Monday, March 7, 2011

یازده اسفند 1389 مصادف با روز جهانی زن بر تمامی زنان مبارک باد

جنبش آزادیبخش زنان(فمینیستی) بر علیه ستم مضاعف(علاوه بر بردگی سرمایه دارانه)یعنی همانا زور گوئی جامعه مرد سالارانه(پدر سالاری)در  ده سالهای  شصت میلادی-یعنی پنجاه و..سال پیش- در غرب (هم اروپا و هم آمریکا شمالی)آغاز گردید

این جنبش در عمل توهمات مالیخولیائی جامعه مرد سالار را به سخره گرفت و, کماکان در کشورهائی که هنوز در عنفوان این مبارزات هستند, میگیرد.گروههای بی سازمان و بدون سلسله مراتب زنان افسانه ضرورت تقسیم کار و رئیس و مرئوس را به زباله دان تاریخ افکنده اند.مجامع فمینیستها نشان دادند که چگونه ارزشهای سرکوبکرانه - از بالا به پائین(هیرارشیک) و جنگ طلبانه جامعه مرد سالار در بطن خصوصی ترین روابط سکنی گزیده اند.روابط زن و مرد,والدین و فرزندان ,سکسیت -بجای واژه غلط "جنسیت", که تداعی کالائی بودن میدهد, آورده شده-  و غیره,هریک آئینه ای از خوب و بد نظامهای اجتماعیند و بدون شناخت آنها و تجربه کردن روابط سالم نمی توان به دنیای آینده رسید

فمینیسم در عمل نشان داده است که بدون مبارزه با تجاوز و توهین و تحقیر به زنان,مبارزه با تجاوز و توهین و تحقیر به کل انسانها نیز امکان پذیر نمی باشد.کسی که این امر را نفی می کند و یا آنرا به آینده دور محول می نماید و یا اینکه تحقق آنرا موکول به تصویب قوانین می کند,فی الواقع سودای تجاوز و توهین و تحقیر انسانها را در سر می پروراند,اعم از اینکه با چه کلماتی این امر را بیان دارد.تحقیر زن یعنی تحقیر احساسات و عواطف بشری و آلت شهوترانی پنداشتن وی یعنی انسانیت را ابزاری در خدمت بهیمیت نهفته در درون ارزشهای مرد سالارانه دانستن

شیوه مبارزاتی فمینیستها, گروههای وقوف به خویشتن,دیوار چینی را که جدا کننده عرصه خصوصی و عمومیست فرو می ریزد.به همان ترتیب که مرز بین دردهای من و دردهای دیگری را نیز از میان می برد.درد دل نوری می شود که در پرتو آن نظام ارزشی مرد سالار عیان نقد می گردد.ارزشهای زنانه برتری خود را نسبت به نظام ارزشی مرد سالار به اثبات می رسانند و جنبه رهائی بخششان آشکار می شود

در ایران نیز زنان با شعار "آزادی باید نباید ندارد" یکی ازوالاترین اشکال وارستگی و عدم تمایل به کنترل غیر را به نمایش گذاردند ودر مقابل توهین و نفرت جامعه مرد سالار-مسلمان-بورژوائی ایران ایستادند.نا گفته روشن است که نه خواستها و ارزشهای زنانه و نه شیوه نیل به آنها با وسائل بورژوائی-مرد سالارانه از قبیل سازمان و اداره و قانون و غیره قابل حصول نمی با شند و محدود کردن آنها به این قوالب,بحر را در کوزه ای گنجاندن است(*)

هرچند, متاسفانه حاکمیت فاشیستی- اسلامی توانست بنحوی از انحا,چه با توجیه وجودی جنگ خانمان برانداز هشت ساله و چه با دیگر ترفندهای ما فوق ارتجاعی-که جای بحث ش اینجا نیست-سایه قرون وسطی ایش را بر زنان و جامعه تا به امروز غالب گرداند;اما دور نیست طلوع آزادی و رستگاری زنان مبارزمان که یک آن از مبارزه برای "حقوق" از دست رفته شان دست نشسته اند.آنان - در کنار دیگر زحمتکشان و ستم دیده گان - میروند تا تومار این جانیان و حیوانات کثیف را به زباله دان تاریخ بریزند

با هر چه با شکوه برافراشتن پرچم آزادی و وارستگی در کنار همرزمان زن برای برقراری جامعه ای انسانی به پیش  

(*)باید خاطر نشان کرد که جنبش زنان در سطح جهان وبالطعب ایران نیز مبرا از برداشت های طبقاتی نبوده و در طول این سالها به شاخه های گوناگونی تجزیه گردیده است.از راست ترین-بورژواترین-بخش که صرفا در حیطه حقوقی خواست مساوات" با مردان راداشته و دارند(که بعضا به نخست وزیر شدن وعینا بمانند همطرازان مردشان جنگ طلب بوده میتوان از
گلدا مایر- صهیونیست -اسرائیلی وایندرا گاندی درهند نام برد) گرفته تا آنارکوفمینست ها(که طبعا ما در کنار این همرزمان
هستیم). از رفقای آنارکوفمینیست در اینجا به دو چهره شاخص اشاره میکنیم:اولی 'لوئی میشل'* فرانسوی که شرکت فعال در انقلاب آنارشیستی کمون پاریس در سال 1871داشت.دومی اما گلدمن* آمریکائی
که فعالیت شایان توجه ای در اواخر قرن 19 و اوایل 20 داشت
(*Louis Michel & Emma Goldman) 

تهیه و تلخیص از:پیمان پایدار

No comments:

Post a Comment