نگاهی گذرا به بحران کنونی سرمایه داری جهانی ,خشم تودهای شورشی و آینده اقتصاد بازار
"برتولت برشت- شاعر, نویسنده و منقد اجتماعی کمونیست آلمانی - , در" اپرای دو سنت " ش ما را در مقابل معضل زیر قرار میدهد :کدام یکی بدتراست, بنیان گذاردن بانک یا دستبرد زدن به آن؟"(1).برای ده ها هزار تظاهر کننده در آمریکا بدرستی نهادهای مافیائی / گانگستری مالی 'وال استریت '(1% جامعه که شامل دگر بخشهای اقتصادی نیز میشود )مسئول بحران شدید اقتصادی-اجتماعی میباشند .
پس از اروپا, حالا -از 16 سپتامبر2011- نوبت آمریکائی ها شده که به خیابونها بریزند و 'پائیز نارضایتی شان' را فریاد بزنند. اول در(بخش مالی) 'وال استریت' نیویورک , به شیوه سمبلیک, و بعد با گسترش خشم شان به دیگر شهرها سرازیر شدند و آنها را به اشغال در آوردند !!(2) در این جنبش بیسابقه سراسری از هر نوع افراد که فکرش را بکنید دیده میشوند :از جوانان دانشجو و فارغ التحصیلان بیکار و بی تجربه در اینگونه گردهم آیی ها گرفته(که لزوما همگی چپ نبوده و خواهان نابودی کلیت سرمایه داری نمیباشند) تا فعالین کارکشته و مصمم چند دهه گذشته (هم مارکسیستها و هم ,عمدتا ,آنارشیستها ) ....و اخیرا نیز کارگران سندیکای (رفرمیستی) مرکزی ای .اف .ال .سی. آ. او(3)-که تاریخا به سازش با سرمایه دست زده اند- استادان, محققین, روشنفکران و هنرمندان مترقی بدان پیوسته اند. حتی یک وزیر کار سابق , رابرت ریش(4), و نویسنده کتاب ' کار ملیت ها' نیز بدانها پیوست . بزبانی ساده تر: ناراحتی آشکار درکلیت فرهنگ جامعه ,آنطور که فروید میگفت, وجود دارد . البته این خود بیانگر تعیین تقصیر و مجازات نمودن بانکداران می باشد.خلاصه کنم : شهر شهر فرنگه, از همه رنگه, خوب تماشا کن
در چند سال گذشته بارها شنیده و خونده ایم که با حرص و طمع جمع کثیری از بانکهای آمریکا و با دادن اعتبار به کسانی که توانایی پرداخت را نداشتند,آنان باعث ورشکستکی اقتصادی گردیدند. تازه رژیم اوباما, با کمال بیشرمی و وقاحت, بجای فرستادن مسئولین این فضاحت تاریخی به هولوفتونی که کمی آب خنک بخورند, با دادن 800 میلیارد دلار اعتبار مجدد از دارائی های عمومی (بخوان پول مردم) به این بانکها در حقیقت جایزه داد! تازه میلیونها دلار ازاین مبلغ بعنوان کمیسیونهای آنچنانی به حسابهای شخصی روسای همین بانکهای دزد واریز گردید !در حالی که همزمان حداقل یک میلیون از خانواده ها ی طبقه متوسط , با نتوانستن پرداخت قسط های ماهانه و از دست دادن خانه هایشان, یک شبه بی خانمان شدند !
آنچه که نهایتا مورد رشد خشم عمومی گردیده همانا اعتقاد راسخ به اینکه رژیم سرمایه داری ، در فاز نئولیبرالی خود ،در بدبختی بزرگ مردم گناهکار اصلی میباشد، چرا که باعث رشد فقر و تقویت نابرابری طبقاتی گشته است .
در اینجا ,بطور مثال ,میبایستی به کتاب ایمی گودمن(5) بنام " همبستر شدن با دشمن" اشاره ای کرده باشم : دارائی خانواده پنج نفره والتون(6) , (متشکل از خواهر و برادر), صاحبان بزرگترین سوپر مارکت -عمده فروش- آمریکائی وال مارتمعادل درآمد سالانه 120 میلیون از فقیرترین آمریکائی ها میباشد !!
