"Privatizing prisons turns prisoners into commodities"
Sako Sefiani
روند اجتناب ناپذیر انحطاط سرمایه داریدر کشورهای مترپول
وشاید همین روزها در کشورهای پیرامونی
تیتر ازمنست : پیمان پایدار
Title is mine:PaYmaN PieDaR
Privatizing prisons turns prisoners into commodities and incentivizes private corporations to lobby against decriminalization of minor victimless crimes, for longer and mandatory minimum sentencing and increased incarceration of the population. In some instances, the corporations go directly to the judges and literally buy more prisoners as the two recent "kids for cash" scandals show. They also sign contracts with the states that requires keeping the prisons full, such as at 90%, which pressures state and local authorities to send more people to jail for a variety of offenses and deny parol requests. Privatization of prisons and hence the criminal justice system was known for long to be one of the last symptoms of the cancer called capitalism. It's happened and the patient is dying.
***************************
فساد در سیستم قضائی آمریکا:جمعیت زندانهای فدرال آمریکا 784% افزایش در دهسال داشته است
اگر اخبار بینالمللی فعالان فمینیست را دنبال کنید، میدانید که این روزها یکی از کمپینها و حرکتهای فعال، اعتراض زنان فمینیست به فیسبوک برای ترویج سکسیم و خشونت علیه زنان و استاندارد دوگانه در قبال محتوای زنستیزانه است. سازمان «رسانههای عملگرای زنان» در نامهای سرگشاده به امضای دهها سازمان زنان و بسیاری از فعالان حقوق زنان در جهان، از فیسبوک خواست تا سیاستهای خود در قبال محتوای سکسیستی به شفافیت علنی کند، رویهی خود را تغییر دهد و از زنان عذرخواهی کند. پژوهش این سازمان نشان داد که علیرغم اینکه Hate Speech و ترویج خشونت و پورنوگرافی بر مبنای قوانین فیسبوک ممنوع است و صفحههایی مثل «من از مسلمانان بیزارم» بلافاصله بعد از گزارش حذف میشوند، گوشه سمت راست فیسبوک پر از آگهیهایی است با تصاویر پورنوگرافیک زنان، زنانی که تنها لباس زیر پوشیده و با حالتی شهوانی ژست گرفتند، تصاویری که زنان را با دست و پای بسته و نیمه برهنه و در حال شلاق خوردن در تخت نشان میدهد. این تبلیغات و تصاویر علیرغم بارها گزارش شدن و شکایت از فیسبوک حذف نمیشوند. گزارش ا...ین سازمان نشان داد که فیسبوک برعکس محتوایی که به دست فمینیستها برای زنان تولید شده است را در مواردی به اتهام ترویح پورنوگرافی و خشونت به سرعت حذف میکند: آگهیای که زن را در حال معاینهی پستان خود نشان میدهد تا لزوم معاینهی مداوم برای پیشگیری از پیشرفت سرطان را گوشزد کند، صفحهی «زنان عرب در بهار عربی» که تصویر زنان کتک خورده و مجروح به دست نیروهای امنیتی را منتشر کرد. سازمانهای زنان فیسبوک را به استاندارد دوگانه و ترویج غیرمستقیم خشونت علیه زنان و سکسیم متهم کردند. چندهفته اعتراض و کمپین و نامهی اعتراضی سرگشاده سازمانها و گروههای زنان نتیجهبخش بود. فیسبوک در نامهای به شکل رسمی از زنان عذرخواهی و بسیاری از این آگهیها و صفحات مورد اعتراض را حذف کرده است. فیسبوک از سازمانهای زنان و بهویژه سازمان «رسانههای عملگرای زنان» دعوت کرده است تا در نشستی با حضور روسای فیسبوک شرکت و نظرات اصلاحی خود را مطرح کنند و این گفتوگو میان فمینیستها و روسای فیسبوک ادامه پیدا کند
قسمت اول تا پنجم بترتیب در 6 م, 11م , 15 م , 18م و 31 مماه می2012
قسمت ششم تا دهمبترتیب در 4 م, 8 م و 13 م و 18م و 29م ماه ژوئن قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت پانزدهم در 29 ماه سپتامبر
