Tuesday, October 11, 2011

نگاهی گذرا به پدیده  قاچاق !!
مقوله قاچاق [از(1) مواد مخدر گرفته تا (2) اشیا عتیقه,(3) اجناس مورد نیاز مردم و اخیرا (4) انسان]عمدتا در 500 و اندی سال تاریخ عصر سرمایه داری گریبانگیر تمامی کشورها  بوده, هست وتا استمرار این سیستم جهانی پا برجا خواهد ماند.چرا که اولویت این جامعه کثیف و مشمئز کننده همانا سود هر چه بیشتر میباشد و بس.  معنویت و اخلاقیات انسانی به هیچ  وجه من الوجوه در روابط  سرمایه داری محلی از اعراب  نداشته و ندارد(البته میبایستی اضافه کرد که : ربودن /  به اسارت گرفتن زنان, در کنار بودن بخش مهم غنائم جنگی , از هزاران سال پیش بعنوان اولین نوع مالکیت خصوصی وجود داشته است).

***************************
(1)همانطور که حتما در اخبار شنیده اید, قاچاق مواد مخدر ( در کنا ر فروش قانونی اسلحه توسط دولتها  و دارو توسط  کمپانی های دارو سازی) سومین پردرآمدترین شاخه در تجارت جهانی میباشد. اینکه اکثریت قاچاق مواد مخدر( که بخشی از بورژوائی تجاری جهانی را شامل میگردد ) توسط سازمانهای قوی مافیائی سازماندهی میشوند نمی بایست جای شکی باشد(+) . در ضمن ,اینکه خود دولت ها نیز (چه در کشورهای مرکز و چه پیرامونی ) در مورد این پدیده فجیع اجتماعی مشکلی که نداشته هیچ  بلکه در اکثر اوقات چشمهایشان را بسته (و روشونو اونور میکنند) نیز نمیبایستی هیچگونه شبهه ای باشد. چرا که از واریز شدن میلیاردها دلار پول "باد آورده", که هر روزه در بانک هایشان شستشو میشود, نه تنها ناخشنود نیستند بلکه کمال خرسندی را نیز از خود نشان میدهند. نا گفته نماند, از قرار معلوم : 90% از دلار هائی که به بانکهای آمریکا واریز میشود بوی کوکئین میدهد.خود بخوان حدیث این مجمل !! 
فراموش نباید کرد که بارها خود دولتمردان, در کشورهای مختلف ,دست در دست قاچاقچیان نهاده و در وارد و یا صادر کردن  مواد مخدر سهمی نیز بازی کرده اند.در اینجا  فقط به سه مثال اکتفا میکنم :
(الف)در دوران رئیس جمهوری ریگان  و معاونش بوش پدر : از آنجائی که کنگره آمریکا فرستادن کمک های مالی قانونی را به ضد انقلابیون "کنترا"ی(*) نیکاراگوئه - در سالهای اول دهه 1980 -برای سرنگونی دولت ساندانیستا  ممنوع گردانیده بود , برای " رفع " این کمبود مالی " چاره " را در وارد گرداندن مواد مخدر توسط خود سازمان جاسوسی سیا از  طریق پاناما و پخش آن در حومه های لوس آنجلس بین سیاه پوستان یافتند!!  لو رفتن و گند قضیه بعدها مفصلا در کتاب "ایران- کنترا گیت" به تفصیل شرح داده شده است. 
(ب)در دوران 10 سال رئیس جمهوری فوجی موری در پرو(1990-2000) اسناد قابل ملاحظه ای در دست است که این مردک فاسد, موزی و دیکتاتور دست در دست مشاور مورد اعتماد و دست راستش ,  ولادیمیر لنین مونته سینو, (آره درست خوندید هم اسم رهبر انقلاب روسیه ! ) در خارج گرداندن مقدار قابل ملاحظه ای مواد مخدر(کوکئین) ,زیر پوشش و استفاده از هواپیمای رئیس جمهورئی , شریک بودند و کلی پول به جیب زدند.در ضمن مونته سینو همزمان مامور سازمان سیا نیز بود !! البته با آوردنشان به پروهر دوشان به 25 سال زندان محکوم گردیدند.  
(ج)چند ماه پیش دولتهای آلمان و هلند از بدام انداختن  قاچاقچیان مواد مخدر  و بدست آوردن محموله های چندین تنی مواد مخدر خبر دادند.در پی تحقیقات کاشف بعمل آمد که سرنخ اولیه صادر کنندگان کسی نیست جز همان سپاه پاسداران اسلامی و رهبر عزیزشان جناب ولی وقیح  اکبر قمه کش خامنه ای!! 