مساله مهم دیگری که میبایست در اینجا بدان پرداخت همانا ورشکستکی تز نئو لیبرالیسم حاکم بر جهان سرمایه داری در 31 سال گذشته(از زمان رونالد ریگان آمریکائی و مارگارت تاچرانگلیسی)میباشد. این ایدئولوژی, که مبنایش بر این پایه گذاری شده که قوانین بازارخود بخود در تنظیم آن سهیم میباشد, شکست مفتضحانه شان را ثابت گردانیده است. نشان آنرا میبایست از یکطرف در درصد بالای بیکاری مزمن در کشورهائی چون اسپانیا ,فرانسه و اخیرا در آمریکا واز طرف دیگر وجود دره عمیق طبقاتی بین 1% میلیاردر و میلیونرها( که 42% دارائی ها را در دست دارند)با 99% توده های طبقه میانی و بدترازآن طبقه پائین- که زندگیشان فقط با دریافت هر دو هفته یکبار چک ناقابل "معنی " میگیرد- جست . به خصوص اکنون که چالش بسیار مهم اقتصاد بازارهمانا مواجه شدن و ناسازگاری آن با محیط زیست به عنوان یک نتیجه ناپایدار با تمدن شهریمان میباشد .
چرا که پشت سرایدئولوژی وحشیانه جامعه مصرفی و رشد ناخالص داخلی کشور و با گسترش غیر قابل توقفش در سراسر جهان, نابودی زمینهای کشاورزی ,مکیدن آب برای تولید غذا و استفراغ کردن گازهائی که به گرم شدن زمین خوابیده است.
بدین صورت, بحران کنونی جهان سرمایه داری خیلی پیچیده تر از سالهای 1929 میباشد زیرا دارای یک جنبه اکولوژیکی نیز میباشد .این پدیده ما را مجبور به بازنگری ظرفیت این سیاره برای حفظ فعالیت نوع بشربعنوان یک پارامتراساسی برای ساختن آینده اقتصاد بازار و به اجتناب تشدید بحران تمدن کنونی و انقراض منابع غیر قابل تجدید و تغییر آب و هوایی که بقای ما را تهدید میکند نیز خواهد گرداند .
باری,در مقابل ما آلترناتیوهای زیادی وجود ندارد. در تحلیل نهائی و با رشد بیسابقه فجایع اکولوژکی جهانی یا سرمایه داری توان و گرایش "سبز " شدن را, برای حفظ چند صباحی دیگر سیستم از خود بیگانه و استثمار کننده خویش, دارا میباشد و یا ما آنارشیستها هر چه زودتر و با تمام قوا درمطرح کردن ومادیت بخشیدن طرحی آلترناتیو - انقلابی برای فرستادن این سیستم کذائی به زباله دانی تاریخ همت گردانیم . با توجه به تمامی شواهد نابود کننده محیط زیست زمان زیادی برای بقای بشریت ,تحت شرایط کنونی انباشت سرمایه داری, باقی نمانده است
یا بربریت یا نابودی سرمایه داری و نجات بشریت
پیمان پایدار
***********************
(1)Cesar Levano:La banca rota,La Primera-Lunes 3 de Octubre de 2011مقاله ' سزار له وه نو ' با تیتر دو پهلوی : 'بانک بی مایه' یا 'ورشکستگی اقتصادی', بعنوان سر دبیر روزنامه "اولین" دوشنبه 3 اکتبر2011 لیما-پرو
(2)فراموش نکرده ایم که اولین جنبش اشغال گری همانا 40 سال پیش در اروپا عمدتا با بدست گرفتن آپارتمانها و خانه های خالی توسط جوانان بوقوع پیوست.
(3)AFL-CIOناگفته نماند که با نفوذ سازمان جاسوسی سیا در سالهای طلائی فعالیت این سندیکا, در فرهنگ عامیانه به
معروف گردیده است AFL-CIA
(4)Robert Reich~El trabajo de las naciones
(5)Amy Goodman:En la cama con el enemigoدر همان مقاله' سزار له وه نو' فوق الذکر
(6) Walton family & Walmart chain stores
"برتولت برشت- شاعر, نویسنده و منقد اجتماعی کمونیست آلمانی - , در" اپرای دو سنت " ش ما را در مقابل معضل زیر قرار میدهد :کدام یکی بدتراست, بنیان گذاردن بانک یا دستبرد زدن به آن؟"(1).برای ده ها هزار تظاهر کننده در آمریکا بدرستی نهادهای مافیائی / گانگستری مالی 'وال استریت '(1% جامعه که شامل دگر بخشهای اقتصادی نیز میشود )مسئول بحران شدید اقتصادی-اجتماعی میباشند .
