Monday, March 14, 2011

مروری هر چند کوتاه بر جنبش موقعیت آفرینان

در میان جریانات غیر آنارشیستی که جنبه های آزادیخواهانه و ضد اقتدارگرانه آن حائز اهمیت بود, در تاریخ ثبت شدند و می بایست از آن یاد کرد و درسها آموخت جنبشی ست  بنام "موقعیت آفرینان"(*)! دو فرد متفکر-تئوریسین- آن  "گای دبور" و  رئول وه نی گم"(+)می باشند .نگا هی گذرا بر این جنبش با ارزش را در اینجا ضروری می دانیم.

هنوز جوهر خود نویس روشنفکران دهه 50 قرن پیش در اعلام "پایان ایدئولوژی" خشک نشده بود که دهه 60 با جنبشهای خودجوش انقلابی در فرانسه, آمریکا, ژاپن, بهار پراگ; جنبشهای دانشجوئی و انقلابی در مکزیک, الجزایر ,سریلانکا, گینه بیسائو, کوبا , ویتنام و مبارزات چریکی آمریکای لاتین آنان را به بازنگری بر اندیشه های انقلابی گذشته(چه مارکسیستی و چه آنارشیستی) نه فقط در سطح تئوریک-ایدئولوژیک که در پراتیک و شیوه سازماندهی غیر حزبی فرا خواند.نقش" تعیین کنندگی اقتصادی"  و به تبع آن باز تابهای تهوع آور"سانترالیسم دموکراتیک" لنینی, که بوی گندش همه جا را پر کرده بود, هر دو به تیغ انتقاد کشیده شدند. بدیگر سخن کم بها دادن و یا بعضا بی اهمیت تلقی کردن جنبشهای خود بخودی مثل روز روشن گردیده بود.

در اینجا بود که با بهم پیوستن چندین گروه پیشرو اروپائی(در اواخر دهه 50)جنبشی بنام" بین الملل موقعیت آفرینان"(**) شکل گرفت و در طی پانزده سال فعالیت مستمر,در عرصه تئوریک دست آوردهائی در نقد جامعه مدرن و شبه اپوزیسیون بوروکراتیک بهمراه آورد(++). در عرصه عمل نیز جنبش فوق بنوع جدیدی از تاکتیک های انقلابی و آژیتاسیون,که  بخصوص در جنبش انقلابی سال 68 فرانسه به نقطه ا وج رسید, دست یافت: فرا خواندن مردم و در تقابل قرار دادنشان با جامعه مصرفی و فرهنگ موجود.گر چه این جنبش رسما خود را در سال 1972 ملغی اعلام کرد ولی  برای سالها تزها و تاکتیکهای آنها توسط گرایشات رادیکال در دها کشور مورد استفاده قرار گرفت .در ضمن باید متذکر شد که بعضی از نوشته های اولیه این جریان بعدها توسط خودشان مردود شمرده شد.همینطور در نوشته های سالهای آخر اشتباهات و تناقض گوئیهایی مشاهده می شود که بعضا نه به آنها پاسخ داده شد و نه به آن مادیت بخشیدند.

مقداری از دیوار نبشتهای جنبش ماه می 1968 پاریس از جنبش موقعیت آفرینان را در اینجا می آوریم :

  • واقع بین باشید,غیر ممکن را بطلبید
  • ما سئوال نمی کنیم ,ما در خواست نمی کنیم, ما بدست خواهیم گرفت ,اشغال می کنیم
  • طبیعت نه نوکر بوجود آورد و نه ارباب ,من نه می خواهم اربابی کنم و نه کسی بر من اربابی کند
  • وقتی انجمن ملی تبدیل به تئاتر بورژوازی شد تمام تئاترهای بورژوازی می بایستی به انجمن های ملی تبدیل شود
  • تمامی قدرت بدست تصورات
  • اگر خدا وجود میداشت لازم می شد آنرا منسوخ کنیم
  • فکرت را باز کن.هر چند بار که زیپ شلوارت رو باز میکنی
  • بشریت خوشحال نخواهد شد تا وقتی که آخرین سرمایه دار با روده های آخرین بوروکرات بدار آویخته شود
  • مازوخیسم امروزی فردا بخود شکل رفرمیسم می گیرد
  • آنهائی که انقلاب نیمه کاره می کنند گور خود را می کنند
  • از 1936 تا حالا(اشاره به آغاز انقلاب اسپانیا ست-مترجم)من برای اضافه حقوق جنگیده ام.پدر من قبل از من برای اضافه حقوق جنگید,حالا من تلویزیون, یخچال و یک ولکس واگن دارم ;با این وجود تمامی زندگی ام ملالت آور بوده است ! با رئیسایتان مذاکره نکنید از میان براندازشان
  • چقدر غم انگیزه عاشق پول بودن
  • اقتصاد زخم دیده, امیدوارم بمیرد
  • از خود بیگانگی را ملغی کن
  • پنجره های قلبت را بگشا
  • گور پدر تمامی مرزها
  • تنها حقیقت انقلابی ست
  • خلق کن! فریاد کن
  • با همسایه ت حرف بزن
  • مرگ بر جامعه نمایشی
  • هر کس از عشق صحبت کند آنرا نابود می کند
  • خوشحالی خریدنی نیست آنرا بدزد
  • هر قدر بیشتر مصرف میکنی کمتر زندگی می کنی
  • مرگ بر جامعه مصرفی
  • تنها پروژه جالب همانا آزاد سازی زندگی روزمره هست
پیمان پایدار
********************************************************************************
  • (*)SITUATIONIST (+) GUY DABORD:THE SOCIETY OF SPECTACLE
  • (+) RAUL VANEIGEM:REVOLUTION OF EVERY DAY LIFE
  • (**)SITUATIONIST INTERNATIONAL
  • (++)BUREAUCRATIC PSUEDO OPPOSITION 

No comments:

Post a Comment