Saturday, May 19, 2012


-
 
   
 صدای اختلاس هفت هزار میلیارد تومانی را برای حفظ آبروی رژیم در نیاوردند

جرس- به گزارش منابع خبری جرس از تهران بعد از اینکه مقام رهبری درباره اختلاس سه هزار میلیارد تومانی حکم حکومتی مشهور «دیگر کشش ندهید» را صادر کرد، پرونده اختلاس هفت هزار میلیارد تومانی سرمایه‌دار نامدار تبریزی محمدرضا زنوزی مطلق موقتا مختومه شد. استدلال مسئولان طراز اول رژیم این بود با طرح آن آبروئی برای رژیم باقی نمی ماند. این اختلاس نجومی که بیش از دو برابر اختلاس قبلی (همان بزرگترین اختلاس تاریخ ایران) است با توصیه کتبی دفتر ریاست جمهوری صورت گرفته و پای احمدی نژاد و مشائی در آن گیر است. وی از اعضای بانفوذ تیم اسفندیار رحیم مشائی است.
زنوزی مطلق صاحب ثروت افسانه ای ۱۲ هزار میلیارد تومانی در دهه هفتاد فعالیت خود را با یك سوله ۵۰۰ متری در استان آذربایجان غربی شروع كرد و امروز صاحب ده ها كارخانه و مجموعه بزرگ اقتصادی است، اما رشد خیره كننده ثروت وی در دولت احمدی نژاد رخ داد. او مالك اصلی بانك گردشگری و صاحب ۲۴ درصد بانك سامان است.
شركت سرمایه گذاری گسترش فولاد تبریز، مجتمع فولاد بناب، مجتمع فولاد عجب شیر، كارخانجات گروه صنعتی درپاد تبریز، گروه كارخانجات یاقوت صنعت تبریز، گروه صنعتی توانگران سهند، كارخانه بنیان دیزل تبریز، گروه صنعتی الماس تبریز، مركز آموزش سرمایه گذاری فولاد گستر كوثر، موسسه فرهنگی ورزشی گسترش فولاد تبریز، گروه صنعتی ایران خودرو تبریز و هواپیمایی آتا ایر، بخشی از اموال گروه وی می باشد.

*********************************
غزاله عليزاده ..

ما نسلی بودیم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتیم. هیچ تأسفی ندارم. از
نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رؤیا، حیرت می‌کنم. تا این درجه وابستگی
به مادیت، اگر هم نشانه‌ی عقل معیشت باشد، باز حاکی از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتیم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زیبایی و تجلی.تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت
زنان ايراني تجربه‌هاي خارق‌العاده‌اي مثل انقلاب و بعد از آن، جنگ را پشت سر
گذاشتند. انقلاب تنها انگيزه‌ي من و همکاران زن ديگرم براي نوشتن نبود، اما
اين واقعه‌ي تاريخي باعث شد که هر کدام وضعيت جديدي در خودمان کشف کنيم. زن، جنس اعجاب‌آوري براي تحول ژرف و پايداري در برابر آن بود. تک‌تک زنان ايراني در گرداب اين شرايط، هم جرأت خودشان را نشان دادند و هم صبوري عجين شده با ذات زنان را... اما زير بار زورگويي و ظلم نمي‌روند. نويسندگان زن ما هم شايد به اين دليل که جامعه‌ي مردسالار، آنها را تحقير مي‌کند، سعي کردند با نيرويي مضاعف پرواز کنند. ميله‌هاي قفس و زنجيرهاي پيرامونشان را بشکنند و خودشان را به‌عنوان انسان و نه سوژه‌ي صنفي، در جامعه تثبيت کنند

