Tuesday, July 11, 2017


CIA Has Interfered With 

سازمان سیا در

بیش از 81 انتخابات خارجی

در قرن گذشته: بین 2000-1946

Over 81 Foreign Elections 

دخالت کرده است

in the Past Century

http://humansarefree.com/2017/01/cia-has-interfered-with-over-81-foreign.html

This number doesn’t include military coups and regime change efforts following the election of candidates the U.S. didn’t like, notably those in Iran, Guatemala and Chile.

 این شامل کودتاهای نظامی و تغییر رژیمها پس از انتخاب کاندیداها  بویژه در ایران و گواتمالا و شیلی نمی شود


The CIA has accused Russia of interfering in the 2016 presidential election (with absolutely zero evidence) by hacking into Democratic and Republican computer networks and selectively releasing emails.



سازمان سیا روسیه را به دخالت در انتخابات ریاست جمهوری 2016 (با کاملا  هیچگونه شواهدی) با هک کردن شبکه های کامپیوتری احزاب دموکرات و جمهوری خواه و انتخاب آزادانه ایمیلها  متهم کرده است.


But critics might point out the U.S. has done similar things.


اما منتقدان ممکن است اشاره کنند که ایالات متحده کارهای مشابه انجام داده است.

The U.S. has a long history of attempting to influence presidential elections in other countries – it’s done so as many as 81 times between 1946 and 2000, according to a database amassed by political scientist Dov Levin of Carnegie Mellon University.

 ایالات متحده دارای سابقه ای طولانی از تلاش برای تاثیر گذاشتن در انتخابات ریاست جمهوری در کشورهای دیگر میباشد - آنرا در بیش از 81 بار بین سال های 1946 و 2000 انجام داده
،بنا بر یک پایگاه داده های انباشته شده توسط استاد علوم سیاسی داو لوین از دانشگاه کارنگی ملون .



That number doesn’t include military coups and regime change efforts following the election of candidates the U.S. didn’t like, notably those in Iran, Guatemala and Chile. Nor does it include general assistance with the electoral process, such as election monitoring.

این تعداد شامل کودتاهای نظامی و تلاش برای تغییر رژیم پس از انتخابات نامزدهائی که ایالات متحده دوست نداشته ، به ویژه در ایران، گواتمالا و شیلی نمی شود. و شامل آن هائی که از کمک به طور کلی با روند انتخابات، مانند نظارت بر انتخابات . نیز نمی شود



Levin defines intervention as “a costly act which is designed to determine the election results [in favor of] one of the two sides.”



لوین مداخله را به عنوان "یک عمل پر هزینه طراحی شده که برای تعیین نتایج .انتخابات [به نفع] یکی از دو طرف" است توصیف میکند


These acts, carried out in secret two-thirds of the time, include funding the election campaigns of specific parties, disseminating misinformation or propaganda, training locals of only one side in various campaigning or get-out-the-vote techniques, helping one side design their campaign materials, making public pronouncements or threats in favor of or against a candidate, and providing or withdrawing foreign aid.


این اعمال، دو سوم اوقات در خفا به اجرا درآمدند، منجمله تأمین و حمایت مالی از مبارزات انتخاباتی احزاب خاص،با انتشار اطلاعات غلط و یا تبلیغات، آموزش مردم محلی از فقط یک طرف در مبارزات انتخاباتی مختلف و یا تکنیک تشویق مردم به رای دادن، کمک به یک طرف در طراحی متون تبلیغاتی شان، و اظهارات عمومی و یا تهدید به نفع یا علیه یک نامزد، و ارائه و یا قطع کمک های خارجی .

In 59% of these cases, the side that received assistance came to power, although Levin estimates the average effect of “partisan electoral interventions” to be only about a 3% increase in vote share.



در 59٪ از این موارد، طرفی که کمک دریافت کرد به قدرت رسید، اگر چه لوین برآورد میکند که میانگین اثر ​​"مداخلات حزبی انتخاباتی" تنها  3٪ در افزایش  سهم .رای میباشد 


The U.S. hasn’t been the only one trying to interfere in other countries’ elections, according to Levin’s data.



