Thursday, September 6, 2018

،حرکت اخیر مردمی در مشهد(1)،علیه "تایلند" شدن ایران

،حرکت اخیر مردمی در مشهد(1)،علیه "تایلند" شدن ایران
!! "با شعار"عراقی برو گم شو 

بالاخره صبر مردم "شریف" مشهد بسر آمد و مثلا "غیرتی" شدند(بخوان فرهنگ بورژوائی ای که به زن به عنوان "ناموس" یا همان "مالکیت شخصی" مردان می پندار است!!) و چند روز پیش شروع کردن به شعار دادن علیه توریستهای مرد عراقی و توریسم سکس(تایلند خانه جوانان ضد زن ایرانی تا یک دهه قبل)!! بزبان دیگر همان جنده بازی شرعی اسلام ناب محمدی، که جناب هاشمی رفسنجانی موزی و بی همه چیز در مصاحبه تاریخی اش با 'مایک  والاس' ،از کانال تلویزیونی 'سی بی اس'- در دهم آوریل 2012 -، آنرا به عنوان "جلوگیری از فساد" توجیه کرده بود!! تازه اخیرا "آیت الله "های مشهد نشین صیغه شدن زنهای "عفاف خانه های" کنار حرم "امام رضا" کثیفشان را "صواب" خوانده اند و به "بهشت" رفتن زنانی تعبیر کردند که این چنین کسب درآمد میکنند. زهی بیشرمی و وقاحت!!
و،بالاخره، امروز ویدئوئی را در اینستاگرم دیدم که حاکی از زدن عراقی ها بود و فحش و ناسزا دادن که "شما اومدین زنهای ما رو....کنید و فلان و بهمان...."، که بی اختیار یاد جنبش "چارتیستهای"(2) در انگلستان افتادم!! حتما حدس میزنین چرا
*****************
 آن جنبش تاریخی ،که قبل از انقلابات قهرمانانه و همه گیر- ولی شکست خورده- و بخاک و خون کشیدن شده کارگران در سراسر اروپا در 1848 رخ داد ، بمدت دوازده سال یعنی از 1836 تا 1848 فعالترین جنبش کارگری در آنزمان بود!! کارگران، که هنوز از جنبشی 'در خود' به جنبشی 'برای خود' تبدیل شده بودند، شروع به داغان کردن ماشین آلات کارخانه ها کردند .حال آنکه درد اصلی ماشین و رشد صرف تکنولوژی نبود بلکه این سرمایه داران و سیستم سرمایه داری بود که در عصر ماشینی شدن کارخانه ها به کارگران کمتری نیاز داشت و سیل بیکاری تازه گریبان گیر طبقه کارگر شده بود!! بعدها با تشکیل 'سندیکا'ها و 'اتحادیه' های کارگری، و وحدت طبقاتی در مبارزه اقتصادیشان علیه سیستم سرمایه داری، با دست زدن به اعتصابات، حق طلبی شان را از کانال مبارزاتی "صحیحی"ای دنبال کردند.
*************** 
حالا قضیه شبیه "شهروندان" مشهدی ما شده :عوض مبارزه با اصل اسلام کثیف 'که داشتن چهار زن را 'حق' مرد میداند و مذهب کثیف تر شیعه که صیغه را 'مباح میپندارد(یعنی رواج فاحشه گری) 'سوراخ دعا را گم کرده اند' و  با شعارهای نژاد پرستانه و تعرض فیزیکی به مردان عراقی-بخیال خامشان- مثلا میخواهند با این پدیده شوم ضد زنی "مبارزه" کنند. اسمش رو هم میذارن "دفاع از ناموس". زهی خیال باطل. 

 اگر اکثر مردان ما "جربزه" میداشتند، که تا حالا از خود نشان نداده اند، و در حمایت از زنان و با همبستگی سراسری شان حقیقتا جلوی قوانین ضد زنی ای چون صیغه، حجاب اجباری، نداشتن حضانت فرزندان و حرکاتی چون اسید پاشی ها و... در کنار زنان،خواهران، مادران و همشهری های غیر مرد شان می ایستادند و در دفاع از دختران انقلاب(که فقط چند تنی بلند شدند و رفتند زندان) به خیابانها میریختند... الان وضعیتمان اینچنین نمی بود. خیر، 'خانه از پای بست ویران است': مردان ما اکثرشان شونیست هستند ، مرد سالار، جنده باز/ حامی صیغه و خیانت پیشه. و تا با این خصلت متعفن انگیز مبارزه نکنند هیچ چیز بنیانی تغییر نخواهد کرد . پس بیخودی یقه تون را جر ندین و شعار هم ندین

مرگ بر زن ستیزی/ مردسالاری- نابود باد قانون شرعی صیغه
زنده باد آنارکوفمینیسم
زنده باد آزادی حقیقی- زنده باد دموکراسی مستقیم - زنده باد آنارشی
پیمان پایدار

