#Y_aun_así_me_levanto
با_وجود_این_من_بر_میخیزم":#شعری_به_اسپانیائی_از_مایا انخه_لو#"
#Maya_Angelouخانم
===============================
ترجمه از: پیمان پایدار
با_وجود_این_من_بر_میخیزم":#شعری_به_اسپانیائی_از_مایا انخه_لو#"
#Maya_Angelouخانم
===============================
ترجمه از: پیمان پایدار
Tú puedes escribirme en la historia
تو می توانی مرا در تاریخ بنویسی
تو می توانی مرا در تاریخ بنویسی
con tus amargas, torcidas mentiras,
puedes aventarme al fango
y aún así, como el polvo… me levanto.
با دروغهای تلخ، کج و مووجت
شما می توانید مرا در گل بکشید
.و با این وجود ، مثل گرد و غبار ... من بلند می شوم
با دروغهای تلخ، کج و مووجت
شما می توانید مرا در گل بکشید
.و با این وجود ، مثل گرد و غبار ... من بلند می شوم
¿Mi descaro te molesta?
Porque camino
como si fuera dueña de pozos petroleros
bombeando en la sala de mi casa…
چرا اونجا ساکتی،افسرده و غمگین؟
از آنجا که قدم می زنم
انگار که من صاحب چاه های نفت هستم
پمپاژ میکنم تو اتاق نشیمن خونه ام ...
Como lunas y como soles,
con la certeza de las mareas,
como las esperanzas brincando alto,
así… yo me levanto.
،مانند ماه و مثل خورشید
،با اطمینان از جزر و مد
،همانطور که امیدواری به سطح بالایی میرود
.اینگونه... من بر میخیزم
¿Me quieres ver destrozada?
cabeza agachada y ojos bajos,
hombros caídos como lágrimas,
debilitados por mi llanto desconsolado.
،سر خم شده و چشم ها رو به پایین
،شانه ها که به مانند اشک میافتدند
.ناتوان شده توسط گریه دلخراش
¿Mi arrogancia te ofende?
No lo tomes tan a pecho,
Porque yo río como si tuviera minas de oro
excavándose en el mismo patio de mi casa.
،آنقدر جدی نگیر
چرا که من می خندم انگار معادنی از طلا داشته باشم
.حفاری شده در همین حیاط خانه ام
Puedes dispararme con tus palabras,
puedes herirme con tus ojos,
puedes matarme con tu odio,
y aún así, como el aire, me levanto.
،شما می توانید با چشم هایتان بمن زخم بزنید
،شما می توانید با نفرتتان مرا بکشید
و با وجود این، بمانند هوا، بر میخیزم
¿Mi sensualidad te molesta?
¿Surge como una sorpresa
que yo baile como si tuviera diamantes
ahí, donde se encuentran mis muslos?
آیا این مثل شگفتی ظهور میکند؟
اینکه من برقصم مثل اینکه الماس داشته باشم
اینجا، جائی که ران های من هستند؟
De las barracas de vergüenza de la historia
yo me levanto
desde el pasado enraizado en dolor
yo me levanto
soy un negro océano, amplio e inquieto,
manando
me extiendo, sobre la marea,
dejando atrás noches de temor, de terror,
me levanto,
a un amanecer maravillosamente claro,
me levanto,
brindado los regalos legados por mis ancestros.
Yo soy el sueño y la esperanza del esclavo.
Yo soy el sueño y la esperanza del esclavo.
Me levanto.
Me levanto.
Me levanto.
من بر میخیزم
از گذشته ریشه در درد
من بر میخیزم
من یک اقیانوس سیاه، گسترده و بی قرار هستم
که جریان دارد
،من کشیده میشوم بر روی جزر و مد
شب ترس، ترور را پشت سر میگذارم
من بر میخیزم
،به سحرگاهی شگفت انگیز آمیز روشن
من بر میخیزم
ارائه میکنم هدایایی را که میراث اجدادیم است.
من رویا و امید برده ام.
من بر میخیزم
من بر میخیزم
من بر میخیزم
No comments:
Post a Comment