بزبانی دیگر, برهمگان آشکارشده (حتی برای آنهائی که ضد سیستم نیستند و فقط خواهان داشتن کاری , بی خانمان نشدن, صورتحساب ها را پرداخت کردن وصرفا به زندگی مصرفیشان ادامه دادن) که این سیستم استثمار کننده و خانمان سوزجهانی شدیدا در بحرانی عمیق فرو رفته و به این سادگی ها,بدون زدن صدمات بیش از پیش به زحمتکشان, نخواهد توانست از این منجلاب, که مصبب اصلی آن همین بی بند و باری و هرج و مرج سیستم سرمایه دارای میباشد, در بیاید .
پس از اروپا, حالا -از 16 سپتامبر2011- نوبت آمریکائی ها شده که به خیابونها بریزند و 'پائیز نارضایتی شان' را فریاد بزنند. اول در(بخش مالی) 'وال استریت' نیویورک , به شیوه سمبلیک, و بعد با گسترش خشم شان به دیگر شهرها سرازیر شدند و آنها را به اشغال در آوردند !!(2) در این جنبش بیسابقه سراسری از هر نوع افراد که فکرش را بکنید دیده میشوند :از جوانان دانشجو و فارغ التحصیلان بیکار و بی تجربه در اینگونه گردهم آیی ها گرفته(که لزوما همگی چپ نبوده و خواهان نابودی کلیت سرمایه داری نمیباشند) تا فعالین کارکشته و مصمم چند دهه گذشته (هم مارکسیستها و هم ,عمدتا ,آنارشیستها ) ....و اخیرا نیز کارگران سندیکای (رفرمیستی) مرکزی ای .اف .ال .سی. آ. او(3)-که تاریخا به سازش با سرمایه دست زده اند- استادان, محققین, روشنفکران و هنرمندان مترقی بدان پیوسته اند. حتی یک وزیر کار سابق , رابرت ریش(4), و نویسنده کتاب ' کار ملیت ها' نیز بدانها پیوست . بزبانی ساده تر: ناراحتی آشکار درکلیت فرهنگ جامعه ,آنطور که فروید میگفت, وجود دارد . البته این خود بیانگر تعیین تقصیر و مجازات نمودن بانکداران می باشد.خلاصه کنم : شهر شهر فرنگه, از همه رنگه, خوب تماشا کن
در چند سال گذشته بارها شنیده و خونده ایم که با حرص و طمع جمع کثیری از بانکهای آمریکا و با دادن اعتبار به کسانی که توانایی پرداخت را نداشتند,آنان باعث ورشکستکی اقتصادی گردیدند. تازه رژیم اوباما, با کمال بیشرمی و وقاحت, بجای فرستادن مسئولین این فضاحت تاریخی به هولوفتونی که کمی آب خنک بخورند, با دادن 800 میلیارد دلار اعتبار مجدد از دارائی های عمومی (بخوان پول مردم) به این بانکها در حقیقت جایزه داد! تازه میلیونها دلار ازاین مبلغ بعنوان کمیسیونهای آنچنانی به حسابهای شخصی روسای همین بانکهای دزد واریز گردید !در حالی که همزمان حداقل یک میلیون از خانواده ها ی طبقه متوسط , با نتوانستن پرداخت قسط های ماهانه و از دست دادن خانه هایشان, یک شبه بی خانمان شدند !
آنچه که نهایتا مورد رشد خشم عمومی گردیده همانا اعتقاد راسخ به اینکه رژیم سرمایه داری ، در فاز نئولیبرالی خود ،در بدبختی بزرگ مردم گناهکار اصلی میباشد، چرا که باعث رشد فقر و تقویت نابرابری طبقاتی گشته است .
در اینجا ,بطور مثال ,میبایستی به کتاب ایمی گودمن(5) بنام " همبستر شدن با دشمن" اشاره ای کرده باشم : دارائی خانواده پنج نفره والتون(6) , (متشکل از خواهر و برادر), صاحبان بزرگترین سوپر مارکت -عمده فروش- آمریکائی وال مارتمعادل درآمد سالانه 120 میلیون از فقیرترین آمریکائی ها میباشد !!
