاە کردهای ایران میان چهار حوزە هویتی متفاوت تقسیم شدە است.



نگاە بە تهران، کردستان عراق، کردستان ترکیە، و بالاخرە مهاباد. اما آنچە مشخص است در این میان نگاە کردها تا حد بسیار ضعیفی معطوف بە کردستان ایران و تحولات و آیندە سیاسی آن است.



نزدیک بە دو دهە است کە کردستان ایران در یک نوع انفعال سیاسی بە سر می برد. انفعال سیاسی از جنس نبود جنبشی قدرتمند کە شاهد عملکرد روزانە آن باشیم.



فارغ از حرکات و فعالیتهای محدود نمی توان گفت کە جریان خاصی در عرصە عمل وجود دارد. هر چند فعالان انگشت شماری مدام بر پویا شدن کردستان ایران تاکید دارند. اما تاکنون اتفاق خاصی در این منطقه نیفتادە است.سوالی کە می تواند برای یک ناظر مطرح باشد این است کە کردهای ایران کە نقش بسیار بارزی در شکل گیری و تئوریزە کردن هویت کرد داشتەاند، چرا اکنون در حاشیە تحولات قرار دارند؟ چە عاملی یا عواملی می تواند در این شرایط تاثیر گذار باشد. آیا احزاب سیاسی کرد مقصراند؟ روشنفکران کرد نقش خود را بە خوبی ایفا نمی کنند؟ تحولات منطقە مسیر یا نگاە آنها را تغییر دادە؟ گفتمان مشترکی میان کردها و تهران شکل نگرفتە؟ و سر آخر اینکه آیا کردها قدرت خود در بازتولید گفتمان اعتراضی از دست دادەاند؟



رفتار روزانە و نوع واکنشی کە کردها نسبت بە تحولات از خود نشان می دهند حاکی از تقسیم نگاە آنها میان چهار حوزە متفاوت است.



گروهی کە دچار پارادوکس کرد بودن و تحولات تهران هستند. عدەای کە آرزوهای خود را با کردستان عراق گرە زدەاند، دستە سوم نگاهشان معطوف بە کردستان ترکیە است و سر آخر گروهی که مهاباد را نقطە ثقل هویتی کردهای ایران می دانند.



هر چند نمی توان فرض مذکور را فرضی قطعی و حتمی عنوان کرد. اما شواهد و قرائنی می توان یافت کە بیانگر رفتار عملی هر یک از نگاەهای مذکور است.



تهران و آیندە سیاسی کردها



ظهور جمهوری اسلامی و در نتیجە آن خیزش هویت کرد جهت مطرح کردن خواستهای خود با مفهوم خودمختاری گرە خورد. این خواسته کردها شرطی بود کە آن ها و تهران را بە یکدیگر مرتبط می کرد.



با سرکوب کردها و تحولات منطقە، خواست سیاسی کردها یک گام از خودمختاری فراتر رفت و بە فدرالیزم تغییر یافت. این تغییر هر چند یک گام، خواست کردها را بە پیش برد اما همزمان یک گام آنها را از پایتخت دور کرد. دوری بە این معنا کە میزان شکاف میان خواست کردها و دولت حاکم و نیروهای مرکزگرا را بیشتر کرد.



در این میان احزاب سیاسی با تکرار تعلق خود بە تغییرات سیاسی در مرکز در صد بودند کە آیندە سیاسی خود و تهران را در یک مجموعە واحد تعریف کنند. اما این نگرش و تعامل نیروهای مرکزگرا و کردها هموارە با موانعی روبرو بودە کە راە رسیدن بە گفتمان مشترک را بسته است.اما آنچه در گذر زمان هویدا شد این بود که جمهوری اسلامی اصولا در نظر ندارد یا نمی خواهد کە بە خواست کردها توجەای کند.