پرویز شهریاری، پیروزی علمی و شکست فرهنگی BBC

"دغدغه من زندگی آدم‌ ها بوده و هست و هر کاری که می ‌کنم حول و حوش آن می‌ چرخد". پرویز شهریاری پرویز شهریاری، از ۱۹ سالگی که به حزب توده پیوست تا ۲۲ اردیبهشت ماه امسال که در ۸۶ سالگی درگذشت، کمونیستی وفادار به آرمان های خود و آزادی خواهی غیرمذهبی بود اما منش، شخصیت و کارنامه اجتماعی، سیاسی و علمی او چنان بود که یک روحانی، موبد پدرام سروشپور، "هموند انجمن موبدان زرتشتی ایران"، در آئین خاک سپاری شهریاری او را با ارباب کیخسرو شاهرخ، برجسته ترین چهره جامعه زرتشتی و از شخصیت های مشروطه خواه و خوش نام تاریخ ایران، مقایسه کرد و گفت "امروز درگذشت پرویز شهریاری به همان ‌اندازه‌ تن جامعه‌ زرتشتیان ایران را لرزاند که ۷ دهه‌ پیش از میان رفتن ارباب کیخسرو شاهرخ ایرانیان را در سوگ فروبرد". روحانی زرتشتی شهریاری را انسانی توصیف کرد که" زندگی را برپایه دانش و اندیشه بنا کرد"،" ریاضی را با زندگی پیوند داد"، "آموزگاری راستین بود که باور داشت باید در برابر دروغ ایستاد" و "به ما آموخت که چگونه زرتشتی باشیم." شخصیت منسجم و استوار پرویز شهریاری، که در کوره فقر دوران کودکی و جوانی، کار مدام جسمی و فکری، مبارزه برای عدالت اجتماعی، ۷ بار زندان به دوران شاه و جمهوری اسلامی و پایداری بر باورهای انسانی ساخته و گداخته شده و در بستر دانش و تجربه های تلخ و زخمین شکل گرفته بود، از او انسانی ساخت که جز در چند مورد، در هر عرصه که پای نهاد کامیاب بود و در اغلب کارها که کرد و از جمله در ترجمه و تالیف متون نظری و آموزشی ریاضی، سردبیری مجله های تخصصی، آموزگاری و بنیان گذاری موسسات آموزشی و انتشاراتی، کارنامه ای پربار و موفق بر جای نهاد. چندین نسل جامعه ایرانی با تالیف ها و ترجمه های پرویز شهریاری : حدود ۱۰۰ اثر تالیفی، بیش از ۲۰۰ ترجمه و مقاله های بسیار، ریاضیات و هندسه کلاسیک و نو را آموختند و با دستاوردهای نظری و آموزشی تازه در این عرصه ها آشنا شدند. شاگردان سال ها معلمی او بارها از دین خود به آموزگاری سخن گفته اند که به اتکاء دانش، تسلط ،شیوه های آموزشی درست و شخصیت جذاب خود، ریاضی را به درسی شیرین و پرکشش بدل می کرد . موسسات آموزشی چون دبیرستان پسرانه خوارزمی، مدرسۀ دخترانه مرجان و مدرسه عالی علوم اراک، که پرویز شهریاری بنا نهاد، گرچه چون همه موسسه های آموزشی بخش خصوصی بیش ترین فضای خود را در اختیار فرزندان لایه های ثروتمند و متوسط می نهادند اما به دلیل برخورداری از کادر آموزشی متخصص و شیوه های نو و علمی آموزشی، در ارتقاء کیفیت تحصیلی در ایران نقش مهمی داشتند. انتشارات خوارزمی، که شهریاری از موسسان اصلی آن بود، به یکی از بزرگ ترین، فعال ترین و معتبرترین انتشاراتی های ایران برکشید. شهریاری روزنامه نویسی را در نیمه اول دهه سی در حزب توده و با همکاری با روزنامه "قیام ایران" آغاز کرد، سال ها سردبیر هفته نامه "وهومن"، مجله زرتشتیان ایران، بود، مجله های " اندیشه ما" و "دانش و مردم" را سردبیری کرد، سردبیری چندین مجله تخصصی از جمله مجله معتبر "سخن علمی و فنی" و نشریاتی چون آشتی با ریاضیات و آشنایی با ریاضیات را بر عهده داشت. نشریات تخصصی که او سردبیر آن ها بود، از معتبرترین و پرخواننده ترین نشریات تخصصی در تاریخ مطبوعات ایران بودند.
شکست در ترجمه ادبی و چیستا -- کارنامه ناموفق شهریاری در عرصه ادبیات و هنر اما با کارنامه موفق او در دیگر عرصه ها سنجیدنی نیست. شهریاری که در ترجمه متون دشوار نظری و آموزشی ریاضی و علمی از زبان روسی دستی قوی داشت، رمان دو جلدی "باد و باران" اثر زاهاریا استانکو را ترجمه کرد اما مقایسه این ترجمه با متن اصلی، یا سنجش آن با برگردان فارسی رمان "پابرهنه ها"ی استانکو با ترجمه احمد شاملو، و نیز ترجمه های شهریاری از داستان های مارک تواین و ایزاک آسیموف، ناتوانی او را در عرصه ترجمه داستان نشان می دهند. پرویز شهریاری در عرصه سردبیری تجربه های گوناگون، متنوع و موفقی را پشت سر داشت اما مجله فرهنگی، ادبی و هنری "چیستا"، که او سردبیری آن را بر عهده داشت، در سنجش با مجله های فرهنگی ، ادبی و هنری دهه شصت و هفتاد، شکستی دیگر را در کارنامه او ثبت کرد. چیستا به دورانی منتشر شد که مجله های