 ایالات متحده ، بزعم داده های لوین، تنها کشوری نبوده که برای دخالت در انتخابات کشورهای دیگر تلاش کرده است  .


Russia attempted to sway 36 foreign elections from the end of World War II to the turn of the century – meaning that, in total, at least one of the two great powers of the 20th century intervened in about 1 of every 9 competitive, national-level executive elections in that time period.


روسیه، از پایان جنگ جهانی دوم تا آخر قرن بیستم ، اقدام به سمت و سو دادن در 36 انتخابات خارجی کرده است - به این معنی که، در مجموع، حداقل یکی از دو قدرت بزرگ قرن 20 حدودا در یک از هر 9 رقابت انتحابات اجرائی ملی  در آن دوره زمانی مداخله نموده  .

Italy’s 1948 general election is an early example of a race where U.S. actions probably influenced the outcome.



 انتخابات عمومی ایتالیا در سال 1948 یک نمونه اولیه از یک رقابت انتخاباتی ست که اقدامات ایالات متحده در آن احتمالا نتیجه را تحت تأثیر قرار داد.

“We threw everything, including the kitchen sink” at helping the Christian Democrats beat the Communists in Italy, said Levin, including covertly delivering “bags of money” to cover campaign expenses, sending experts to help run the campaign, subsidizing “pork” projects like land reclamation, and threatening publicly to end U.S. aid to Italy if the Communists were elected.



"ما همه چیز را پرتاب کردیم، از جمله سینک آشپزخانه" در کمک کردن به حزب دموکرات مسیحی برای شکست کمونیست ها در ایتالیا، لوین گفت، از جمله دادن محموله ای از "کیفهای پول" به شیوه ای مخفیانه برای متقبل شدن هزینه های مبارزات انتخاباتی، اعزام کارشناسان برای کمک به اجرای مبارزات انتخاباتی، پرداخت یارانه به پروژه های به اصطلاح "خوک"، مانند احیای زمین و تهدید عمومی برای پایان دادن کمکهای آمریکا به ایتالیا اگر کمونیست ها انتخاب شوند.


Levin said that U.S. intervention probably played an important role in preventing a Communist Party victory, not just in 1948, but in seven subsequent Italian elections.




لوین گفت که مداخله ایالات متحده احتمالا نقش مهمی در جلوگیری از پیروزی حزب کمونیست، نه فقط در سال 1948 ایفا کرد، بلکه در هفت انتخابات بعدی ایتالیا نیز هم


Throughout the Cold War, U.S. involvement in foreign elections was mainly motivated by the goal of containing communism, said Thomas Carothers, a foreign policy expert at the Carnegie Endowment for International Peace.


توماس کاروترز'، یک کارشناس سیاست خارجی در 'بنیاد کارنگی' برای صلح بین' المللی، گفت: در دوران جنگ سرد، انگیزه اصلی دخالت ایالات متحده در انتخابات خارجی هدفش عمدتا کنترل کمونیسم بود.

“The U.S. didn’t want to see left-wing governments elected, and so it did engage fairly often in trying to influence elections in other countries,” Carothers said.

کاروترز گفت: "ایالات متحده نمی خواست ببیند که دولتهای چپگرا انتخاب می شوند، و بالنتیجه نسبتا اغلب برای تاثیر گذاردن در انتخابات در سایرکشورها تلاش ."میکرد



This approach carried over into the immediate post-Soviet period.

این رویکرد به دوران پس از شوروی نیز کشانده شده است.



In the 1990 Nicaragua elections, the CIA leaked damaging information on alleged corruption by the Marxist Sandinistas to German newspapers, according to Levin.


در انتخابات سال 1990 نیکاراگوئه، طبق گفته لوین، سازمان سیا اطلاعات مخربی  را مبنی بر ادعای فساد ساندنیستهای 'مارکسیست' به روزنامه آلمانی درز داد 

The opposition used those reports against the Sandinista candidate, Daniel Ortega. He lost to opposition candidate Violeta Chamorro.



مخالفان، آن گزارشها را در برابر 'دانیل اورتگا'  نامزد ساندینیستا استفاده کردند. او انتخابات را به نامزد مخالف 'ویولتا کامورو' از دست داد.