مساله مهم دیگری که میبایست در اینجا بدان پرداخت همانا ورشکستکی تز نئو لیبرالیسم حاکم بر جهان سرمایه داری در 31 سال گذشته(از زمان رونالد ریگان آمریکائی و مارگارت تاچرانگلیسی)میباشد. این ایدئولوژی, که مبنایش بر این پایه گذاری شده که قوانین بازارخود بخود در تنظیم آن سهیم میباشد, شکست مفتضحانه شان را ثابت گردانیده است. نشان آنرا میبایست از یکطرف در درصد بالای بیکاری مزمن در کشورهائی چون اسپانیا ,فرانسه و اخیرا در آمریکا واز طرف دیگر وجود دره عمیق طبقاتی بین 1% میلیاردر و میلیونرها( که 42% دارائی ها را در دست دارند)با 99% توده های طبقه میانی و بدترازآن طبقه پائین- که زندگیشان فقط با دریافت هر دو هفته یکبار چک ناقابل "معنی " میگیرد- جست . به خصوص اکنون که چالش بسیار مهم اقتصاد بازارهمانا مواجه شدن و ناسازگاری آن با محیط زیست به عنوان یک نتیجه ناپایدار با تمدن شهریمان میباشد .
چرا که پشت سرایدئولوژی وحشیانه جامعه مصرفی و رشد ناخالص داخلی کشور و با گسترش غیر قابل توقفش در سراسر جهان, نابودی زمینهای کشاورزی ,مکیدن آب برای تولید غذا و استفراغ کردن گازهائی که به گرم شدن زمین خوابیده است.
بدین صورت, بحران کنونی جهان سرمایه داری خیلی پیچیده تر از سالهای 1929 میباشد زیرا دارای یک جنبه اکولوژیکی نیز میباشد .این پدیده ما را مجبور به بازنگری ظرفیت این سیاره برای حفظ فعالیت نوع بشربعنوان یک پارامتراساسی برای ساختن آینده اقتصاد بازار و به اجتناب تشدید بحران تمدن کنونی و انقراض منابع غیر قابل تجدید و تغییر آب و هوایی که بقای ما را تهدید میکند نیز خواهد گرداند .
باری,در مقابل ما آلترناتیوهای زیادی وجود ندارد. در تحلیل نهائی و با رشد بیسابقه فجایع اکولوژکی جهانی یا سرمایه داری توان و گرایش "سبز " شدن را, برای حفظ چند صباحی دیگر سیستم از خود بیگانه و استثمار کننده خویش, دارا میباشد و یا ما آنارشیستها هر چه زودتر و با تمام قوا درمطرح کردن ومادیت بخشیدن طرحی آلترناتیو - انقلابی برای فرستادن این سیستم کذائی به زباله دانی تاریخ همت گردانیم . با توجه به تمامی شواهد نابود کننده محیط زیست زمان زیادی برای بقای بشریت ,تحت شرایط کنونی انباشت سرمایه داری, باقی نمانده است
یا بربریت یا نابودی سرمایه داری و نجات بشریت
پیمان پایدار
***********************
(1)Cesar Levano:La banca rota,La Primera-Lunes 3 de Octubre de 2011مقاله ' سزار له وه نو ' با تیتر دو پهلوی : 'بانک بی مایه' یا 'ورشکستگی اقتصادی', بعنوان سر دبیر روزنامه "اولین" دوشنبه 3 اکتبر2011 لیما-پرو
(2)فراموش نکرده ایم که اولین جنبش اشغال گری همانا 40 سال پیش در اروپا عمدتا با بدست گرفتن آپارتمانها و خانه های خالی توسط جوانان بوقوع پیوست.
(3)AFL-CIOناگفته نماند که با نفوذ سازمان جاسوسی سیا در سالهای طلائی فعالیت این سندیکا, در فرهنگ عامیانه به
معروف گردیده است AFL-CIA
(4)Robert Reich~El trabajo de las naciones
(5)Amy Goodman:En la cama con el enemigoدر همان مقاله' سزار له وه نو' فوق الذکر
(6) Walton family & Walmart chain stores
No comments:
Post a Comment