فرهنگی، ادبی و هنری چون آدینه، دنیای سخن و تکاپو منتشر می شدند. این مجله ها به رغم سانسور و دشواری های گوناگون، در طرح مباحث اجتماعی با نگاه انتقادی نو، مبارزه با سانسور، دفاع از کانون نویسندگان و آزادی بیان، در انتشار نقد و نظریه های ادبی و هنری نو و در چاپ آثار خلاقه و شعر و داستان معاصر ایران و جهان، کامیاب بوده و به نفوذ و تیراژی بالا دست یافتند. اما پای بندی پرویز شهریاری به ایدئولوژی چپ سنتی، که از سنگ بناهای شخصیت استوار، محکم و انسانی او بود، در این عرصه به زیان او عمل کرد و چیستا، که بر الگوی مجله "پیام نوین" دهه چهل به سردبیری به . آذین منشتر می شد، از طرح مباحث نظری نو، انتشار شعر و داستان معاصر ایران و غرب و دفاع از آزادی بیان باز ماند و به فضائی برای انتشار ادبیات روسی، رئالیزم انتقادی و سوسیالیستی در چارچوب کلیشه ای مطلوب حزب توده و چپ سنتی بدل شد. جهت گیری ایدئولوژیک مجله چیستا در عرصه فرهنگ به نیازهای جوانان دهه شصت و هفتاد ایران، که وارث تحولات بزرگ جهانی و تجربه های نسل های پیش از خود بودند، پاسخ نمی داد و چیستا به نشریه ای حاشیه ای تقلیل یافت. اما نه مجله چیستا, که دیگر ابعاد درخشان زندگی و کارنامه شهریاری هویت او را در تاریخ سیاسی، اجتماعی و علمی ایران ثبت می کنند.
از قطعیت ریاضی تا بیم و امید استبداد -- پرویز شهریاری در آذرماه ۱۳۰۵ در خانواده ای زرتشتی در محله "دولت‌خانه" شهر کرمان، محله ای که برخلاف نام خود فقیرنشین بود ، متولد شد. پدر او که دهقان روزمزد و بعد کارگر کارخانه بود، در ۴۶ سالگی، وقتی پرویز ۱۲ سال داشت، درگذشت و شهریاری "هوای خفه و پر گرد و غبار سالن ریسندگی" کارخانه را از عوامل مرگ پدر می دانست. مادر " در خانه نخ‌ ریسی" ودر " کارگاه یک تاجر پشم و پنبه همراه با زنان دردمند پنبه‌ها را جیقو می ‌کرد" و "انگشتان مادرم همیشه خون‌آلود بود". پرویز نوجوان، که در کنار تحصیل بنائی می کرد، فقر و استثمار را در همان نخستین سال های زندگی تجربه کرد و تا پایان عمر از مبارزه با این دو دست نشست. یکی از کتاب های نخستین سال های فعالیت فرهنگی او با عنوان "جنبش مزدک و مزدکیان"، که در سال ۱۳۲۸ منتشر شد، گرچه اثری درخور دیگر آثار او نیست، اما جهت گیری فکری او را تصویر می کند. تعلق به اقلیت زرتشتی او را با طعم تلخ تبعیض آشنا و "همبازی بودن با کودکان زرتشتی، مسلمان و یهودی" تساهل و مدارا با دیگراندیشان را به او آموخت . شهریاری از‌‌ سال سوم دبیرستان، در ۱۵ سالگی ، با تدریس حساب و هندسه در کلاس پنجم دبستان معلمی پیشه کرد. در سال ۱۳۲۳ پس از اتمام دوره دانشسرای مقدماتی کرمان به تهران آمد و در رشته ریاضی دانشکده علوم تحصیلات خود را تا لیسانس ادامه داد.
زندگینامه پرویز شهریاری -- در سال ۱۳۲۴ در ۱۹ سالگی به حزب تودۀ پیوست. در سال ۱۳۲۸ برای اولین بار ۳ ماه زندانی شد و آموختن زبان روسی را در زندان اغاز کرد. در بازداشت دوم در سال ۱۳۲۹ کتاب درسی ریاضی دوره اول دبیرستان را تالیف و کتاب تاریخ حساب، نوشته رنه تاتون، را ترجمه‌ کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شهریاری فراری اما در سال ۱۳۳۵ بازداشت شد تا ۱۳۳۷ در زندان ماند. پرویز شهریاری، چون بسیای از اعضای حزب توده، پس آزادی از زندان فعالیت تشکیلاتی را رها اما دلبستگی خود را به حزب، چپ سنتی و اتحاد شوروی حفظ کرد. پرویز شهریاری در سال ۱۳۵۴ به مدت ۴۵ روز ، فضای زندان " کمیته مشترک ضد خرابکاری" را نیز، که بیش تر به شکنجه چریک های فدائی و مجاهد اختصاص داشت، تجربه کرد. شهریاری در سال ۱۳۶۲ و در ماجرای سرکوب حزب توده، بار دیگر در این زندان، که به دوران جمهوری اسلامی "بند سه هزار" و "زندان توحید" تغییر نام داده بود، زندانی شد و یک سال و نیم در بند ماند. پرویز شهریاری بیش از هرچیز با ریاضیات زندگی کرد که جهان قطعیت و اطمینمان است اما استبداد با او چنان کرد که "در بیم و امید" زیست "همیشه در زندگی خودم در بیم و امید به سر می‌بردم. همیشه حتی حالا نمی‌توانم خودم را آزاد به معنای واقعی احساس کنم. احساس می‌کنم همیشه کسی یا چیزی مرا می‌ پاید."
http://www.bbc.co.uk/go/wsy/pub/email/ft/-/persian/iran/2012/05/120516_l44_shahriari_parviz_biography.shtml