درهمان حال اکثریت نیروهای اپوزیسیون هم هر گونە خواست هویتی کردها را با شعار دموکراسی اکثریتی یا حقوق شهروندی پاسخ می دهند. نگاە کردها بە تهران در دایرە میان هویت کرد و تحولات آیندە در تهران سرگردان است. این سرگردانی طبیعتا می تواند جامعە کرد را در منسجم کردن رفتار سیاسی خود دچار نوعی سردرگمی کند کە تحولات سیاسی در تهران اولویت اول است یا تکیە بر هویت مستقل کرد.اربیل و کردهای ایران



کردستان عراق و تحولات آن از سال ١٩٩١ از بسیاری جهات تاثیرات مثبت و منفی فراوانی بر کردهای ایران گذاشتە است. عمدەترین این تاثیرات الگوئی است کە کردها آنرا نمونە مطلوبی از آیندە سیاسی هویت خود در قالب ایران قلمداد می کنند.روابط کردهای ایران و کردهای عراق از لحاظ ارتباط و تعامل با کردهای ترکیە کاملا متفاوت است. در طول چند دهە گذشتە بیشتر فعالین کرد پائی در کردستان عراق و ایران داشتەاند. اما امروزه این تعامل از بسیاری لحاظ متفاوت از نمونەهای گذشتە است.اگر در گذشتە کردستان عراق تنها محل گذر سیاسیون کرد از هر دو طرف بود در حال حاضر افراد عادی نیز می توانند بە راحتی بە این منطقە سفر کند. پس طیفهای متفاوتی از مردم با آنچە در کردستان عراق می گذرد، درگیرند.احزاب سیاسی معتقد ند کە تجربە کردستان عراق را باید حفظ کرد. بە این منظور فعالیت مسلحانە خود علیە جمهوری اسلامی ایران را تعطیل کردە و بیشتر بر فعالیت سیاسی تاکید دارند.



روشنفکران و نیروهای مستقل نیز در رابطە با تحولات این منطقە حساس شدەاند. پس چە احزاب سیاسی و چە گروهای دیگر تصویر مثبتی از کردستان عراق ارائە می دهند کە در بطن خود پیام آور این نکتە است کە سرنوشت کردستان عراق و ایران به یکدیگر مرتبط است.همین نگرش باعث شدە کە مرکزیت اربیل بعنوان مرکزی هویتی اهمیتی دوچندان پیدا کند. در نتیجە این اهمیت پیدا کردن، بطور طبیعی یک کرد ایرانی نیز آنرا بخشی از هویت خود می داند.

پس نوع تعامل احزاب سیاسی، نیروهای فعال در جامعە کرد، گرم بودن فضای هویتی کردستان عراق و انعکاس این فضا از طریق وسایل ارتباط جمعی باعث شدە کە جامعە کرد در ایران از بعضی جهات آرزوهای خود را با آنچە در اربیل می گذرد گرە بزند. نتیجە طبیعی آن تقسیم نگاە کردها به اینسو و آنسوی مرزها است.



دیاربکر و کردهای ایران



میزان نفوذ و تاثیر کردستان ترکیە بر کردستان ایران از عمر چندانی برخوردار نیست. عمدەترین این تاثیرات از زمانی شروع شد کە پ.ک.ک بە صدر اخبار آمد و مرحلە حساس آن زمانی بود کە عبداللە اوجلان دستگیر شد.



از این بە بعد حساسیتها بە پ.ک.ک و گفتمان هویتی خواهانە افزایش یافت. در کردستان ایران بواسطە ترور رهبران احزاب و در تنگنا قرار گرفتن آنها در کردستان عراق، حضور نیروی جدید می توانست جذابیت فراوانی داشتە باشد.



با گذر زمان و تحولات پ.ک.ک، پژاک نیز بە دایرە این معادلە اضافە شد. اما آنچە بیش از هر چیز میزان تاثیر گذاری فضای حاکم بر کردستان ترکیە را بر کردستان ایران افرایش داد میزان توانی است کە جنبش کردی در ترکیە از خود بروز داد.در این مسیر بعضی از فعالین کرد آشکارا خود را در صف گفتمان پ.ک.ک و مانفیست آنها تعریف می کنند. در همان حال وسایل ارتباط جمعی کە انعکاس دهندە تحولات کردستان ترکیە است نقش بارزی را در این مسیر ایفا می کنند.



حضور گفتمان پ.ک.ک در کردستان ایران دو مقطع حساس را سپری کردە یا می کند. دورە اول یا زمانی کە پ.ک.ک تازە وارد حوزە عمومی کردستان ایران شدە بود و اعتقاد بر این بود کە باید تمام توان خود را در کردستان ترکیە بکار بگیریم چرا کە گرە حل پرسش کرد در این بخش نهفتە است.



