Saturday, October 1, 2011

بعله ما به کار نیازمندیم. اما چگونه کاری"?
 
مقاله ای از پاول اوسترمن: نیویورک تایمز سه شنبه 6 سپتامبر 2011. او استاد اقتصاد در  "  انستیتوی تکنولوژی ماساچوست  " میباشد . در ضمن نویسنده مشترک کتابی بنام   " کارهای خوب واسه آمریکا: کار را برای همگان بهتر کنیم  "  نیز  میباشد .   
Paul Osterman, an economist at the M.I.T Sloan of Management,is the co-author of "Good Jobs America:Making Work Better for Everyone."

مترجم : پیمان پایدار

*********************************

مقدمه مترجم : هر روز بحران سیکلی سرمایه( که در حقیقت از سال 2001  در آمریکا آغاز شده) جنبه های   " نوینی " را از خود بروز میدهد و همگان به وخامت بیش از پیش این مرحله از سرمایه, در مقایسه بدتر با سالهای دهه 30 میلادی قرن پیش, اذعان دارند. مساله کمبود کار از یکطرف و کارهای  " خوب  "  با حقوق های به اصطلاح   " بهتر " از طرف دیگر دغدغه تمامی هواداران این سیستم  برده داری مدرن میباشد . واقع بین ترین اقتصاددانان بورژوا بدرستی به وخامت عمیق این بحران اذعان دارند. آنان خوب میدانند که در عصر مونوپولی مالی-  "  فایننس " - امپریالیستی (جائی که بانکها و نهادهای رنگارنگشان در کنار شرکت های بیمه جولان میدهند-80% اقتصاد در دستشان هست - و تولیدات صنعتی در کشورهای مرکز روز بروز به کشورهای پیرامون نقل مکان میکنند یا بهتره بگیم واسه حقوق های کمتر میگریزد ) دیگر سخن, از کارهای  تولیدی ساعتی 20-25 دلار در آمریکا (و تا حدی کمتر در اروپا ) حرفی پوچ بیش نیست . در اینجاست که پتک واقعیت, دگر اقتصاددانان خوش خیال را تا حدی منگ کرده! هر چند اینان هنوز ناامید نشده و با نوشتن تومارهای نه چندان قطور مذبوحانه سعی در پی برگرداندن  "رویای" از دست رفته آمریکائی شان میباشند. مقاله جناب اوسترمن, بنظر من ,در این گروه دوم میگنجد.علت ترجمه آن آمارهای دست اولی ست که خواننده را به تعجب وا خواهد داشت !! در ضمن تمامی تاکیدها از منست .
پیش بسوی سرنگونی تمامیت این سیستم انگلی و
خانمان سوز : نه سرمایه - نه خدا - نه دولت

*************************************
در روز پنجشنبه, رئیس جمهور اوباما سخنرانی بزرگی در مورد بحران کار در آمریکا خواهد کرد(1) . اما خیلی وقت ها, آنچه که در فراخوان برای ایجاد شغل از دست داده میشود همانا ایده ائی روشن از نوع کاری که میخواهیم ایجاد کنیم میباشد .

من اخیرا یک تیم تحقیقاتی را به  دره ریو گرانده(2)- دره رود بزرگ- در تگزاس هدایت کردم, جائی که استاندار ریک په ری(3), یکی از کاندیداهای حزب جمهوریخواه برای انتخابات رئیس جمهوری در سال 2012 , تبلیغاتی پیرامون پیشینه ایجاد کار براه انداخته. از ژانویه2000  تا ژانویه2010, در مقایسه  با رشد ضعیف 1% کشوری, دره  با رشد بیسابقه 42 %ی تولید کار روبرو بوده است

اما دستمزد میانگین برای بزرگسالان در دره بین سالهای 2005 و 2008 بگونه حیرت انگیزی کم بوده , هر ساعت 8.14  دلار- به دلار 2008 . یک نفر از هر چهار نفر(25%) کارکنان بزرگسال دستمزدی کمتر از ساعتی 6.19 دلار داشته است. بانک مرکزی  فدرال دالاس در گزارشی آورده که در آمد سالانه در دو شهر بزرگ( متروپولیتن) آمار مناطق پوشا در دره پایین ترین و دوم کمترین میزان در کشور رتبه  بندی شده اند .