--------------------------------------
(1) همانطور که بر همگان آشکار است شهرهای مذهبی مشهد و قم(واتیکان مذهب "مبین" شیعه ) مرکز فساد اسلامی شده 
!!و این چیزی نیست جز  نهادینه کردن صیغه : مذهب کثیف اسلام 'شیعه اثنی عشری' یا بهتره بگیم حشری 
(2)چارتر به انگلیسی به معنای منشور، و چارتیسم(*) به عنوان اولین جنبش طبقه کارگر علیه بیعدالتی و دموکراتیک کردن جامعه و نظام نظارتی صنعتی  و کسب حقوق سیاسی و نفوذ  و اصلاحات برای میلیون نفر از کارگران محسوب میشد. در این منشور آنها شش(+) هدف اصلی را پیگیری میکردند. که بهمین مناسبت به اعتراض چارتیست ها مشهور شده است.
(*)Chartism  
(+)یک رای برای همه مردان بیش از 21 سال
رای مخفی
بدون مجوز مالکیت برای تبدیل شدن به یک نماینده مجلس
پرداخت برای نمایندگان مجلس
 انتخاب برابر برای اندازه بخش ها 
انتخابات سالیانه برای مجلس
----------------------------------------
مطمئنا نه بورژوازی و نه اشرافیت چنین حقی را برای طبقه ی کارگر به رسمیت نمی شناسد. بورژوازی در مرحله ی پاگیری و تثبیت خویش قرار داشت و بی شک مشارکت طبقه ی کارگر در نظام سیاسی انگلستان را تحمل نمی کرد. بنابراین، چارتیسم با شکست مواجه شد و طی سه بار عریضه نویسی، هر بار با رد و تمسخر مجلس عوام (نمایندگان بورژوازی) مواجه شد و متعاقب آن شورش و سرکوب پلیسی از پی آمد. در آن زمان طبقه ی کارگر که از مالکیت برخوردار نبود، حق رای و در نتیجه، حق ورود نمایندگان خود به این مجلس را نداشت. تنها بعدا و با تثبیت سیادت طبقاتی بورژوازی، پارلمانتاریسم به مجرایی برای ورود بوروکراسی صنفی کارگران به نظام سیاسی تبدیل شد و حق رای همگانی اعطا شد. از بستر این فعالیت های سیاسی چارتیسم، طبقه ی کارگر انگلستان جنبش صنفی قدرت مندیرا به وجود آورد که علی-رغم گرفتاری در بوروکراسی صنفی، توانست پایگاه قدرت مندی برای بین الملل اول در اواسط قرن نوزدهم شود. مارکس هویت-یابی طبقه ی کارگر را در جنبش چارتیسم خاطر نشان می کند:
اما حق رای همگانی معادلی است برای قدرت سیاسی طبقه ی کارگر انگلستان که در این کشور پرولتاریا اکثریت عمده ی جمعیت کشور را شکل می دهد، در این جا به مدتی مدید، اگر چه به صورت جنگ طبقاتی مخفیانه، آگاهی روشنی از موضع خود به عنوان یک طبقه کسب کرده است. در این جا حتا مناطق روستایی نیز هیچ دهقانی نمی شناسد، بلکه تنها زمین-داران، سرمایه داران صنعتی مزارع کشاورزی و کارگران اجیر شده وجود دارند… نتیجه ی ناگزیر آن برتری سیاسی طبقه ی کارگر است… برای رای دادن فرد باید در روستاها، خانه ای با ده پوند مالیات برای فقرا اجاره کرده باشد، در شهرستان ها او باید مالک چهل شیلینگ پول نقد باشد و یا پنجاه پوند را در اجاره داشته باشد.”( اتحادیه ی آزاد و چارتیست ها، مقاله ای از کارل مارکس در هرالد تریبیون، نیویورک). صرف نظر از خوش بینی معروف مارکس به تغییر شرایط مبارزه ی طبقاتی در انگلستان با اعطای حق رای همگانی و با نظر به اکثریت بودن پرولتاریا در این کشور، چارتیسم یک گام لازم (و البته تنها یک گام و نه چیزی بیش تر) برای مبارزه ی طولانی طبقه ی کارگر بود. برای مارکس و انگلس، هم چنین پروسه ی آگاهی بخش این مبارزه و کسب تجربه ی طبقه ی کارگر مهم بود. چارتیسم تغییراتی در بافت مبارزه ی طبقاتی به وجود می آورد و با کنار زدن کامل اشرافیت، جنگ طبقاتی به مرحله ی مبارزه میان بورژوازی و پرولتاریا کشیده می شد. به نظر انگلس، چارتیسم جنبشی بود تا موجودیت دروغین اشرافیت را نشان دهد، با امید ظاهری به این که جمهوری را در این کشور برقرار سازد:
همین شش بند منشور، که به بازسازی مجلس عوام منجر می شود و به نظر بی ضرر می آیند، کافی است تا نظام مشروطه-ی انگلستان، ملکه و لردها، را سرنگون کند. عناصر اشراف و به اصطلاح سلطنت طلب نظام فقط وقتی می توانند خود را حفظ کنند که بورژوازی به ادامه ی موجودیت دروغین آن ها علاقه دارد، اما امروز چیزی بیش از یک موجودیت ظاهری و دروغین ندارند. اما به محض این که عقیده ی واقعی عموم مردم در پشت مجلس عوام قرار گیرد، به محض این که نه تنها اراده ی بورژوازی، بلکه کل ملت را داشته باشد، چنان کل قدرت را جذب خواهد کرد که آخرین هاله ی مقدس از کله ی سلطنت و اشرافیت بپرد.”: شرایط طبقه ی کارگر انگلستان، جنبش های کارگری- انگلس
حق رای بر اساس مالکیت، برای مخاطب امروزی کمی عجیب به نظر خواهد رسید. اما واقعیت آن است که بورژوازی زمانی که موقعیت تثبیت شده ای نداشت و هم چنان در جنگ طبقاتی با اشرافیت به سر می برد، به مالکیت خود برعلیه طبقه ی کارگر خود متوسل می شد. 
http://narengesabz.blogsky.com/1390/04/13/post-98/بلاگ گروه علم سیاست نارنج سبز
نویسنده:  امین قضایی – ششم مه ٢٠١٠

No comments:

Post a Comment