دورە دوم بە اجرائی کردن و گرە زدن مبارزە کردها در ایران و ترکیە تغییر پیدا کرد. در این مسیر تلاش عمدە در این جهت بودە کە گفتمان پ.ک.ک بە گفتمان روزانە و فکری کردهای ایران نیز تبدیل شود. در این مسیر بە میان آمدن پژاک می تواند بعنوان بازیگر اصلی مطرح شود.مهاباد و کردها



مهاباد نامی آشنا در تاریخ تحولات کردستان است. حضور این شهر در ذهن جمعی کردها حضوری بسیار قدرتمن است کە حاکی از نقش کلیدی این شهر در ابراز خواسته کرده1 است.



بعد از تحولات دهه شصت هنوز معلوم نیست کە مرکز هویتی کردهای ایران همچنان توانائی رهبری خواستە های آنان را داشته باشد.اگر در کردستان ترکیە، دیاربکر، در عراق اربیل و در سوریە قامیشلو بە میدان و مرکز هویت کرد تبدیل شد،. مرکز اعتراضات هویتیی در کردستان ایران کجاست؟



دو فرض قدرتمند در حوزە مطالعات هویتی این است کە فرصتهای ساختاری و انتخاب عقلانی می تواند باعث واکنش یا خیزش نیروهای جامعە هویتی شود. اما در جریان معروف بە جنبش سبز، کردها آنرا فرصت ساختاری و انتخاب عقلانی قلمداد نکردند تا در آن مشارکت کنند. چرا کە کردها معتقد ند کە در هیچ کجای این جنبش، هویت آنها به رسمیت شناختە نشدە است.



در شرایط کنونی کە جمهوری اسلامی در یک نوع التهاب سیاسی بە سر می برد تصور کلی می تواند این باشد کە فرصت ساختاری و زمان انتخاب عقلانی فرا رسیدە تا کردها خواستهای هویتی خود را بار دیگر مطرح کنند.



در این صورت آیا می توان تصور کرد کە با افزایش التهاب سیاسی در ایران، کردها نگاە خود را یکی خواهند کرد یا چند پاره شدن نگاه ها، راە هرگونە واکنش را سد می کند؟ همچنین آیا گفتمان اعتراضی در ایران آمادە خواهد بود تا بە جذابیتهای تهران برای کردها بیفزاید؟




  • 1. نوشته شده در ساعت 13:28 روز 2013-03-24 ,sobhan ebrahimi :



شما واقعا نگران کرد ها هستید جناب آقای دست پیش؟ اگه کرد های ترکیه یک مشکلی دارند شاید کرد های ایران نخوان داشته باشن چه بسا که در هر کشوری هر حرکت تچزیه طلبانه ای با سرکوب حکومت مرکزی مواجه میشه و این حق حکومتی است که از تمامیت ارضی اش دفاع کند. حالا که کرد های ایران فعلا ساکت هستند شما چرا ناراحت هستید. از بی بی سی تعجب می کنم این مقاله هایی که باعث تحریک و حرکت های تجزیه طلبانه میشه رو انتشار میده


Bottom of Form




  • 2. نوشته شده در ساعت 13:42 روز 2013-03-24 ,sirvan :



جهت اطلاع شما و دیگران خوب است که بدانید وقتی شما از کردها صحبت میکنید از ۶ تا۷ میلیون شهر وند ایرانی یاد میکنید که من خود به عنوان یکی از آنها شاهد هستم که در بیش از ۹۰ درصد آنها این مفاهیم هویت طلبی و خود مختاری و فدرالیزم اسباب خنده و البته نفرت از طراحان این مسائل فراهم میکند.فروش نکنید اکثریت
جمیعت کردهای ایران ساکن استان کرمانشاه و ایلام هستند که بارها در طول تاریخ دور و نزدیک وطن پرستی وتعلغ به هویت ایرانی را به اثبات رسانده اند.هر چند در سالهای اخیر احزاب تجزیه طلب تلاش فراوانی برای کشاندن کرمانشایها و ایلامیها
به جرگه خود کرده ا ند. هویت طلبی نیاز مردمانی است که کشورشان حاصل تجزیه است و امر کوتاهی از استقلال آنها میگذرد مانند مسابقه هویت سازی که در جمهوری های تازه تاسیس روسی شاهد هستیم.ولی شهروند ایرانی صاحب تاریخی بالنده و کهن و تمدن ساز است که دنیا را محسور کرده است پس نیازی به این بازیها نمیبیند .


