Tuesday, November 13, 2012

 
" سر شکست حرمت انسانی نمیتوان معامله کرد"
 
 
جمله زیبای فوق نقل قول مستقیمی هست ازسخنرانی رفیق هم سکس گرای زن ایرانی فعال در برلین, شادی امین, در جمع بندی بخشی از حرفهای داغ و آتشینش در پاسخ به یاوه گوئی و هذیان گفتن های شخص منفورهموفوبی چون علیرضا ,در نشستی پیرامون رابطه جنبشهای اجتماعی با اقلیت هم سکس گرا و ترانس .
 
من در زیر کل مطلبی را که رفیق روزا در صفحه مجازیش"آرشیو روزا"(*) بابت این گردهم آیی ,طبق معموال ثنواتی, به شیوه عالی و مبسوط جمع آوری کرده, عینا بازتکثیر میکنم . بدین طریق هم خوانندگان 'نه سخد' را ازاین نشست آگاه کرده ام و هم از این گذر ,خسته نباشی گفته باشم و مهر تائیدی زده باشم به تحلیل فوق العاده خوب و صحیح رفیق عزیزم روزا .
 
 در ضمن جای آن نیز میباشد که حمایت قاطعانه ام را برای چندمین بار از دوستان و رفقای مبارز هم سکس گرا و ترانس ایرانی در درون و برون مرز اعلام کنم . و مشخصا در اینمورد خاص ,همدردی صمیمانه ام را با  سپهر مساکنی ,که در این جمع مورد تهاجم لفظی و فیزیکی شخص لجن مذکور واقع شد , نیز ابراز کرده باشم .
(*)archiverosa.blogspot.com
پیش بسوی ساختن جامعه ای عاری ازهرگونه ستم طبقاتی , شونیستی, سکسی و ملیتی
بدفاع قاطع و علنی از هم سکس گرایان و ترانس ها برخیزیم
زنده باد آزادی بی قید و شرط
زنده باد آنارشی 
   
 پیمان پایدار
 
**************************************

به همجنس گرایان و ترانس ها - یه روز خوب نمیاد! فضاهای مردسالارانه را اشغال کنیم!

رزا: بعد از دیدن فیلم های نشست برلین چند جمله ای را در زیر در مورد مبارزه همجنس گرایان و ترانس ها در اینور آب کیبوردی کردم .
بعد از دیدن و شنیدن صحبتهای رفقای جوان اینجا
00039.mp4 رابطه جنبش های اجتماعی با يکديگر

حمله نرم به آنها توسط این مرد! عکس! و فیلم اینجا
و راه حل درخواست کمک از پلیس آلمان برای حمایت از نشست برلین، پس از حمله سخت (کتک کاری و تهدید سخنرانان جوان)
00044.mp4 جنبش های اجتماعی وهموفوبيا و ترنس فوبيا،
به نظرم بجای لابی گری در نیروهای "چپ و کمونیست"، همان "چپ ان جی او" ای و خود فروش و مواجب بگیر سیستم!
به نظرم بهترین راه کماکان اشغال فضای مردسالارانه ، هترو- و سکسیستی است!
بخصوص در مراکز مبارزات جاری (مثلا در این مورد خاص، چادرهای اعتصابیون پناهجویی در برلین) و حفظ فضاهای ایجاد شده (در این مورد خاص، با تیپا بیرون انداختن فرد هموفوب (علیرضا) در نشست برلین در همان ابتدای دور اول توهین هایش، چرا که ما همه نسبت به خشونت های پنهان یاعریان باید اعتراض کنیم)
و در آینده، برگزاری اینگونه نشستها در هماهنگی با فعالین کشور میزبان و نه فقط به زبان فارسی باشد!
تجربه شخصی اینکه، در نشستی که رفقای آتونوم و چپ نوین کشورهای میزبان وجود دارند، در همان ابتدا، افراد خشن، سکسیست و راسیست، هموفوب و... از جمع حذف میشوند!
سوسیال دمکراتها با خشونت پنهان (کلامی)، مدارا کرده و خشونت عریان (تهدید به از حدقه در آوردن چشم سخنران) را تقبیح!
البته که در جمع های مدل سوسیال دمکراسی با مدل تحمل، مدارا، بحث اقنایی و... افراد ستمگر تحمل شده و کار بجایی میکشد که اینها جلسات را به هم زده و جمع هم عاقبت پیشنهاد و اعلام کمک گرفتن از پلیس نموده، و برای حفظ جان! به دولت و قانون و نیروهای امنیتی رجوع داده میشود!
یعنی مراجعه به ساختارهایی که در واقع خود در بازتولید سیستماتیک راسیسم، سکسیسم، هموفوبیا و همدستند...
چپ ایران دسته خود را هرگز نبریده و نباید با پای خود به قربانگاه نشستهای نمایشی "بحث و دیالوگ با هموطنان چپ و فارسی زبان" به تله افتاد. بندهای ایدئولوژیک و تمایل به همدست شدن اینان آنقدر قوی است که همدیگر را خیلی زود و براحتی ببخشند. جنبش زنان ایرانی با تجربه بیش از 30 سال در اینطرف آب، میداند که چگونه " رفقا"، قاتلین زنان را حمایت کرده و هر 8 مارس با هوا کردن پرچم سرخ برای حفظ پرستیژ و پز "ترقی"، دوشبدوش، رژه همبستگی طبقاتی (با شوهران، پدران، برادران و زنان مطبوع) را نمایش میدهند!
این جلسات هم نمایش انتخاباتی است! نمایش طرفداران تخفیف ستم (سوسیال دمکراسی) در مقابل خشونت و ستمگری عریان !
نمایش بد و بد تر، نمایش اعدام بجای سنگسار! نمایش اینکه بدون وجود ما، شما در مقابل این گرگها، حتی اگر به ناخنت لاک بزنی هم ، دریده میشوی! گرفتن اعتماد به نفس باقیمانده با شرکت در اینگونه نشستها (نمایش ها) و
تراشیدن و نو کردن پیکره رهبران جدید از میان همان آدمهای قدیمی، منجی گران، واسطه ها و دلالان موفق هموسکسوال در میان خودی ها (یعنی چپ سنتی بی آبرو).
بی جهت نیست که مثلا راه کارگر فقط صحبتهای شادی امین را گزینش کرده و پوشش خبری میدهد! اینجا
برلين: جنبش های اجتماعی و ضرورت مقابله با هموفوبيا و ترنس فوبيا، سخنرانی شادی امين