دست آخر میبایست از دست داشتن و درگیر بودن مستقیم خود سیاستمداران- بخصوص و تا حد وسیعی در کشورهای آ مریکای لاتینی  چون بولیوی, کلمبیا ,مکزیک  و پاناما و در حد محدودتر در پرو- با کارتل های محلی و منطقه ای و دریافت سهمیه(پور سانتاژ) خود,چه قبل و چه بعد از انتخابات رئیس جمهوری شان , و بالطبع جنگ زرگری در صحنه عمومی, اشاره کنم . در این راستا می بایست از کتاب فوق العاده درخشان روزنامه نگار زن مکزیکی 'آنابل هرنندز', بنام " آقایان مواد مخدر "(*+) سخن بمیان آورد. این کتاب چراغی می اندازد به اوضاع دهشتناک مکزیک در سالهای 70 و 80 قرن گذشته,زمانی که با حمایت ' سازمان امنیت مرکزی' آمریکا(سیا) ورود جانیان (مجرمان) ساحل اقیانوس آرام به قاچاق مواد مخدر هموار گردید.

حال آنکه ,در چند سال اخیر, در پی جنگی وحشیانه در میان باندهای گوناگون مواد مخدر , همگان شاهد کشتارهای وحشیانه(بطور مثال قطع سر سربازان و آویزان کردنشان از پل ها ...) و خونی شدن سنگفرش چندین شهر مکزیک بوده ایم . قبل از انتشار این کتاب هیچ سند محکمی در ارتباط  تنگاتنگ رئیس جمهور کنونی مکزیک ' فیلیپه کلدرون'(1) با کارتل ' سینه لووا '(2) در دست نبوده است.

نویسنده کتاب بدرستی چنین مینویسد : " جنگ علیه فروشندگان مواد مخدر جنگی شکست خورده نیست, بلکه جنگی دروغین میباشد"(تاکید از منست). برای او هم رئیس جمهور سابق مکزیک ' ویسنته فاکس'(3)و هم کنونی ' فیلیپه کلدرون' در این نمایش خنده آور شرکت کرده اند:

"در مکزیک همیشه گفته شده که آقایان فروشنده مواد مخدر ' چه پو کوزمن',
' مه یو زامبا دا ', ' آرتورو بلترن لی وا'(4)هستند ....بزبانی دیگر همانهایی که در درون کارتل های 'اینترپول '( پلیس بین الملل-مترجم), 'د. ی.آ' یا همان 'مدیریت اجرای مواد مخدر'( سازمان بوروکراتیک دولت آمریکا در "مبارزه با مواد مخدر"-مترجم), (5)اف. بی. آی (پلیس دولتی آمریکا) میباشند. با این حال در این کتاب نشان می دهم که, در واقعیت, آقایان فروشنده گان مواد مخدر سرمایه داران, سناتورها ,نمایندگان مجلس, رئیس جمهور های سابق و برادرانشان و حتی وزرای کنونی کشور میباشند. آنان دارای ایمنی هستند, کسانی که دولت در پی شان نیست. 
 همان مردانی هستند که دولت اعطا امتیازات معدن را تقدیمشان میکند. بدون آنها 'چه پو کوزمن' دهقانی که دوره دبستان را نیز تمام نکرده بیش نخواهد بود.فقط به کشت ماری جوانا و خشخاش اختصاص میداده(بسنده کرده), اما هیچگاه به یکی از ده ثروتمندترین مردهای (مجله) فوربس نمی رسید ." 