Bottom of Form




  • 3. نوشته شده در ساعت 13:53 روز 2013-03-24 ,سوران از سقز :



با احترام به دیدگاه نویسنده محترم باید به ایشان و خوانندگان سه نکته یادآوری گردد:



1: شهر مهاباد توسط قاضی محمد به علت دیدگاههای تعصب شهری ایشان به عنوان پایتخت انتخاب گردید و لاغیر! اینکه نویسنده مهاباد را مرکز سیاسی کردهای ایران می داند یک شایعه بیشتر نیست. مرکز سیاسی باید دارای وجهه بسیار مهم جمعیتی نیز باشد که به نظر می رسد یکی از شهرهای کرمانشاه و سنندج چنین وجهه ای داشته باشند نه مهاباد که نه تنها از دو شهر یاد شده بلکه از شهرهایی چون سقز و بوکان و ایلام نیز دارای جمعیت کمتری می باشد.



2: به شخصه اعتقاد دارم که فرصت یک بار پیش می آید. کردهای ایران با نبود تحلیل سیاسی و جنگ داخلی فرصت احقاق حقوق را در ابتدای انقلاب 57 از دست دادند. به اظهارات نخستین رییس جمهور ایران آقای بنی صدر ارجاعتان می دهم که گفته اند آیت الله خمینی و حزب دموکرات تا آستانه امضای توافق 5 ماده ای ارایه شده توسط دکتر قاسملو پیش رفتند ولی با شروع زد و خورد داخلی توسط کومله و شعارهای مرگ بر سازشکار بر ضد حزب دموکرات، حکومت مرکزی با دیدن انشقاق جبهه کردها از امضای توافقنامه سرباز زد کار به جنگ و درگیری و حمله نظامی به کردستان کشید. برای درک این وضعیت تصور کنید الان که PKK با ترکیه در حال صلح است ناگهان یک نیروی مزاحم پیدا شود و بگوید من این صلح را قبول ندارم و ... همه چیز را به هم بزند متاسفانه در ابتدای انقلاب این اشتباه تاریخی توسط کومله انجام شد و کردهای ایران تا به الان دارند چوب این اشتباه را می خورند.



3: چشم انداز کردستان عراق و سوریه استقلال چشم انداز کردستان ترکیه خودگردانی و چشم انداز کردستان ایران صفر است. به کسانی که به آینده کردهای ایران خوشبینند باید گفت وقتی اینطور در برابر آمریکا ایستادگی می کند قطعا هر نیروی تجزیه طلبی در نطفه خفه خواهد شد. یادمان نرود که پژاک نیروی ضعیفی نبود ولی در تابستان 90 از مرزهای شمال غربی ایران بیرون رانده شد.
Bottom of Form




  • 5. نوشته شده در ساعت 14:22 روز 2013-03-24 ,مجتبی :



آقای حسام دست پیش منعکس کننده منافع ریس جمهور عراق (آقای طالبانی) است و تمام مقالتی که مینویسد سیاست های وزارتخارجه وی را منعکس میکند تا در حوزه ایران نفوذ دولتش را افزایش دهد.



آقای حسام دست پیش میگویند حزب دمکرات و کوموله - که تحت حمایت سیاسی و مالی رئیس جمهور عراق هستند - "فعالیت مسلحانە خود" را تعطیل کردە اند. این حقیقت ندارد. آنها مشی مسلحانه را کنار نگذاشته اند بلکه پیشمرگ و کولبر مسلح در خاک عراق تعلیم میدهند و منتظر شرایط مناسب هستند که به دوران قیام مسلحانه باز گردند. به همین خاطر است که مصطفی هجری دبیرکل حزب دمکرات چندین بار از امریکا خواسته که منطقه پرواز ممنوعه در ایران برقرار کند تا حزب دمکرات مبارزه مسلحانه را از انجا آغاز کند.



این احزاب سر جنگ با مردم ایران دارند و به این زودی ها هم دست برنخواهند داشت.