به بهانه صدمین سال تولد جواد معروفی؛ خالق خوابهای طلایی

صد سال از تولد جواد معروفی، پیانو نواز، آهنگساز و تنظیم کننده برجسته ایرانی می گذرد. معروفی را گذشته از این ها، باید آموزگاری توانا به شمار آورد که در گسترش فرهنگ پیانو در ایران نقشی سازنده ایفا کرده است. شاگردان او در داخل و خارج کشور، به این مناسبت اجرای برنامه هائی را تدارک دیده اند. روز شنبه گذشته "پویان آزاده" یکی از جوان ترین نوازندگان از نسل سوم شاگردان او در تالار پیانوی شرکت Kenauer در هامبورگ آلمان برنامه ای را در بزرگداشت استاد خود به اجرا درآورد. پویان در این برنامه، قطعاتی از آفریده های معروفی را با همان شیوه استاد نواخت و در پی آن به اجرای قطعات پیانوئی از آهنگسازان دیگر ایرانی چون امین الله حسین، مرتضی محجوبی و علی تجویدی پرداخت، با این نیت که چشم اندازی روشن از شیوه های به کارگیری پیانو در موسیقی ایران به دست داده باشد. پویان آزاده که همه این قطعات را تنظیم کرده بود، شب پیانوی ایرانی را با دو قطعه از ساخته های خود پایان داد. رسیتال او فرصت مناسبی را فراهم کرد تا اندکی در تاریخچه پیانو و پیانو نوازی و نیز زندگی و شیوه کار جواد معروفی دقیق شویم:
ظهور پیانو در ایران -- نخستین موجودی که در ایران با پیانو سر و کار پیدا کرده، گربه زیبای خاقان مغفور، فتحعلی شاه قاجار بوده است. این شوخی نیست، واقعیت است. هنگامی که در سال ۱۸۳۵ میلادی پیانوی سفید اهدائی ناپلئون به دربار فتحعلی شاه رسید نه کسی شکل و شمایل آن را دیده بود و نه با نواختن آن آشنائی داشت. تنها گربه خاقان بود که روی آن می نشست و با تبختر رفت و آمد درباریان را نظاره می کرد. به این ترتیب این اولین پیانو سال های سال، به عنوان یک تکه مبلمان داکوراتیو در تالار سلطنتی جا خوش کرد. سی و پنج سال بعد، در سال ۱۸۷۰ ناصرالدین شاه که در سفر پاریس، از یک نمایشگاه پیانو دیدن می کرد، به یاد پیانوئی افتاد که ناپلئون به جد تاجدارش هدیه کرده بود و بلادرنگ چهار دستگاه پیانو سفارش داد که یکی دو ماهی بعد به ایران رسید ولی مشکل اصلی همچنان باقی ماند. کسی نبود که بتواند آن را بنوازد. سرانجام طلسم شکست و محمد صادق خان سردارالملک، نوازنده سنتور دربار دستی از آستین درآورد و پشت پیانو نشست. البته آن چه می نواخت به دل نمی نشست. مثل سنتوری صدا می داد که کوک نداشته باشد. از همین جا محمد صادق خان کشف کرد که می شود کوک پیانو را هم مانند سنتور عوض کرد تا دشتی و سه گاه و افشاری را هم بتوان از دل آن بیرون کشید. به هر حال او را باید نخستین نوازنده پیانو در ایران به شمار آورد. او حتی مدتی پیانو نواختن را به دختران ناصرالدین شاه می آموخت. از این تاریخ است که زندگی پیانو در ایران آغاز می شود. با آمدن لومر فرانسوی که برای سرپرستی موسیقی نظام به ایران آمده بود، راه برای ورود سازهای غربی از جمله پیانو هموار شد. لومر برای نخستین بار آهنگ های روستائی ایران را نیز برای پیانو تنظیم کرد و خود آن ها را نواخت. می شود گفت که لومر و شاگردان او (غلامرضا مین باشیان، معتمد الدوله یحیائیان و