و حرفهای رفقای جوانترسپهر مساکنی و پويا ارسطو، با سکوت خبری مواجه میشوند و فیلم سرکوب فیزیکی آنها هم غیب و سانسور...
سپهر مساکنی و پويا ارسطو،

نهایتا نمایش دست ساز خشونت عریان به قصد 4 میخ کردن شورش جوانان.
همین سیاست را بخشا با جنبش زنان به پیش بردند. تا هر 8 مارس، همگامی با تیغ زنان روحی را به چاقوکشان عریان پستان خوار و اسید پاش ترجیح داده و بگذاریم سمت و سوی راهپیمایی، شعارها، مکان و لی آوت اکسیون را برایمان سازماندهی کرده و با یک من سبیل، پشت بلندگوها و تریبونهایی، به نام حمایت از ما زنان صف بکشند!
و فعلا هم در صف تسخیر تریبونهای ترنسها و همجنسگرایان، جلوی دوربین هایشان "لایف" در حال کشتن جرات ها و محکم کردن جایگاه "تنها حامیان این جنبش"، در مقابل چپ شعبان بی مخ و ارازل!
اما
برای ایجاد فضاهایی خارج از سیستم مبارزه باید کرد نه بحث!
اشغال فضا و مکانهای هتروسکسوال با همبستگی بین المللی امکانپذیر است. نه با اجرای رل قربانی، در نمایش تهوع آور حمله چپ شعبان و دفاع چپ سوسیال دمکرات!

اینان (سوسیال دمکراسی) همان پشتیبانان پشت جبهه ی سکسیسم، راسیسم، هموفوبیا و ... هستند که دهانشان بسیار گشاد است و وقت حاد شدن تضادها، اغلب جمع را از خیابان به پشت میز مذاکره کشانده و خواهان حمایت دولتی و امنیتی (پلیس) بوده و نان شان را از تبلیغ فرهنگ سکوت و مدارا در آورده و پرستیژ اجتماعی شان را با مارک "چپ" همواره حفظ کردند.
نمایش را به هم بزنیم!
اما
اینکار نیاز به حمایت (ارتباط) با جنبشهای جاری کشور میزبان دارد و نمیتوان همدستان خود را در پیله سوسیال دمکراسی وطنی یا غیر وطنی اش جست.
کماکان حل شدن در مبارزات جاری (در اینجا پناهجویان) بدون فورموله کردن مشخص مطالبات فردی و گروهی اشتباه است. شرکت فعال و هدفمند در جنبشهای جاری و بیان شفاف مطالبات (شخصی/ گروهی) همواره در جهت ارتقا ی فرد و جمع عمل کرده و برعکس آن، مخفی کردن تضادها، اختلافات، قر زدن در فیسبوکها و گدایی کردن سهم خود (حقوق انسانی) از جمع چپ ایرانی ، جنبش را (زنان و بقیه اقلیت های حقوقی) به مرحله مشروعیت قائل شدن برای ساختارها و تغییرات سطحی میکشاند.
پس
اشکها را به خشم تبدیل کنیم و همبستگی را با فرودستانی که خواب قدرت گرفتن در سلسله مراتب ندارند، تمرین.
نبردبان نشویم! قربانی نباشیم! فضاهای امن خود را ایجاد کنیم و مکانهای غصب شده را اشغال!
البته میتوانیم هم، با همکاری با لابی گران، با همان "سبک زندگی" در بی بی سی و صدای امریکا، با حضورمان به این رسانه ها مشروعیت دهیم. یعنی همان کاری که پیش از شما رفقای "چپ" کنار میزیتان کردند....
سرمایه داری انعطاف پذیر است! با لاک ناخن و لووووک جدید هم کنار می آید! همانطور که کفش کتانی و پیراهن چارخانه نیز دیگر سنت شکنی نیست!