با تشکر


Bottom of Form




  • 6. نوشته شده در ساعت 14:23 روز 2013-03-24 ,ali :



شما به دنبال تجزیه تدریجی ایران و سایر کشورهای خاورمیانه به بهانه قومیت گرایی هستید. کردها نیز مانند سایر ایرانیان می توانند با دنبال کردن مسیردموکراسی به خواسته های خود برسند.



آیا بریتانیا به خواسته های استقلال طلبانه اسکاتلند و ایرلند شمالی توجهی می کند ؟ این کشور مورد بهتری برای مطالعه قومیتهای استقلال طلب است.


Bottom of Form




  • 7. نوشته شده در ساعت 14:56 روز 2013-03-24 ,mokhtar naghshbandi :



سلام. هرکشوری دارای شرایط مخصوص به خوداست ، سوریه جلوی چشمان جهانیان مردمش رو به خاک و خون می کشد اما ترکیه امروزی چنیین توانایی و یا جراتی ندارد، اعدام ها را ترکیه و ایران مقایسه کنید ، آزادی های اجتماعی و دست رسی به اینترنت رو در ترکیه و ایران مقایسه بکنید به این نتیجه خواهید رسید که احزاب کرد ایرانی کم کاری نکرده اند بلکه ایران دشمنی قوی و مکار برای کردهاست. با تشکر از bbc.


Bottom of Form


 
  • 8. نوشته شده در ساعت 15:13 روز 2013-03-24 ,رامین :



اولا اسم صحیح شهر ساوجبلاغ است نه مهاباد
ثانیا خاک آذربایجان است نه خاک کردستان
ثالثا کردها در آن شهر مهاجر هستند و در کتب تاریخ مشروطه ایران و تاریخ 18 ساله آذربایحان توضیح کافی داده شده است
رابعا شهرهای بیجار و قروه و سقز نیز خاک آذربایجان است



گویا بعد از نسل کشی ترکان کرکوک خیال کشور گشایی آذربایجان را دارند
زهی خیال باطل


Bottom of Form

 
  • 9. نوشته شده در ساعت 16:30 روز 2013-03-24 ,علی. تبریز :



بعید به نظر میرسد غفلت نویسنده از تقسیمات کشوری ایران باعث شده باشد که مرکز حرکات اکراد ایران را از مراکز استانی مثل سنندج یا کرمانشاه با جمعیت فراوان به یکی از شهرستانهای آذربایجان غربی تنزل دهد که جمعیتی حدود 120هزار نفری را در خود جای داده است، بنده به عنوان یک آذربایجانی هویت طلب در کنار شما اکراد عزیز ایران قرار دارم. منتها اگر این وجه اشتراک به قیمت از دست دادن وجبی از سرزمین آذربایجان باشد، ترجیح میدهم در مقابل شما باشم. اکراد عزیز حالا اریبل خودمختاررا که بعد خروج کامل نیروهای آمریکایی از عراق معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارش هست را، کعبه آمال خود قرار داده اید. بهتر است بدانید اگر فکر تکرار غصب کرکوک از دست ترکمن های عراق را در آذربایجان به سر میپرورانید کاملا بیراهه رفته اید، شما بهتر است با ملت ترک دست دوستی دهید همانطور که اوجالان این کار انجام داد وگرنه به تنهایی از عهده تهران برنمی آیید که هیچ با این تحریکهای اربیلی دشمنی به بزرگی ملت ترک آذربایجان در پیش خود خواهید دید


Bottom of Form


 
  • 10. نوشته شده در ساعت 16:55 روز 2013-03-24 ,mohsen :



دوست عزیز برای من جای سوال زیادی که چرا وافعا کردها همیشه خودشون رو فراتر از باقی اقوام تعریف می کنید در حالی که در تمامی کشورهایی که کرد وجود داره اقدام زیاد دیگری هم وجود دارند. نکته بعدی حس عدم همسویی کردها با شرایط و مشکلات موجود در کشورهای میزبان یا به تعبیری دیگر سو استفاده گری از شرایط کشورهاست (مانند اوایل انقلاب ایران . جنگ عراق . شرایط سوریه و غیره) که این موضوع باعث می شه هر حکومتی که قدرت را در دست می گیره یکی از برنامه های خودش رو سرکوب و تضعیف جوامع کرد قرار بده. در مورد ایران هم واقعیت این است که اگرچه حکومت ایران دارای مشکلات سیاسی است ولی در سالهای اخیر موج ناسیونالیسم و حساسیت نسبت به تمامیت ارضی ایران به شدت در حال گسترش است و بلند شدن صدای استقلال طلبی از طرف کردها باعث بسیج تمامی نیروها بر علیه کردها شده و باعث به وجود امدن مشکلات بسیار بیشتر برای این قوم می شود.