In Czechoslovakia that same year, the U.S. provided training and campaign funding to Vaclav Havel’s party and its Slovak affiliate as they planned for the country’s first democratic election after its transition away from communism.



در چکسلواکی در همان سال، ایالات متحده فراهم نمود آموزش و بودجه پویش  انتخاباتی به حزب 'واسلاو هاول' و وابسته اسلواکی اش را همینکه آنها برای نخستین انتخابات دموکراتیک این کشور پس از انتقال از دوران  'کمونیسم' برنامه ریزی میکردند .


“The thinking was that we wanted to make sure communism was dead and buried,” said Levin.


"تفکر این بود که ما می خواستیم مطمئن شویم کمونیسم مرده است و به خاک سپرده شده ، گفت لوین ."

Even after that, the U.S. continued trying to influence elections in its favor.


حتی پس از آن، ایالات متحده تلاش برای نفوذ در انتخابات را به نفع خود ادامه داد.

In Haiti after the 1986 overthrow of dictator and U.S. ally Jean-Claude “Baby Doc” Duvalier, the CIA sought to support particular candidates and undermine Jean-Bertrande Aristide, a Roman Catholic priest and proponent of liberation theology.


در هائیتی پس از سرنگونی دیکتاتور و متحد ایالات متحده 'ژان کلود دووالیه' ملقب به "بچه دوک" در سال  1986، سازمان سیا به دنبال حمایت از نامزدهای خاص و  تضعیف 'ژان برتران آریستید'، یک کشیش کاتولیک و طرفدار تئوری 'الهیات رهایی . بخش' بود

The New York Times reported in the 1990s that the CIA had on its payroll members of the military junta that would ultimately unseat Aristide after he was democratically elected in a landslide over Marc Bazin, a former World Bank official and finance minister favored by the U.S.




نیویورک تایمز در سالهای دهه  1990  گزارش داد که سازمان سیا در میان اعضای سری ارتش حقوق بگیرانی داشته که در نهایت سرنگون میکنند 'آریستید' را پس از آنکه او دموکراتیک وار و با اکثریت قریب باتفاق آرا علیه مارک به زین ، مقام سابق بانک جهانی و وزیر سابق مالی که مورد علاقه ایالات متحده ، انتخاب شده بود 


The U.S. also attempted to sway Russian elections. In 1996, with the presidency of Boris Yeltsin and the Russian economy flailing, President Clinton endorsed a $10.2-billion loan from the International Monetary Fund linked to privatization, trade liberalization and other measures that would move Russia toward a capitalist economy.


 ایالات متحده همچنین اقدام به کجراه بردن انتخابات روسیه نیز کرد . در سال 1996، با ریاست جمهوری 'بوریس یلتسین' ولغرش اقتصاد روسیه، پرزیدنت کلینتون وام ده میلیاردی 10.2 $ صندوق بین المللی پول را برای مرتفع کردن مسیر خصوصی سازی، آزادسازی تجارت و اقدامات دیگر که روسیه را بسمت یک اقتصاد سرمایه داری میکشاند، تائید کرد.

Yeltsin used the loan to bolster his popular support, telling voters that only he had the reformist credentials to secure such loans, according to media reports at the time.


یلتسین از وام برای تقویت حمایت مردمی خود استفاده کرد، به رای دهندگان گفت که تنها او اعتبارنامه اصلاح طلبی/رفرمیستی را برای تضمین کردن این وام داشته، با  توجه به گزارش های رسانه ها در آن زمان.

He used the money, in part, for social spending before the election, including payment of back wages and pensions.



او از پول ، بخشا، برای هزینه های اجتماعی قبل از انتخابات استفاده کرد، منجمله پرداخت مزدهای عقب مانده و  حقوقهای بازنشستگی.


In the Middle East, the U.S. has aimed to bolster candidates who could further the Israeli-Palestinian peace process.


