Tuesday, July 28, 2015

Che’s grandson: anarchist

نوه چه گوآرا : آنارشیست
Canek Sanchez Guevara
A short biography of Canek Sanchez Guevara,
grandson of Che.
 مختصری از زندگینامه 'که نک سنچز گوارا ' نوه پسری چه گوآرا
Canek Sanchez Guevara (1974-2015)
“My freedom is only valid if yours is too”.
آزادی من فقط موقعی معتبره که مال شما نیز باشه
 Canek Sanchez Guevara.
'که نک سنچز گوارا ' 
Canek Sanchez Guevara was the eldest grandson of Ernesto Che Guevara. Hildita Guevara was his mother and his father was Alberto Sanchez, a Mexican leftist. He was born in Havana on the 22nd May 1974. Canek means Black Snake in some of the old Mexican languages.


که نک سانچز گوارا بزرگترین نوه  ارنستو چه گوارا بود. هیلدیتا گوارا مادرش بود و پدرش آلبرتو سانچزمکزیکی چپگرا بود . او در 22 ماه می 1974 در هاوانا متولد شد.  'که نک' به معنی مار سیاه در برخی از زبان های قدیمی مکزیکی ست
 
As a child he lived with his parents in Milan and Barcelona, attending a Spanish-Catalan school in the latter city. He then lived in Mexico, returning to Cuba in 1986. He quickly became disgusted with the Castro regime and the way it persecuted writers, artists and others. He rejected the role that the regime were preparing for him as a high ranking military officer. He started dressing like a punk. He helped form a heavy metal band called Metalizer. One evening the secret police broke up a forbidden gig of the band, lobbing tear gas grenades into the crowd and subjecting him to a humiliating body search.
He began to offer vocal criticisms of the regime which obliged him to leave Cuba at the age of 22 in 1996. He returned to Mexico where several members of his family lived.




در کودکی او با پدر و مادرش در میلان و بارسلونا زیست, به مدرسه اسپانیایی- کاتالان زبان در شهر دوم رفت . او سپس در مکزیک زندگی کرد، و در سال 1986 به کوبا بازگشت . او خیلی زود از رژیم کاسترو ، بخاطر آزار و اذیت نویسندگان هنرمندان و دیگران، بیزار شد. او به قصد رژیم از برای آماده سازی اش به عنوان افسر عالی رتبه ارتش دست رد زد. شروع کرد به پوشیدن لباسهای پانکی (نوعی البسه که شامل شلوار ژنده و پاره پاره , تی شرت و موهای ژولیده و عجق وجق- مد بخشی از رفقای جوانان آنارشیست  چه در کشورهای مرکز و چه پیرامون- م ) او به تشکیل یک گروه موسیقی راک تند - متال - بنام متالایزر نیز کمک کرد. یک شب پلیس مخفی اجرای غدقن گروه مذکور را بهم زد , گاز اشک آور را به درون جمعیت حاضر انداخت و به شیوه تحقیر آمیزی به جستجوی بدنی او اقدام نمود .

او شروع به ارائه انتقادات علنی از رژیم کرد و در سال 1996/1375 مجبور شد کوبا را در سن 22 سالگی ترک کند. او به مکزیک , که در آن تعدادی از اعضای خانواده او زندگی می کردند, برگشت .

 
He was a writer, musician, photographer and talented graphic designer. He moved towards an anarchist position and wrote in the Mexican weekly Proceso in October 2004 that: “The Cuban revolution has given birth to a bourgeoisie, to repressive apparatuses meant to defend from the people a bureaucracy very distant from that same people. But above all it has been anti-democratic because of the religious messianism of its leader”. He was disgusted by “the criminalisation of difference, the means of persecution of homosexuals, hippies, free thinkers, trade unionists and poets” and the installation of “a socialist bourgeoisie…falsely proletarian”.