Bottom of Form

 
  • 11. نوشته شده در ساعت 18:21 روز 2013-03-24 ,sattar :
 

قبل از اینکه مردم فارس و سیاستمداران حقوق اقلیتها را به رسمیت بشناسند خود مردمان مناطق به اصطلاح اقلیتی باید به حقوق خود واقف شوند و راه آن نیز مطالعه کتابهای مترقی غربی بخصوص ایالت متّحده است چرا که آنها ۲۰۰ سال است که تجارب ارزشمندی در این باب کسب کرده اند. و راه دوم البته مناظره با دوستان یا با افرادی است که در این باب کسب آگاهی کرده اند طوری که این مناظرت مفید و صلح جویانه شود و نه مجادله تا بدین سبب بحث حقوق اقلیت به بحث روز و فراگیر هر جمعی تبدیل گردد



و بهتر است که فارس‌های ایران نیز از مرکب تکبّر و نخوت پایین بیایند و بدانند که با مردمی که آگاه شده اند دیگر نمی‌توان با زبان زور سخن گفت و یا آنها را فریب داد.


****************************

قبل از هر چیز باید اذعان داشت که نظر نویسنده, آقای حسام دست پیش ,کاملا بورژوا ناسیونالیستی میباشد و ارتجاع ناب. (طبعا مهم نبوده و نیست که ایشان نسبشان به کدام یک از کشورها ئی که در آن هموطنان کرد در آن ساکن هستند بر میگردد. برای نویسنده این سطوراین امری السویه میباشد.چرا که همه کردها نسبشان به مادها بر میگردد. یعنی ملتی که بیش از 500 سال امپراطوریشان قبل از هخامنشیان-کوروش و داریوش "کذائی"و...- بر سرزمین کنونی ایران و.... حکمرانی میکردند.....!!گذشته ها گذشته). بدتر و مرتجعتر از آن دیدگاهای مطرح شده زیر متن(همان پسگفتارها یا بقول غربی ها "کامنتها")بود. بخصوص شماره 8 ,که هنوز چیزی نشده, از دید بورژوا ناسیونالیستی بغایت راست (بخوان فاشیستی) برای خلق کرد, در مورد اسم و موجودیت "آذربایجانی" بودن(!!), شهر مهاباد خط و نشان میکشد . واویلا ,ما رو کجا اینها رو کجا. اختلاف بینشی از زمین تا آسمان است.
*******
به بیان ساده تر برای من آنارشیست مقوله حقوق تضعیف شده ملتها و حق  مسلم خود مختاری انسانیشان فراتر از ستم (ملی) مضاعفی است که بر آنها میرود. مسئله موجودیت سیستم  سرمایه داری و دولت کارگزار آنها ,وجود طبقات و مبارزه حاد طبقاتی جاری در درون این ملتهاست که هم و غم من میباشد. خیال همگان را راحت کنم : فقط نظری به منطقه خودمختار کردستان عراق, که دولت محلی آن بدو بخش و منطقه برهبری دو حزب (بورژوای) "میهن پرستان"  و" دموکرات " کردستان اداره میشود بیاندازیم تا موضع اینجانب مشخص شود (و دو زاری همگان بیافتد) .حزب مرتجع اولی را نخست وزیر راق جناب طالبانی (کرد) نمایندگی میکند .و حزب دوم را شخص قدرت پرست و مال دوست دیگری بنام بارزانی (که فقط زورش به شهرکهائی که تحت نفوذش هست میرسد و بس). اینکه ,به دستور امپریالیسم آمریکا, حتی دولت مرتجع و دست نشانده مرکزی بغداد (عراق) برهبری مالکی(در ضمن هم پیمان ملاهای بر اریکه قدرت نشسته در تهران نیز هم!!) اولا حق ندارد هواپیماهای کشور و دولتش بر فراز کردستان به پرواز درآیند (امری که رهبر حزب دموکرات کردستان ایران نیز از اقرار از درگاه یانکی ها میطلبد-زهی بیشرمی- تا بلکه مجددا "مبارزه مسلحانه "را با تهران از سر بگیرند!!) ودوما دولت خود مختار محلی حق صادر کردن نفت از شهر کرکوک (عراق) را نیز بدون مشورت با بغداد دارا میباشد و.... مانع نشده و نخواهد شد که دو حزب فوق الذکر به سرکوب خواستهای برحق کارگران و دگر زحمتکشان کرد در مناطق تحت نفوذ خویش بپردازند و خونشان سنگفرشهای "کردستان مستقل و آزاد"در مرزهای عراق (بخوان کشک) را رنگین نکند!! در حقیقت همین چند روز گذشته دقیقا خبر در گیری و شورش توده های فلک زده و بخاک سیاه نشسته و فقیر کرد را برعلیه دو حزب حاکم بورژوا و مرتجع نامبرده (در نشریه مجازی روشنگری)میخواندم .در این درگیرها عده زیادی زخمی و تعدادی نیز کشته شدند.
حال خود بخوان حدیث این مجمل.

