Wednesday, September 26, 2012


زوال حقيقت و پيروزی پندار در « کلنل» محمود‏دولت آبادی

زوال حقيقت و پيروزی پندار

در

« کلنل» محمود‏دولت آبادی


محسن يلفانی

دولت آبادی گفته است که «زوال کلنل» روايت او از انقلاب ايران است و بر شخصی بودن اين روايت هم تاکيد کرده است. اين توضيح دست او را برای تدوين و تاًسيس روايتش، چنانکه مي‏خواهد و مي‏فهمد، کاملا باز می گذارد – چيزی که جزو حقوق طبيعی و اوليهء نويسنده به شمار می رود. دستگاه سانسور حکومت اسلامی طبعا چنين حقی برای دولت آبادی قائل نشده و کتاب، در حالی که به سه زبان اصلی دنيا ترجمه و منتشر شده و مورد استقبال هم قرار گرفته، همچنان از دسترس خوانندهء ايرانی به دور مانده است.

امّا انقلاب ايران از مقولهء موضوع هائی است که روايت آن خيلی هم نمي‏تواند شخصی باشد و بخصوص هنگامی به صورت رمان در اختيار عموم قرار مي‏گيرد، بلافاصله و خودبخود به امر عمومی تبديل می شود و ديگران حق دارند دربارهء آن اظهار نظر و دخالت کنند. به آسانی می توان فهميد که منظور دولت آبادی از روايت «شخصي» توضيح دو نکنه است. يکی اين که از دستگاه سانسور حکومت مي‏خواهد اجازه دهد در برابر حجم انبوه و خفه کنندهء روايت های «رسمي» از انقلاب يک روايت «شخصي» هم عرضه شود. ديگر آنکه به خواننده هشدار دهد که در اين رمان به دنبال گزارش‏ها و تعبير و تفسيرهای کم و بيش رايج و تکراری دربارهء انقلاب ايران نباشد. حوصله به خرج دهد و روايتی تازه و متفاوت را، که فقط دولت آبادی می تواند در اختيارش قرار دهد، تجربه کند
.

No comments:

Post a Comment