او نویسنده، نوازنده، عکاس و هنرمند با استعدادی در فن استعمال نمودار( طراحی گرافیک) بود. او بسمت موضع آنارشیستی گرایش پیدا کرد و در  اکتبر 2004 در هفته نامه مکزیکی "پروسه سو" (به معنی روند/ پروسه) چنین نوشت : "انقلاب کوبا موجب زایش طبقه بورژوائی گشته , دستگاه سرکوبگرش در دفاع از بوروکراسی حاکم بدور از توده ها و در مقابل همان مردم قد علم کرده است. اما مهمتر از همه بخاطر رهبری مذهبی گونه اش(بخوان  پرورش کیش شخصیت فیدل کاستره بعنوان فردی "خداگونه "- م)  ضد دموکراتیک بوده است". او منزجر شده بود از "مجرم شناخته شدن تفاوت ها (در شیوه نگرش و زیستن-م) ، آزار و اذیت همجنس گرایان، هیپی ها ، آزاد اندیشان، سندیکالیستها و شاعران" و تاسیس " سوسیالیست بورژوائی... پرولتاریای دروغین ".
 
He went on to say that: “All my criticisms of Fidel Castro start from his distancing from libertarian ideas, of his treason committed against the people of Cuba and the frightful system of vigilance established to preserve the State by crushing people”.


او چنین ادامه داد : "  تمام انتقادات من از فیدل کاسترو به دورى او از ایده های آزادیخواهانه بر میگردد , از خیانت او علیه مردم کوبا و تاسیس سیستم هراسناک پیگیری و خرد کردن مردم برای حفظ دولت ".


He was active in the Cuban Libertarian Movement in Exile for many years up to his death and wrote for Mexican literary reviews like Letros Libres and Milenio Semanal. Together with Jorge Masetti, a son of the Argentinean journalist of the same name who fought with Che in Argentina and died there, he wrote Les héritiers du Che, published in France in 2007, eyewitness accounts of their upbringing in Cuba and their developing disillusionment.




او برای سالهای زیادی در تبعید در جنبش آزادیخواهانه کوبا تا دم مرگش فعال بود و  برای مجله های بررسی های ادبی مکزیکی همچون  'لتروس لیبرز' (کلمات آزاد) و هفته نامه 'میله نیو سمه نل' ( هفته نامه قرن) قلم زد . همراه با  'خورخه مه سه تی', پسر خبرنگار آرژانتینی به همین نام که  با "چه" در آرژانتین مبارزه کرد و در همان جا فوت کرد ، 'خاطرات چه گوارا' را  نوشت، در فرانسه در سال2007  چاپ شد ، که گزارش عینی بزرگ شدن و سرخوردگی شان در کوبا میباشد .
 
He died in Mexico City on 21st January 2015 after heart surgery. Commenting on changes in Cuba some time before his death Canek noted: "Sometimes we tend to judge reality from our desires, and that's a problem. I would like to see changes in Cuba, but that is not happening. In the collective imagination of Cuba, change is associated with the death of Fidel Castro. The political system on the island has behaved like a monarchy, and Fidel has ensured a monitoring of the succession, and that delays any change. "




او در (شهر) مکزیکو سیتی در 21 ژانویه سال 2015 پس از عمل جراحی قلب درگذشت. او در اظهار نظری پیرامون تغییرات در کوبا مدتی قبل از مرگش چنین گفت : "گاهی اوقات ما تمایل به قضاوت واقعیت از روی خواسته هایمان داریم, و این خود مشکلی ست. من دوست دارم تغییراتی را در کوبا ببینم , اما این در حال شرف نیست . در تصورات جمعی کوبا, تغییر با مرگ فیدل کاسترو عجین میباشد. نظام سیاسی در جزیره بمانند سلطنت رفتار کرده است, و فیدل نظارت بر جانشینی  اش را تضمین کرده است , و این هر تغییر را به تاخیر می اندازد . "

Nick Heath-نیک هیت


ترجمه از پیمان پایدار

No comments:

Post a Comment