درپایان ,روزنامه نگار دلاور(اگر ترور نشود در آینده نزدیک) بما میفهماند که رئیس جمهور کلدرون به تمامی کارتل ها حمله میکند, جز به سینالووا(6).  پس از مباحثه با نظامی ها, مواد مخدر فروشان ,و مامورین د.ی.آ , به این اشاره میکند که دولتمردان آدرسها, تلفنها ,و شماره پلاکهای  ماشین های روسای مافیائی که نمیبایستی به آنها دست بزنند را دارند.
_________
 (+)در مورد مساله به اصطلاح مبارزه دولت ها (بخصوص جاروحنجالهای  پوچ و توخالی یانکی امپریالیست با سازمان بوروکراتیک جهانی اش)با قاچاقچیان مواد مخدر نیز فقط همین بس که  در زمان حاکمیت تقریبا ده ساله جانوران عقب افتاده مسلمانان طالبان , این فاشیستهای زن ستیزو دیوانگان عهد بوق , در افغانستان کشت خشخاش و تهیه هروئین و تریاک به حداقل تاریخی اش رسید; در حالی که پس از حمله و اشغال افغانستان توسط فاشیستهای کاخ"سفید" - با بیخیالی و بستن چشمهای کثیفشان -به چهار برابر دوران ما قبل طالبان رسیده !! صد البته حداقل 90% درآمد دولت دست نشانده کرزای از صادرات مواد مخدر تهیه میشود.خود بخوان حدیث این مجمل !! در مورد کشورهای آمریکای لاتین نیز, بدون شک, سیاست ارتجاعی کاخ سفید  در 30 سال گذشته به شکست مفتضحانه رسیده است.چرا که امپریالیسم جانی یانکی با سرمایه گذاری میلیاردها دلار,ازطریق و توسط رژیمهای مرتجع در کلمبیا و پرو و برای سالهای زیاد در بولیوی, با ریختن سم بروی میلیونها هکتار زمین در جنگلهای آمازون, توسط هواپیماهای مخصوص در پی " نابودی اجباری کشت برگهای کوکا"(که در پس روند جوشاندن آنها و مخلوط کردنشان با مواد شیمیائی به کوکائین تبدیل میشود) بوده است. حال آنکه نه تنها کشت آنها کم نشده که 3-4 برابر گردیده است. بزبانی ساده تر : قصد سردمداران  جهانی در حقیقت نابودی مواد مخدر نبوده و نیست. برای حاکمین مرتجع در همه جا بهتره که جوا نهای ناراضی و خشمگین به سمت مواد کشانده شوند تا  اینکه بفکر شرکت کردن در تظاهرات میلیونی در خیابونها و سازماندهی  توده ای در محله محیط زیستشان !! بخصوص اینکه تا موقعه ای که مصرف هست (در آمریکا و اروپا که بیشترین استفاده از مواد مخدر به قیمت های گزاف در جریان بوده و است) تولید سرمایه دارانه بیشتر خواهد شد  و نه کمتر.
(*)Contrasجریان-گروه- مسلحانه ای بود که در ساختن و مسلح کردنشان امپریالیست آمریکا هیچ دریغ و کوتاهی نکرد. یکی از رهبران مرتجعش شخص معروف ی بود بنام " کوماندو صفر" !! او قبلا در صفوف ساندنیست ها "شایستگی "خویش را در جنگ چریکی علیه رژیم دست نشانده خاندان سوموزا نشان داده بود. بعد از "پیروزی " انقلاب و بسر کار آمدن ساندنیستا بخاطر قرار نگرفتن در پست قابل قبولش رنگ عوض میکند و به "ضد انقلاب " میپیوندد .

(*+)Anabel Hernandez :Los Senores del Narco
(1)Felipe Calderon 
(2)Cartel de Sinaloa
(3)Vincente Fox
(4) el Chapo Guzman / Mayo Zambada / Arturo Beltran Leyv
(5)Interpol / Drug Enforcement Administration / Federal Bureau of Investigation