فکر میکنم توضیح مکرر و واضحات باشد اگر بگویم پس مسئله فراتر از حق خودمختاری(حق زبان , مدرسه و دانشگاه کردی و داشتن روزنامه و رسانه های محلی بزبان بومی و...)میرود . بزبانی دیگر آزادی از قید سرمایه و نابودی تمامی دولتهای مرتجع (چه متعلق به خلق فارس باشد و چه کرد , چه آذری و بلوچ و عرب وترکمن) "درد مشترک" زحمتکشان است که نیاز شنیدن "فریاد"همگان علیه این ستم طبقاتی را میطلبد !!
 
مثال دیگری که میتوان در اینجا زد همانا کشور"مستقل " و دو دهه تاسیس شده  آذربایجان (که در حقیقت اکثریتشان فک و فامیل در استان آذربایجان ایران نیز دارند)به مرکزیت باکو میباشد که اینروزها در آنجا نیز دستخوش تظاهرات و ناآرامیهائی میباشیم.
 
د ر ضمن فراموش نکرده ایم سیاست ارتجاعی رژیم امپریالیستی آلمان و حمایت بلاانقطاع دولت یانکی امپریالیسم کلینتون را برای تیکه تیکه گرداندن یوگسلاوی به 5 کشور صربیا ,بوسنی هرزه گوین, کراسی ,کوسووا و مقدونیه را,که صرفا با دامن زدن به خواسته های عقب نگه دارنده ناسیونالیستی توام با تبلیغ و ترویج  نفرت کور و ضد بشری طبقه بورژوای این ملتها و کشتار بیشماری از مردم بیگناه به جامه عمل پیوست!! در این کشورها ی تک ملیتی نیز کماکان جنگ طبقاتی برقرار و رهبران بورژوای این ملتها خون زحمتکشان هم زبان و مذهبشان را بیکسان در شیشه میکنند!!  

سخن کوتاه : نگاه کردهای ایران نه میبایست به دیاربکرترکیه(که خود اوجالان رهبر حزب کرد تا دیروز استقلال طلب پ.ک.ک که "از قرار آنارشیست "شده و دستور گذاردن اسلحه هایشان را بر زمین به رهروانش صادر کرده) باشد ,نه به اربیل عراق , و نه به مهاباد , سنندج یا تهران . بلکه به آینده تابناک ایران و ترکیه و عراق و سوریه ,بخوان منطقه ای آزاد از قید سرمایه و دولت در هر شکل و با هر عنوانی ."ایران ", "ترکیه", "عراق" و "سوریه" ای که ملتها در آن برابرند و حق خود مختاری بخش لاینفکی درهر "4 کشور" میباشد.مهمتر از همه چیز از وجود نحس طبقه سرمایه دار به هیچ زبانی  و از سیستم کار و سرمایه به هیچ وجهی اثری نمیباشد. به دیگر زبان آزادی و آنارشی برقرار باشد.

 زنده باد عشق فی مابین ملتها و برقرار باد جنگ طبقاتی سهمگین علیه بورژوای با هر زبان و پرچمی . 
پیمان پایدار 

No comments:

Post a Comment