قسمت شانزدهم تا بیستم و چهارم در 3م ,6م ,8م ,10م, 15م ,17 م, 21م ,26م و 30 ماه اکتبر قسمت بیست و پنجم تا بیست و نهمدر 1م, 6م , 12م ,15م و 24ماه نوامبر قسمت سی ام و سی و یکم در 4 م و 30 دسامبر2012 قسمت سی و دوم و سی و سومدر 21 و 30 ژانویه2013 قسمت سی چهارم وسی و پنجم در 14 فوریه و 7 مارس قسمت سی و ششم , سی هفتم و سی و هشتمدر اول و 14 و 28 آوریل قسمت سی نهمدر 14 ماه می
************************************
Complexe de castrationعقده کسترسیون،محرومیت از ذکر *عقده عبارت از مجموعه ساخته و پرداخته ای از تصورات است یا به عبارتی دیگر" مجموعه ای است خاص از افکار و علایقی که دارای قدرتی عاطفی باشند". فروید با ابداع تعبیری چون عقده کستریسون(1) ,یعنی محرومیت از ذکر, بر آن است که نشان بدهد چگونه جمعی از تصورات, احوال قلبی و اعمال گرد هم می آیند و در رابطه با اضطراب از کسترسیون در یکجا جمع میشوند و چنین عقده ای را در رابطه با وحشتی خیالی در از دست دادن آلت جنسی (ذکر) به مجود می آورند . (1)Kastrationkomplexبهآلمانی
**فروید تعبیر عقده کسترسیون را برای اولین بار در مورد مطالعه ترس مرضی کودکی به نام هانس(2) -1980- به کار برد.در این نوشته فروید آن را در داخل گیومه میگذارد. در عارضه اصلی کودک یعنی در ترس مرضی* او می بینیم که خطر از دست دادن آلت جنسی به صورتی رمزی و سمبلیک در واقعیت خارجی کودک رخنه کرده و موجب هراس او میشود. (2) Hans
به نظر فروید, اساس عقده کسترسیون را باید از یک سو در نظریه کودکان در باب جنسیت جست و جو کرد(چه آنها تمامی افراد را واجد آلت تناسلی مردانه میدانند) و از سوی دیگر در کشف تفاوت جنسی شان با جنس مخالف . کشف این تمایز حالتی دوگانه در کودک پدید می آورد, زیرا با نظریه او در مورد شمول ذکر مطابقت ندارد. لذا شکافی میان آن چه میبیند و پیشداوری اش در مورد عمومیت ذکر ایجاد میشود. اما در هنگام تشکل رابطه ادیپی کودک با پدر است که عقده کسترسیون معنای حقیقی خود را بدست می آورد. لذا کسب قاطع معنای آن جنبه ما بعدی(1) دارد. (1)Dans l'ápres coup(Nachtraglichkeit)
فرایند کسترسیون نتیجه ای از عقده ادیپ* است. زمانی کودک همچون ادیپ شهریار به تهدید به کسترسیون از طرف پدر مواجه میشود که رانش او بسوی مادر کشانده شده باشد . به عبارت دیگر, کودک از وجود پدر "استفاده" میکند و رابطه خود را با کسترسیون یعنی ترس از محرومیت از آلت جنسی مورد تجربه قرار میدهد . لذا تعارضی نارسیسیستی میان این عضو بدن و تحریکات آرزومندانه کودک ایجاد میشود. کودک برای "نجات دادن" ذکر است که منطق انصراف از آرزومندی را می پذیرد . این امر البته حاصل فرایند درونی ساختن ساحت لوامه یا فرامن* توسط کودک است, چه در این ساحت با چنین تهدیدی از هیچ گونه بی رحمی نسبت به طفل حذر نمیکند . همچنین باید به خاطر داشت که کسترسیون ممکن است برای فرد به صورت لذتی دربیابد و از او موجودیتی درد جو- مازوشیست- (2) بسازد, به نحوی که اضطراب حالت تمتع*را برای او پیدا کند . (2)Masochiste
فروید فرض را براین می گیرد که مرحله ذکری میان دختران و پسران مشترک است . خصوصیت این مرحله اعتقاد به "اولیت ذکر"است. دو شق برای کودک وجود دارد: یا فرد دارای عضو جنسی مردانه است یا این که آن را از دست داده است. پسران هنگامی به عقده کسترسیون نائل می آیند که عقده ادیپ خود را حل کرده باشند. حال آنکه برای دختران عقده کسترسیون حالت ورود آنها را به عقده ادیپ دارد. عقده کسترسیون, یعنی ترس از محرومیت از ذکر, نزد دختران به صورت میل به داشتن آن در می آید و موجب قرابت آنها نسبت به پدر میشود . اضطراب از دست دادن عشق نزد زنان معادل اضطراب از کسترسیون نزد مردان است, امری که وابستگی عاطفی آنان رانسبت به مردان تشکیل میدهد.