مرتبط: فیلمهای علنی شده نشست برلین در لینک زیر

عکس علیرضا . آیا او همان شخص هموفوب است که قصد از حدقه در آوردن چشم سپهر مساکنی را داشته؟ ؟ ؟ ! و جلسه را با کتک کاری به تشنج کشیده؟ ؟ ؟ !
خبر رسانی در همین وبلاگ

بخشی از دیالوگ با هموفوب از فیلم زیر

علیرضا: شما تازه آمده بودید و با من هم هایم بودید. من یکهو دیدم، یادبود کشتار سال 67 یک اطلاعیه دادند، آقایی بنام سپهر مساکنی میخواهد صحبت کنه. بعد من آمدم جلسه، من سپهر را آنجا شناختم. من از دوستان خودم در کمیته دفاع از حقوق زندانیان سیاسی، من به آنها انتقاد کردم! انتقادم هم نه به اینکه یکنفر همجنسگرا ، نباید سخنرانی کنه، ولی ایشون آقای پویا (پویا سپهری) ایشون در رابطه با ایران سانسور ایران، خوب گفتند. ما فعال به کسی میگوییم که با محفلی با گروهی با کسانی باشند. والا همه سیاسی هستند. شما برو برلین محافل ایران همه سیاسی اند. ولی فعال سیاسی کسی است که در صحنه باشه. در ایران همجنسگرایی، در ایران ، زشته، پلیده، ناهنجاره در ایران، هیچ خانواده ای حاضر نیست بچه اش همجنسگرا بشه، هیچ خانواده ای حاضر نیست بچه اش با یک همجنسگرا دوست بشه.
در ایران. ما از ایران آمدیم.
در ایران هیچ فامیلی، هیچ همسایه ای اجازه نمیدهند با همجنسگرا یان رابطه داشته باشند.
محافل دانشجویی، خودت هم، خانم (شادی امین منظور است) فعال سیاسی است. محافل دانشجویی، وقتی میخواهد فعالیت کنه مسلما در ایران خیلی محدودیت داره. برلین نیست.
یک همجنسگرا را به محفل خودشون راه نمیدهند.
وقتی شما آنجا گفتید که من (منظور سپهر مساکنی) فعال سیاسی هستم، من به دوستانم از این بابت انتقاد کردم.
چون شما حق ندارید یک آدمی که، نمیگم تفکری ندارید ها، ممکنه شما تفکر را داشته باشید، ولی فعال سیاسی بودن در ایران برای همجنسگرا مقدور نیست.
همانطور که دوستمان گفت. (منظور همانطور که پویا گفت!)
....
رزا: در ادامه بحث کج فهمی و بد فهمی پیش آمد و علیرضا گفت:
من آذری زبانم نمیتونم بگم!
سپهر مساکنی: منم آذری زبانم، میتونید ترکی بگید!
...
سپهر مساکنی: من میتونم همجنسگرا باشم، میتونم فعال سیاسی باشم، میتونم توی جنبش کارگری باشم، میتونم کارگر باشم، میتونم یک همجنسگرای کارگر باشم که ستم دوگانه میکشم، هم از استثمار سرمایه داری و هم استثمار کارخانه دار ، هم از استثمار کارگر مرد بغلم، و ستم جنسیتی که اون بر من وارد میکنه.
این مشکل دقیقا اینجاست که شما کارگر را مساوی با مرد و زن هتروسکسوال فرض میکنید. نه یک کارگر...
ترانسسکسوالها یی هستند که تو ایران مجبورند کار جنسی بکنند. چون هیچ جای دیگه، حتی تو همون کارخانه هایی که شما می تونید کار کنید، نمیتوانند کار کنند. حتی حق آموزش ندارند، به این آسونی نمیتونند بروند دانشگاه. اینا کارگر نیستند، کسی که ...

علیرضا: شما از طرف من قضاوت نکن، شما حرفتو بزن.
سپهر: ما همه میتونیم راجع به کشتار دهه 60 صحبت کنیم، فارغ از اینکه این مسئله خانوادگی مونه یا .. این مسئله ی هر کسی هست و این یک ستم است که (میگویند با حضور هموسکسوئل بعنوان سخنران) "نباید مبتذلش" کنیم، و بگیم که حالا چون تو همجنسگرا هستی، یا هر چیزی، چرا مثلا اینو (سخنران همجنسگرا) آوردند، و یا اینکه حالا مردم توی ایران چه فکری میکنند. اون مردمی که نمیتونند سر همجنسگرایی فکر کنند، همان مردمی هستند که اعدام میکنند. همان مردمی هستند که میروند دورش جمع میشوند 5 هزار نفر،..... 15 هزار نفر میروند. من اتفاقا نباید حذف بشم، بخاطر اینکه یک توده مردم ببینند.
دقیقا همین چیزی که زنان سر حجاب نباید چیزی کنند (چیزی بگویند)، که امپریالیسم سو استفاده نکنه (اشاره به راهپیمایی علیه حجاب ماههای اول انقلاب) .

فیلمها اینجا

No comments:

Post a Comment