*********************

(2)قاچاق اجناس عتیقه, یا اشیا دوران قدیم , که در کشفیات باستان شناسانه قاعده تا به موزه ها تعلق دارند, نیز توسط مافیائی خاصی صورت پذیرفته و کماکان میپذیرد.
 نمی بایست فراموش کرد که اکثریت موزه های کشور های امپریالیسم انگلستان و فرانسه (و بعدها آلمان , آمریکا , ایتالیا و هلند...) پرهستند از اشیا بسرقت برده ازکشورهائی که دورانی در زیر یوغ شان بودند و در آنجاها یکه تازی میکردند :از مصر و ایران  گرفته تا چین ,هند ,اندونزی و کشورهای آفریقائی .....(مثلا و حتا تکه هایی بی نظیری از تخت جمشید و مجسمه های با ارزش مصری و...) . البته در دورانی  بعضی از کارکنان و وابستگان سفارت خانه های این کشورها در کمال بیشرمی بعضی از این اشیا را حتا به مالکیت شخصی خویش نیز در میآوردند و هنوز اینکار شنیع را  ادامه میدهند. در سالهای اخیر گند چند تن از این اشخاص نیز در آمده و اسامی بعضی از آمریکا ها و هلندی ها بر ملا گردید. فراموشمان نشده که در حمله وحشیانه امریکا به عراق در سال 2003 اشغالگران بیشرم  یکسری از قدیمی ترین اشیا با ارزش از موزه استثنائی باستان شناسی بغداد را به غارت بردند!! دولتمردان امپریالیسم آمریکا نتوانستند از آن طفره روند و در نهایت امر به آن اعتراف کردند:البته تعدادی از آنرا بعدا به دولت دست نشانده شان برگرداندند ولی نه به  تمام و کمال.  
 و بالاخره, در مورد  پرو, کشوری که من   در سی و دو سال گذشته مطالعات سیاسی,تاریخی و مردم شناسانه ام به آن تمرکز داشته  , این پدیده از 100 سال پیش به اینطرف, یعنی از "کشف" ماچوپیچو(*) , وسعت گرفته است! بردن گونی گونی اشیا بی نظیراز طرف باستان شناس دانشگاه "ییل" بنام "هیریم بینگام " به بهانه  مطالعات بعدی و" قرض گرفتن  " آنها بمدت چند سال. نشون به اون نشونی که این مدت صد سال بطول انجامید !! اخیرا, بالاخره, در 6-7 ماه گذشته مقداری زیادی از آنها را- نه تماما,  پس از تلاش های پی در پی دیپلماتیک , به پرو برگرداندند.از طرف دیگر و در کنار مورد فوق الذکر میتوان از ریسندگی های هزار ساله , با رنگ آ میزی و طراحی های بینظیر شهر " نزکا "(+) , سرامیک های دو هزار ساله "کوتوش"(*+) و همچنین سفالهای هزار ساله " وآری "(++), سخن گفت.هر ساله مقداری زیادی از اشیا فوق العاده با ارزش توسط مافیا ی بومی و بین المللی به خارج فرستاده شده و بقیمت های گزاف معامله میگردند!!
Wari(++)-(*)Machu Picchu -(+)Nazca -(+*)Kotosh

*****************************
(3) اجناس قاچاق مورد استفاده مردم را از شیر خشک , روغن مایع ,زیتون, و البسه گرفته تا  سیگار و مشروبات الکلی ,اسباب بازی و لوازم الکترونیکی ,....بنزین و الی آخر تشکیل میدهند . قاچاق اینگونه کالاها معمولا از طرق شهرهای مرزی-زمینی- و عمدتا توسط قشر پائینی خرده بورژوازی شهری برای کسب و کار( امرار معاش) صورت میپذیرد. در پرو هر ساله , درچندین هزارعملیات ضربتی/شبانه به مراکز خرید در قلب پایتخت- شهر لیما- و شهرستانها, پلیس گمرگ- وزارت بازرگانی, میلیونها دلار اجناس قاچاق را مصادره میکند. صد البته بخاطر در صد بالای اقتصاد غیر رسمی در پرو(60-70%)  آمار دقیقی در مورد این مقوله اجتماعی در دست نمیباشد.

خود من  در 17 سال گذشته-بصورت پراکنده و مقطعه ای-شاهد دست اول قاچاق البسه(عمدتا کاپشن ,شلوار جین ,و کفش )توسط زنان زحمتکش پروئی از طریق دو مرز کشوری شیلی(شهرهای مرزی " تکنا " در پرو و "  آریکا  " در شیلی) و بولیوی( " کو په کابانا" و " دس آگوادورس" در بولیوی و " پونو" در پرو)بوده ام. جالب توجه است که خوانندگان بدانند : افرادی که از روی اجبار-نبود کار و فشار سخت  زندگی-به کار قاچاق در حد بخور نمیر دست میزنند از هر شیوه استفاده میکنن که اجناسشان توسط ماموران گمرگ مصادره نشود.چرا که بدتر از قبل زندگیشون رنگ سیاهتری بخودش خواهد گرفت. پس چه بهتر از این که(در پی شکست دیگر تاکتیک های پنهان کردن اجناس-که متاسفانه  بارها شاهد مصادره اش توسط  مامورین و شیوه و زاری کردن زنان بوده ام) از دیگر مسافران درون اتوبوس ها تقاضا کنند که یک کاپشن, شلوار, یا کفش را بعنوان امانت ,تا رد شدن از پست بازرسی گمرگ, پیش خود داشته باشند تا بلکه بدین صورت سفرشان بدون دغدغه  و خوبی و خوشی به پایان برسد. طبعا من خود چندین بار به این زنان کمک ناچیز فوق الذکر را کرده ام. 