این کارگران تنها نیستند. سال گذشته, از هر پنج  نفر بزرگسال  یکنفر آمریکائی  در جاهائی مشغول به کار بودند که دستمزد سطح فقر میپرداخت. جابجائی کارگران به این معضل کمک میکند . کسانی که از کارهای پایدار سابق اخراج گردیده اند. اگر خوش شانس باشند که کاری پیدا کنند, ​​دستمزد میانگین شان  بیش از بیست در صد کمتر خواهد بود, که برای دهها سال نیز ادامه خواهد داشت .

  برای درک  تاثیر دستمزد پائین, در دره و دیگر مناطق , ما به مصاحبه با طیف وسیعی از مردم  پرداختیم , منجمله شامل دو مدیر بهداشت عمومی, سه کشیش, یک مدیر مدرسه و چهار گروه تمرکز از ساکنین محل. همگان از زندگی ای دائما در تلاشی کپ میزدند که فقط کفاف بخور و نمیر میدهد . آنها یک ماه  شاید  صورت حساب تلفن را بپردازند, ماه دیگر, پول برق را. همه میدانستند که به هر شرکت, تا قبل از قطع سرویس شان, تا چه مدت میتوانند صورت حساب هاشان را نپردازند. مردم نه تنها از ترس هایشان از بحران غیر منتظره صحبت می کردند- یک مریضی , خرابی ماشین-  بلکه همچنین از چالش برای پرداخت نیازهای ابتدائی مثل قلم- کاغد مدرسه. خیلی ها از عبارت  " یک چک فاصله داشتن از بی خانمانی "  استفاده کردند.

از آنجائی که  والدین بضاعت مالی برای مهد کودک را ندارند, کودکان بین اقوام و همسایه ها نگهداری میشوند. آنها کلی از وقتشان را به تماشای تلویزیون  میگذرانند. مشقاشان را تمام نمیکنند. کودکان بزرگتر با سرعتی بیش از حد از فرزند داری  خواهر و برادران کوچکترشان رشد میکنند. همانطور که یک نفر متذکر شد,  " به تنها چیزی که فکر میکنی اینه که کدوم صورتحساب مهمتره ."

فشار( استرس) اقتصادی ازدواج ها را به مخاطره میاندازد. والدین  جشن پانزده سالگی دخترانشان(4) را نمیتوانند برگزار کنند. گروه جوانان در( گرد هم آیی های) کلیسا, میپرسند که چرا در دبیرستان بمانند و دیپلم بگیرند وقتی آخر سر فقط حقوق های کمی انتظارشان را میکشد .

خیلی از کودکان بعد از مدرسه بدون سر پرست(5)[ چرا که هم مادر و هم پدر سر کار هستند]  به خانه های خالی وارد میشوند.   تصافات مکرر رخ میدهند; ما راجع به یک دانش آموز مدرسه ابتدائی شنیدم که درآزمایشگاه علوم  بد جوری خودش را سوزانده بود, در حین اینکه برادر بزرگترش تماشا میکرده . پدرشان نتوانسته بود از سر کار مرخصی بگیرد تا بلکه برود بچه اش را در بیمارستان ببیند. بچه ها مریض میروند مدرسه. والدین گردهم آیی های کنفرانس معلمین مدرسه بچه هاشان را, بخاطر نتوانستن مرخصی گرفتن , از دست میدهند. دیابت نوع 2  در دره یک معضل است. از آنجائی که دیابت نوع 2 میتواند بدون علائمی برای سالیان سال باآنها باشد, خیلی ها دوا و دارو نمیخرند; و با گذشت زمان, شدیدا مریض میگردند , اغلب یا کور میشوند یا پایشان قطع میشود .

مدیر یک کلینیک, با تقریبا بیش از 70 هزار مراجعه کننده  در سال , تخمین زده که نیمی از مریضانشان دچار اضطراب یا افسردگی هستند . اغلب مردم به کلینیک نمیروند زیرا  توان از دست دادن زمان کار را ندارند( به پولش محتاجند) و یا پول بنزین برایشان زیاد است. وقتی میروند بچه هاشان را میبرند چرا که پول مهد کودک خانگی(معمولا دختران جوان بعد از مدرسه به اینکار اشتغال دارند- مترجم ) را ندارند . 

