برگی فراموش نشدنی و ننگینی از تاريخ معاصر ايران
مقدمه:
مطلب زیر را از تلنبار متون آرشیو شده شخصی ام -از سالها پیش- براتون انتخاب کرده ام .نا گفته نماند که اشتباهات تاریخی متن اصلی را تصحیح کرده و با ویراستاری کل در اینجا به خوانندگان تقدیم میکنم .
پیمان پایدار
***************************************
آیا می دانستيد که در جريان جنگ جهانی اول حدود 40 در صد مردم ايران, يعنی تقريبا نيمی از کل مردم کشور ,کشته شده اند ؟!
در رابطه با جنگ جهاني اول همین بس که یکی از بزرگ ترين و ويرانگرترين جنگ تاريخ بشريت بوده و باعث مرگ بيش از 10 ميليون انسان شده است .( در طي کمتر از 4 سال ).البته در جنگ دوم جهانی(در طی 6 سال, 1939-1945 ) 60 میلیون کشته شدند .بیست میلیون ارتشی و 40 میلیون غیر نظامی . یک سوم این کشته ها را "اتحاد جماهیر " به اصطلاح سوسیالیستی شوروی متحمل شد !!
برگردیم به جنگ جهانی اول : اين آمار-10 میلیون- بدون در نظر گرفتن کشته هاي قحطي حاصل از جنگ در ايران است !! چرا که فقط حدود 9.5 ميليون نفر در ايران کشته شدند: از قحطي و بيماري هاي واگيردار که در نتيجه ي سو تغذيه در جامعه همه گير شدند .
در فاصله ي سالهاي 1293 تا 1294 خورشيدي ( 1914 تا 1915 ميلادي ) اانگلستان از جنوب , دولت عثماني از غرب و روسيه از شمال ايران را به تصرف در آوردند و حکومت وقت که کمترين تواني براي مقاومت در برابر اين سيل بنيان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود .
در سالهاي بعد, روسيه که در نوع خود کشور ضعيفي محسوب مي شد, در پی انقلاب اکتبر بلشویک ها , و در پي توافقي با دولت انگلستان , ايران را واگذار کرد . در همان زمان عثماني ها هم به مرز فروپاشي رسيده بودند ( جنگ جهاني اول که از حيث گستردگي ابعاد شگفت آوري دارد باعث نابودي 4 امپراطوري بزرگ و قدرتمند اروپا يعني : امپراطوري اتريش -مجار , روسيه , آلمان و عثماني شد )
بنابراين استعمار پير و جنایت پیشه انگلستان تنها بازيگردان عرصه ي سياست ايران شد و با خريد گسترده ي غلات و جلوگيري از واردات کالا به ايران و اجازه ندادن براي ورود کمکها دولت آمريکا به ايران باعث ايجاد نايابي مواد غذايي در کشور شد. خشکسالي و بارندگي کم هم قوز بالاي قوز شد و چنان قحطي در کشور بروز کرد که بيش از 40 درصد مردم ايران را به کام مرگ برد ( 1917 تا 1919 ) .
حال آنکه گزارشهاي " دلسوزانه ي" سفير وقت دولت آمريکاست که باعث مي شود محموله هاي بزرگ مواد غذايي براي کمک به مردم تيره روز ايران ارسال شود.اما انگليسيها , با بیشرمی وحشیانه شان, به هيچ وجه اجازه ي ورود آنها را به کشور نمي دهند !!
" داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامي انگلستان و نماينده سياسی آن دولت در غرب ايران در سالهای 1918 و 1919 درباره قحطی درغرب ايران اينگونه مي نويسد:
اجساد چروكيده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومي افتاده اند. در ميان انگشتان چروكيده آنان همچنان مشتي علف كه از كنار جاده كنده اند و يا ريشه هايي كه از مزارع در آورده اند به چشم مي خورد؛ با اين علفها می خواستند رنج ناشي از قحطي و مرگ را تاب بياورند. در جايي ديگر، پابرهنه اي با چشمان گود افتاده كه ديگر شباهت چنداني به انسان نداشت،چهار دست و پا روي جاده جلوي خودرويي كه نزديك می شد مي خزيد و در حالي كه نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه ناني التماس
مي كرد. " ....
مرحوم محمد علي جمال زاده تلفات وحشتناك شيراز را اين طور روايت مي كند:
"جنگ اول جهاني در آستانه اتمام بود[ پائيز 1918] كه در دل شبي تاريك و هولناك سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشير و شلاقي به بر داشتند به آرامي ازديوارهاي شهر عبور كردند و به آن وارد شدند. يك سوار نامش " قحطي ," ديگري " آنفلوانزاي اسپانيايي " " و آخري " وبا " بود. طبقات فقير، پير و جوان، همچون برگ پائيزي در برابر حمله اين سواران بي رحم فرو مي ريختند. هيچ غذايي پيدا نمي شد، مردم مجبور بودند هرچه را كه مي توانستند بجوند و بخورند. به زودي گربه و سگ و كلاغ را نمي شد يافت. حتي موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ريشه گياه را مانند نان و گوشت معامله مي كردند. در هر گوشه و كنار، اجساد مردگان بي كس و كار پراكنده بود. بعد از مدتي مردم به خوردن گوشت مردگان روي آوردند. "....
"جنگ اول جهاني در آستانه اتمام بود[ پائيز 1918] كه در دل شبي تاريك و هولناك سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشير و شلاقي به بر داشتند به آرامي ازديوارهاي شهر عبور كردند و به آن وارد شدند. يك سوار نامش " قحطي ," ديگري " آنفلوانزاي اسپانيايي " " و آخري " وبا " بود. طبقات فقير، پير و جوان، همچون برگ پائيزي در برابر حمله اين سواران بي رحم فرو مي ريختند. هيچ غذايي پيدا نمي شد، مردم مجبور بودند هرچه را كه مي توانستند بجوند و بخورند. به زودي گربه و سگ و كلاغ را نمي شد يافت. حتي موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ريشه گياه را مانند نان و گوشت معامله مي كردند. در هر گوشه و كنار، اجساد مردگان بي كس و كار پراكنده بود. بعد از مدتي مردم به خوردن گوشت مردگان روي آوردند. "....
نکته ي قابل توجه آن است که بعدها به هيچ عنوان از اين نسل کشي و توحش انگليسی ها نامي به ميان نيامده و هرگز کسي عنوان نکرده که هيچ کشوری به اندازه ی ايران از جنگ جهانی اول آسيب نديده , جنگی که تازه ايران در آن بی طرف اعلام شده بود!!
No comments:
Post a Comment