محمود مفخم) از نخستین مروجان پیانو نوازی در ایران بوده اند تا آن جا که گروه های موسیقی سنتی که بعدها به وجود آمدند نیز ترغیب شدند پیانو را به کار بگیرند، از جمله درویش خان، موسیقیدان برجسته آن زمان پیانو را نیز وارد ارکستر انجمن اخوت کرد و نواختن آن را به مشیر همایون شهردار سپرد. همراه با پیانو، یک رشته مفاهیم موسیقی بین المللی نیز وارد فرهنگ موسیقائی ایران شد، مثل ارکستر، کنسرت، گام، آکورد، پوزیسیون، رسیتال، آکومپانیمان، سلو، دوئت، اپرت، اپرا و آنتراکت.
نام های ماندگار -- از سوی دیگر کلاس های پیانو شاگردان بسیار پیدا کرد و در کوتاه مدت، شمار زیادی پیانو نواز ایرانی و بین المللی پرورش یافتند و بعضی از آن ها در سطح جهانی به شهرت رسیدند. از جمله می توان از رافی پتروسیان، گیتی امیر خسروی، تانیا آشوت، امانوئل ملیک اصلانیان، نوین افروز و پری برکشلی یاد کرد. و اما در میان پیانو نوازان در حوزه موسیقی سنتی دو تن از دیگران تاثیر گذارتر بودند: مرتضی محجوبی و جواد معروفی که هر دو در سال های پیش از انقلاب اسلامی شهرت بسیار یافته بودند. مرتضی محجوبی پای بندی بیشتری به سنت داشت و مهجورترین نغمه های سنتی را با مهارت از دل پیانو بیرون می کشید. البته برای اجرای هر کدام کوک پیانو را تغییر می داد. درباره مرتضی محجوبی باید در وقت مناسب دیگری به تفصیل صحبت کرد.
رواج فرهنگ پیانو در ایران -- جواد معروفی که از نوآوران سنتی به شمار می آید، پرورش یافته مکتب علینقی وزیری بود که موسیقی نوآورانه امروز مدیون همت و کوشش اوست. پدرش موسی معروفی از ردیف شناسان برجسته موسیقی ایران بود و در مدرسه وزیری نواختن تار را به شاگردان می آموخت. جواد معروفی پس از آن که نزد پدر با مبانی موسیقی سنتی آشنا شد در مدرسه وزیری نام نوشت و پس از مدت کوتاهی نزد خانم خاراتیان آموزگار معروف پیانو به شاگردی نشست. او از سنین جوانی به صورت حرفه ای به کار با پیانو پرداخت و در سال های پیش از انقلاب در همه نهادهای فرهنگی نام او به گوش می رسید. در انجمن موسیقی ملی، در هنرستان عالی موسیقی، در شورای موسیقی رادیو، در برنامه گلها و در رادیو تلویزیون. معروفی در هر جا که بود با همت و پشتکار، زمان و توان خود را صرف گسترش فرهنگ ایرانی پیانو، و ابداع و نوآوری در نواختن آن و ساختن برای آن کرده است. معروفی در نواختن به جای "گلیساندو" بیش تر از "استاکاتو"ها بهره می گیرد و در نتیجه به ملودی های روشن و شفاف دست پیدا می کند. دست چپ را استقلال می بخشد و آن را از تکرار همزمان دست راست باز می دارد. در آهنگسازی به صورت خفیف از کنترپوان استفاده می کند و با سازآرائی های رنگین آهنگ ها را جاذبه می بخشد. معروفی به دلیل تسلط بر سازآرائی، تنظیم های درخشانی نیز در کارنامه خود دارد. از جمله شماری از تصنیف های دوره مشروطیت را با تنظیم‌های خود رنگ ماندگاری زده است. چند سوئیت در دشتی و سه گاه و ماهور، فانتزی ژیلا، خواب های طلائی، پرلود در چهارگاه، راپسودی اصفهان و رومانس‌های چند گانه از آفریده‌های برجسته او به شمار می رود.

No comments:

Post a Comment