در عین حال  دره درمانده نیست. معلمین  تا دیر وقت سرکار میمانند که به درس و مشق بچه ها کمک کنند. آنها به خانه ها سر میزنند تا با والدین دیدار داشته باشند. کارمندان کلینیک ها اضافه کاری میکنند. سازمانهای کومونیته ادیان مختلف(6) در دره برای فرصت های آموزشی و مشاغلی با دستمزدهای زندگی کن فشارهای زیادی بکار برده اند. در اینجا  " فرهنگ فقر  " وجود ندارد, ولی اقتصاد با حقوق پائین عواقب دردناک و تراژیکی بدنبال خویش دارد .   
آیا ما میبایستی بین کیفیت و کمیت کار انتخاب کنیم ؟ ما شواهد محکمی در دست داریم که وقتی  کارکنان حقوق بهتری دریافت میکنند و در درون شرکت / کمپانی ها موقعیت های بیشتری بهشان داده میشود, دستاوردها به هزینه ها می چربد. بطورمثال , بعد از اینکه حکم حقوق مکفی زندگی در فرودگاه بین المللی سانفرانسیسکو به اجرا گذاشته شد, در سال 1999 , ترک کار و تعویض هر دمبیلی کارکنان کاهش و بهره وری افزایش یافت .  

بر خلاف لفاظی های ضد حکومتی ,( تبلیغات محافظه کاران علیه دموکرات ها در سیستم سیاسی آمریکا مدح نظر نویسنده میباشد- مترجم ) بخش دولتی میتواند خیلی قدمهای سازنده برای بهبود کیفیت کارها بردارد . 

اخیرا گزارش تحلیلی توسط نهاد سیاست اقتصادی اعلام کرده که%20 کارکنان قراردادی دولت فدرال, در مقابل% 8 کارگران سنتی فدرال , درآمدی کمتر از سطح فقر برای خانواده چهار نفری دریافت کرده اند. کلی از کارهای کم درآمد در بخش خصوصی , 
 به ویژه صنعت مراقبت های بهداشتی , توسط مالیات دهندگان  تامین میشوند. حکومت میتواند با تنظیم و اجرای استانداردهای دستمزد برای پیمانکاران سمبلی برای دنباله روی گردد .


زمانی که ایالت ها و محلات از قدرت های منطقه بندیشان برای تصویب پروژه های تجاری استفاده میکنند، یا مشوق های مالیاتی برای جذب کارفرمایان جدید ارائه میدهند, آنها می توانند درخواست کنند که به کارگران دستمزدی قابل زندگی پرداخت شود .

   استاندادهای کاری میبایستی ارتقا یافته و قابل اجرا باشند ,
 بخصوص برای کارفرمایانی , به طور معمول در صنایع دستمزد پائین ، که در " سرقت دستمزد  " درگیر میباشند, با عدم پرداخت    اضافه حقوق مورد نیاز, یا تقسیم بندی قلابی کارگران بعنوان
پیمانکاران مستقل به طوری که مزایای بر حقی که مستحقش هستند را دریافت نکنند .

آمریکائی ها مدت هاست که معتقد بوده اند که کیفیت  کار نمیبایستی از سطح مشخصی پائین تر افتد. امروزه نظرسنجی ها نشان می دهد که حمایت گسترده ای برای ارتقاء استاندارد اشتغال وجود دارد , منجمله بالا بردن حقوق حداقل- که کمتر هست, با توجه به تورم- تعدیل شده , از سال 1968 . وقت
 آن رسیده که دولت فدرال راهبر نه تنها ایجاد کار های بیشتر, بلکه کارهای خوب گردد . سراب رشد شغل در دره ریو گرانده نمیتواند مدل ما باشد .

پایان 
********************************
(1)همانطور که در اخبار آمد سخنرانی مذکور اوباما که با بوق و کرنا از تزریق 477 میلیارد دلارپول بی زبان بدرون اقتصاد سخن میراند, و منجمله کم کردن مالیات, بعنوان انگیزه سود آوری بیشتر, برای سرمایه دارانی که کارگران جدیدی به استخدام در بیآورند, چندان به طبع طبقه حاکم خوش نیآمد و تاثرات منفی اش نیز همانا سقوط ارزش های مافیائی- کازینوئی بورس در وال استریت بود. 
(2) Rio Grande Valley / (3) Rick Perry
(4)در کشورهای آمریکای لاتین و مهاجران این ملیت ها, که مقیم آمریکا میباشند, سنتی هست- پا بر جا - مبنی بر پائی جشنی برای دخترانشان وقتی 15 ساله میشوند و برای پسران وقتی 18 سالشان میشود .
(5)Latchkey kidsبه این کودکان به انگلیسی میگن
(6)Interfaith

No comments:

Post a Comment