در شرق میانه، ایالات متحده هدفش تقویت نامزدهائی بوده که می تواند روند صلح اسرائیل و فلسطین را بجلو برد....این از اون حرفهای چرت میباشد : م

In 1996, seeking to fulfill the legacy of assassinated Israeli Prime Minister Yitzhak Rabin and the peace accords the U.S. brokered, Clinton openly supported Shimon Peres, convening a peace summit in the Egyptian resort of Sharm el Sheik to boost his popular support and inviting him to a meeting at the White House a month before the election.

در سال 1996، به دنبال تحقق میراث ترور 'اسحاق رابین' نخست وزیر اسرائیل و میانجیگری پیمان صلح از طرف آمریکا ، کلینتون آشکارا از 'شیمون پرز' حمایت کرد، و با برگزاری نشست صلح در پاتوغ /محل استراحت 'شرمالشیخ'  مصر برای افزایش حمایت مردمی از او دعوتش کرد به یک جلسه در کاخ سفید یک ماه قبل از انتخابات.

هم اسحاق رابین کارنامه جنایت / کشتار فلسطینیان را زیر بغلش داشته و هم شیمون پرز فاشیست مسلک! برای فلسطینیان تحت ستم در 70 سال گذشته سگ زرد برادر شغال بوده و هست: م

دو گروه زیرزمینی/تروریستی  یهودی قبل از تاسیس اسرائیل:(1) 'ایرگون'*(سازمان نظامی ملی)، در طول آن دوره به رهبری مناخیم بگین  و(2) له هی  (مبارزان برای آزادی اسرائیل+)  به رهبری اسحاق شمیر .
(*) Irgun Zvai Le’umi:Menachem Begin
(+) Lohamei Herut Yisrael : Yitzhak Shamir.


“We were persuaded that if [Likud candidate Benjamin] Netanyahu were elected, the peace process would be closed for the season,” said Aaron David Miller, who worked at the State Department at the time.


"ما متقاعد شدیم که اگر [نامزد حزب لیکود بنیامین[ نتانیاهو انتخاب شود، روند صلح  برای این فصل بسته خواهد شد، "،گفت آرون دیوید میلر، که در وزارت امور خارجه در آن زمان کار میکرد .

 انگار روند "صلح" در 70 سال گذشته باز بوده که حالا قراره بسته بشه!!:م



In 1999, in a more subtle effort to sway the election, top Clinton strategists, including James Carville, were sent to advise Labor candidate Ehud Barak in the election against Netanyahu.


در سال 1999، در یک تلاش زیرکانه تر برای نوسان در انتخابات، استراتژیستهای بالا مقام کلینتون ، از جمله جیمز کارویل، برای توصیه دادن به  نامزد حزب کار ایهود باراک در انتخابات علیه نتانیاهو فرستاده شدند.

ایهود باراک نیز فاشیستی بیش نبود:م 

In Yugoslavia, the U.S. and NATO had long sought to cut off Serbian nationalist and Yugoslav leader Slobodan Milosevic from the international system through economic sanctions and military action.

در یوگوسلاوی، ایالات متحده و ناتو مدت ها به دنبال قطع کردن دست رهبر ملی گرا و یوگسلاو صربستان 'اسلوبودان میلوسویچ' از سیستم بین المللی از طریق تحریم های اقتصادی و اقدام نظامی بود.


In 2000, the U.S. spent millions of dollars in aid for political parties, campaign costs and independent media. Funding and broadcast equipment provided to the media arms of the opposition were a decisive factor in electing opposition candidate Vojislav Kostunica as Yugoslav president, according to Levin.


در سال 2000، ایالات متحده میلیون ها دلار کمک مالی کرد به احزاب سیاسی، هزینه مبارزات انتخاباتی و رسانه های مستقل . فراهم کردن بودجه و تجهیزات پخش به  رسانه های اپوزیسیون یک عامل تعیین کننده بودند در انتخاب نامزد مخالفان وچیسلاو کوستونیکا به عنوان رئيس جمهور یوگسلاوی، به زعم  لوین .

“If it wouldn’t have been for overt intervention… Milosevic would have been very likely to have won another term,” he said.

و گفت: "اگر برای مداخله آشکار نبود... میلوسویچ  به احتمال بسیار زیاد یک دور دیگر برنده انتخابات میشد".



By Nina Agrawal, Los Angeles Times

No comments:

Post a Comment