Tuesday, February 4, 2014

بحران سرمایه داری و گرایش به فاشیسم در عرصه بین المللی

بحران سرمایه داری و گرایش به فاشیسم در عرصه بین المللی

نوشته ای از : پیمان پایدار

وقتی زحمتکشان با سازماندهی خویش سعی در مقابله با طبقه حاکم میکنند و بر علیه طمع سرمایه داران شرکتهای چند ملیتی, که آنان را به فقر و فلاکت کشانده ,  به جنگ طبقاتی متوسل میشوند ,"نمایندگان" وقیحشان با  گرایش به (نئو) فاشیسم سعی در جلوگیری مقاومت دوزخیان زمین میکنند. این بمانند روز روشن است. بعد از گذشت 3 دهه و نیم با کم کردن حقوق و قطع مزایای زحمتکشان(از شروع تهاجم نئولیبرالیسم در دهه 80 قرن 20 میلادی و دست انداختن بر حقوق کارگران که طی 100 و اندی سال مبارزه بدست آورده بودند), رسیدن به مرحله بحران عظیم 7 سال گذشته و کشاندن میلیونها نفر از زحمتکشان به فقر و فلاکت بیشتر بالاخره علائمی از مقاومت در قلب یانکی امپریالیسم-و دیگر کشورهای اروپائی- بروز نمود(جنبش اشغال وال استریت, بارسلونا و...). صد البته حاکمین ساکت ننشسته و بلافاصله حکومت سرمایه پیچ مهره های سیستم را سفت نمود و با دادن قدرت فوق العاده به نیروهای سرکوبکرش, اعم از پلیس و ارتش, نه تنها به گذراندن قانون ضد شورش(بخوان هر مقاومتی را از طرف توده ها تروریسم قلمداد نمودن) اکتفا ننمود بلکه به جمع آوری اطلاعات (گوش فرا دادن و جاسوسی کردن) متوسل گردیدند تا بلکه جلوی تشکیل و قدرتمند گردیدن جنبشی خود انگیخته را بگیرند . حتی با مجازات نمودن افشا کنندگان این روش خصمانه, منجمله تهدید و تعقیب روزنامه نگاران به گونه غیرمترقبه , رئیس جمهور باراک حسین اوباما با بدست گرفتن قدرت اضافی ,که قانون اساسی به او تفویض نموده, جامعه آمریکا را عملا هر چه بیشتر از پیش پلیسی نموده است (در اینجا میبایست همین روند رو به فاشیسم را در اروپا- بخصوص فرانسه, اسپانیا, ایتالیا, آلمان, روسیه- خاور میانه و بعضی کشورهای آفریقائی- بخصوص آفریقای جنوبی- نیز یادآور شد:سرکوب وحشیانه اعتصاب معدنچیان) . حتی در پی خوابیدن و غیر فعال شدن جنبش اشغال وال استریت کماکان ادامه داشته و دارد.

حرکت بسوی فاشیسم به پیش میرود, و البته این گرایش صرفا کار این رئیس جمهور یا قبلی ,بوش پسر, و یا کنگره خاصی نبوده و نیست . حکومت به هر کاری  دست میزند تا منافع  و قدرت کمپانیها ,که جمعا حاکمین واقعی هستند, محفوظ بماند 
.علی رغم اینکه چه کسی در آخرین انتخابات رای بیشتری آورده باشد

 بزبانی ساده تر : این دیگر میبایست به مانند کریستال شفاف باشد که انتخابات فقط  خیمه شب بازی ای بیش نمیباشد . طبقه حاکم هیچ گونه مخالفتی را از 90% جامعه تحمل نخواهد کرد . آنان با قبضه کردن و کنترل سیستم انتخاباتی و خرید سیاستمداران, با سریز کردن کمکهای مالی شان در کمپینهای مربوطه , و حفظ لابی های آنچنانی, قدرت مانور "نمایندگان" را به حداقل رسانده اند.


  سخن کوتاه: سیاست مداران حرفه ای ,که از طرف کمکهای مالی کمپانی ها به مقامشان میرسند, هیچگونه توهمی در رسیدن به کنگره آمریکا نداشته و ندارند. حال آنکه اکثریت قریب باتفاق مردم آمریکا(و بعضا اروپا و عمدتا دیگر اقمار پیرامونی) هستند که توهم داشته و دارند . و طبعا تا موقعی که این بینش تغییر نکند آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود .

 در اینجاست که تبلیغ و ترویج ایده های حقیقتا آزادیخواهانه (آنارشیستی) میتواند و میبایست کارسازی خود را نشان دهد . بامید روزی که دور باطل انتصابات به پایان رسد تا بلکه دموکراسی مستقیم بتواند به جایگاه و رسالت تاریخی خود که همانا نابودی دولتها و حاکمیت خود مردم بر امورات اجتماعی خویش(بخوان آنارشی) میباشد دست یابیم .
مرگ بر سرمایه داری و دولتهای رنگارنگش
زنده باد آزادی- زنده باد آنارشی

No comments:

Post a Comment