***ساحت کسترسیون به ذات آدمی اشاره دارد.از اینروست که فروید برای آن اهمیتی بسزا قائل بود, حال آنکه امروز روان کاوان بدان گرایش دارند که آنرا جزو فرایند جدایی کودک از پدر و مادر بدانند. (1)
(1)البته این امر در مورد پیروان لکان صادق نیست. نزد لکان اولویت ذکر و فرایند مترتب بر آن, یعنی کسترسیون,جز لایتجزای ماهیت انسانی است و شرط اساسی را در دسترسی به زبان تکلم تشکیل میدهد. هم از اینروست که لکان ذات آدمی را در برزخ وجودی او میداند(تفصیل این مطلب در کتاب مبانی روان کاوی, فروید- لکان امده است).-م
مراجع: -تحلیل ترس مرضی کودکی پنج ساله1909 -انحطاط عقده اودیپ 1923 ادامه دارد: پیمان پایدار
اگر مردان پریود می شدند
نوشته ای از: رویا کریمی مجد
به نقل از: تریبون زمانه
tribunezamaneh.com
*********************************
تکراریست ولی باز خواندنی میباشد
به انظمام نظر چند خواننده
پیمان پایدار
**************************
حرف و حدیث ها درباره آهنگ تازه ی شاهین نجفی و محسن نامجو تمام نمی شود به هرحال میان این همه صواب و ناصواب فکر کردم مرور این نوشته گلوریا استاینم بد نیست
گلوریا استاینم یکی از رهبران اصلی موج دوم فمینیسم در آمریکا در دهه هفتاد وهشتاد است .
درباره این نوشتهی طنز نیشدار گلوریا استاینم را بخوانیم، به مناسبت آهنگ تازهی شاهین نجفی (که شخصا از او توقع بیشتر ندارم) و محسن نامجو ( که از او حیرت کردم) و موج تازهی تحقیر و تمسخر با ابژه انگاری و نجسانگاری عادت ماهیانه زنان.
از زمانی که تاریخ ثبت شده است، انسانهای نرینه همهی فرهنگ را حول این ایده شکل دادهاند که خیلی “طبیعی” است که آلت تناسلی مرد “غبطهبرانگیر” باشد و زنان در حسرت آن بسوزند. بماند که میتوان گفت چنین آلت محافظت نشدهای مردان را بیشتر در معرض خطر قرار میدهد و دستکم منطقیتر آن است که فکر کنیم آلت تناسلی زنان و خاصیت باروری و زایش “غبطه برانگیزتر” باشد.خلاصه اینکه عقلانیت در به وجود آمدن این فرهنگ نرینه محور هیچ نقشی نداشته است.
بیایید فکر کنیم چه میشد اگر ناگهان به شکل معجزه آسایی جاها عوض میشد و این مردها بودند که عادت ماهیانه میشدند و زنان دیگر پریود نمیشدند؟ پاسخ روشن است: عادت ماهیانه ناگهان به یک اتفاق فرخندهی نرینهمحور، با ارزش، دلخواه و دلیلی برای به رخ کشیدن خود تبدیل میشد.
مردان دربارهی مدت و مقدار خونی که از آنها میرفت لافها میزدند.
پسرها آغاز شروع سن قاعدگی را با جشن و مراسم آئینی و پارتیهای باشکوه برای شروع نشانه و نماد مردانگی جشن میگرفتند.
کنگره ایالات متحدهی آمریکا “موسسه ملی دردهای قاعدگی” را تاسیس و هزینههایش را تقبل میکرد تا از درد ماهانهی مردان بکاهد.
نوار بهداشتی و تامپون در همهی مکانهای عمومی رایگان و مشمول یارانه دولتی میشد. (صدالبته که عدهای از مردان خودشان هزینهی تامپون را میپرداختند تا از مارکهای خیلی منحصربفرد و خاص و گرانی مثل “تامپون جان وین”، نوار بهداشتی محمد علی، “نوار بهداشتی برای روزهای مجردی” و تامپون برای “اوج لذت” خرید کنند.)
نظامیها، سیاستمداران جناج راست و مذهبیهای بنیادگرا عادت ماهیانه را به عنوان سند محکمی که تنها مردها هستند که میتوانند به عضویت ارتش درآیند و از میهن دفاع کنند علم میکردند. شعار هم میدادند:« باید خون دهی تا توانی از خون و ناموس حفاظت کنی.»سیاستمداران دست راستی میگفتند آیا اصلا یک زن میتوانند بدون درک و تجربهی چرخهی طبیعی رفتن خون از بدن که ودیعهای طبیعی و آسمانی است توان مدیریت داشته باشد؟ رهبران مذهبی یهودیها میگفتند بدون خروج ماهیانه ناخالصی خون از بدن، زن یک موجود گناهکار بیش نیست. کشیشها میگفتند چگونه یک زن میتواند خون خود را برای گناهان ما دهد؟
مردان رادیکال، سیاستمداران چپ و انقلابیون اصرار میکردند که خب البته درست است زنان با ما برابر هستند، اما ما متفاوتیم. بعد هم تاکید میکردند هر زن میتواند همتای آنها باشد اگر ماهیانه زخمی در تن خود ایجاد کند تا یک مقدار خون از تنش رود ( باید برای انقلابی بودن خون داد!) یک راه هم این است که زنی که میخواهد همتای این انقلابیون چپ عزیز باشد تاکید کند که اهمیت بیبدیل قاعدگی را درک میکند و در حلقهی روشنگری مردان درباره اهمیت این پدیده شرکت مستمر داشته باشد.