Tacna /Arica  / Copacabana, Desaguaderos / Puno

*********************
(4)در مورد قاچاق انسان (برده داری عصر جهانی سرمایه),با توجه به اخبار خود  رسانه ها ی حاکمان بورژوا, از سقوط دیوار برلین -1989-تا به امروز, یعنی در 22 سال گذشته, بیش از 2 ونیم میلیون نفر از زنان نوجوان توسط مافیای جهانی ,صد البته با داستانهای دروغین کار در رستوران ,بچه داری و یا حتی بعنوان مدل در هالیوود , برای فروش در بازار سکس و حرفه فاحشه گری به کشورهای غربی (عمدتا اروپا غربی و آمریکا )  "صادر" گردیده اند !!( این پدیده در درون مرزهای کشوری نیز -در همه جا-متاسفانه بطور چشمگیری رو برشد میباشد).نا گفته نماند که بعد از رسیدن به مقصد وبرای فرار نکردن از دامی که برایشان چیده اند با ربودن پاسپورت هایشان به آنها گفته میشود که تا پرداخت نکردن چندین هزار دلار" خرج سفرشان "پاسپورت هایشان را دریافت نخواهند کرد !! اینکه چند درصد از این قربانیان به امراض مختلف جنسی (بدتر از همه به ایدز)مبتلا گردیده ومیکردند یا  احیانا در حین تلاش برای فرار از بردگی کشته شده ومیشوند آمار دقیقی در دست نیست .همین بس که اخیرا بخاطر تلاشهای نهادهای "خیرخواه " / "غیر انتفاعی"  (رفرمیست بورژوائی) عمدتا در کشورهای مرکز و اخیرا بطور وسیعتر و تا حدی سیستماتیک در هند(توسط زنان میانسالی  که خود در نوجوانی قربانی بوده اند) جان دهها نفر از این قربانیان را نجات داده اند. حتی چندین فیلم مستند نیز در اینمورد  تهیه گردیده شده .تازه گی ها نیز در سریال پلیسی-"قانون و نظم" در تلویزیون مدار باز - آمریکا به این معضل اجتماعی نیز نیمچه نگاهی انداخته اند.(صد البته پلیس- اف . بی .آی-بعنوان ناجی نشون داده میشه و انتظار دارند واسشون هورا هم بکشیم .زهی بیشرمی !).ناگفته نماند که در چندین ماه گذشته کانال تلویزیونی سی.ان.ان نیز با بوق و کرنا به اصطلاح خود را "پرچمدار"  مبارزه علیه "برده داری مدرن " جنسی /سکس- با گزارشاتی رنگ و وارنگ -نشان داده است!! حتی به زنانی که در هر کشور از قربانیان این فاجعه حمایت و سعی در" نجات" آنان از مراکز فساد میکنند, در طی مصاحبه ای, جایزه ای نیز تقدیم میگردد !! در ضمن میبایست گوشزد کرد که در آخرین تولید هالیوود فیلمی بنام سوت دمنده-با هنرپیشگی " راشل وایز"-و بر مبنای داستانی حقیقی, در اکران هست (اخیرا دیدم )که در مورد دست داشتن خود"کارکنان" آمریکائی " حافظ صلح" سازمان ملل در کشورجنگ زده بوسنی- هرزه گوین تهیه گردیده شده است.در این فیلم مشاهده میکنیم که چگونه تمامی  کارکنان آمریکائی-و تعدادی نیز از دگر کشورها-در مجلاب این جنایت وکثافت ضد انسانی, با دریافت سهم نقدینگی شان ,دختران ربوده شده را به مشروب فروشی ها میفروشند و بدینوسیله دست در دست مافیای بومی مستقیما سهیم هستند.

Rachel Weisz / Whistle blower 
*******______________********______________*********

باری, برای اختتام , داستانی کوتاه و جالبی را ,که یکی ازدوستانم برایم فرستاده , را درزیر واستون نقل میکنم .حیف که مکان وقوع این روایت مشخص نشده است. هر چند که-در تحلیل نهائی- زیاد هم  مهم نیست. 

**************************
مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می پرسد : « در کیسه ها چه داری». او می گوید:   " شن  "   .
مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت می کند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمی شود.
یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او می گوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودی ، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟ قاچاقچی می گوید : دوچرخه!
___________________________
پیمان پایدار


No comments:

Post a Comment