پسرهای لات و لوت خیابان عربده میزدند ” من یک مرد سه لا نواربهداشتیام” یا نگاهی به وسط پای رفقایشان میانداختند و با اشاره به برجستگی سه چهار نواربهداشتی میگفتند” رفیق! به نظر عالی میای” و بهم های فایو حواله میکردند.
تلویزیونها برنامههای چندساعته مفصل دربارهی اهمیت این ویژگی ارزشمند میساختند. برنامههایی با عنوان “ریچی و پستی به دنبال متقاعد کردن فونزی که اگرچه دو ماه است پریود نشده است اما او هنوز فونزی کبیر است.”
و روزنامهها پر از تیترهایی بود مثل “قاضی به دلیل استرس ناشی از عادت ماهیانه متهم، حکم به عفو داد”
و عنوان فیلمهای سینما پر میشد از پل نیومن و رابرت ردفورد در “برادران خونی.”
مردها کلی استدلال برای زنان میآوردند که اینترکورس در هنگام پریود بسیار لذتبخشتر است. لزبینها متهم میشدند که از خون و در نتیجه از “حیات” هراسان هستند و به همین خاطر لزبین شدند. درگوشی هم میگفتند” شاید هم چون یک مرد با عادت ماهیانه خوب نتوانسته تور کند.”
و اوه صد البته که مردان روشنفکر وظیفهی ارائه مهمترین استدلالهای اخلاقی و عقلانی را برعهده میگرفتند: چگونه یک زن میتواند در ریاضیات، اندازهگیری، اهمیت زمان و مکان به تخصص و مهارت رسد وقتی به او توانایی ویژهی چرخهی خروج خون از تن در هماهنگی با تغییرات سیارات و ماه و طبیعت داده نشده است؟ مردان فیلسوف و تئوریسنهای مذهبی این سوال فلسفی را مطرح میکردند که آیا راهی هست تا برای زنان بتوان ضرب آهنگ طبیعت را که آنها از دست دادهاند، جبران کرد؟ آیا راهی هست تا آنها بتواند تجربهی سمبلیک مرگ و حیات دوباره در هر ماه را که از تجربهی آن عاجزند درک کنند؟
درود برشما مطلب بسیار جالبی بود، درضمن فراموش نکنید که مردان هم پریود می شوند. خالی شدن خود به خود کیسه منی هم نوعی پریود شدن روزانه است و این عمل بدون آمیزش جنسی هم صورت می گیرد. درضمن به نظر می رسد که یکی از دلایلی که مردان در بسیاری از زمینه ها مثل هنر و ورزش و غیره درپی آفرینش ویا کسب افتخار هستند، یا به هرحال زندگی سیاسی واجتماعی و داشتن قدرت این همه برایشان خیلی مهم است، ناشی از این معضل روحی است که آنها قادر به بارداری و به دنیا آوردن یک نوزاد نیستند. فکرش را بکنید که زایش تنها منحصر به جنس ماده است و امتیازی خاص برای زنان. و هرمردی از بطن زنی متولد شده و خیلی طبیعی است که مردان آگاهانه و ناآگاهانه در حسرت زایش باشند. البته دراین زایش نقش اصلی مرد درباردارکردن زن را نباید فراموش کرد اما باز به هرحال عمل زایش مختص زنان است. درعصر کنونی شاهدیم که درمدتی کوتاه زنان توانسته اند درهمه زمینه ها به میدان بیایند و عقب افتادگی تاریخی را جبران کنند ما هنوز درآغاز راهیم، ولی می بینید که درخشش زنان درسیاست یا هنر وغیره هرروز بیشترمی شود. از پیامدهای استقلال زنان یکی بحران روحی و هویتی مردان است و ترس از دست دادن قدرت که می توان واقعا آن را دید و درک کرد. بتدریج اعتماد به نفس مردان درسروری به زنان درهمه ی فرهنگ ها کاهش پیدا می کند و قدرت مرد درخانواده رو به زوال است، خوب تنها یک راه باقی است قبول احترام متقابل ، حقوق برابر ودوستی میان دوجنس. مرد مسلمان هم راه دیگری درپیش ندارد. به همین دلایل باید از این آقایون خواست دست از تحقیر وتبعیض بردارند.
مری اسفند ۰۷, ۱۳۹۱ @ ۰۶:۲۳:۵۲
واقعا همینی که میگید هست ولی ما خانوما هرچی به سرمون بیاد حقمونه چون خودمون می خوایم خودمونو دست کم می گیریم فکر می کنیم بدون اونا هیچیم در صورتی که واقعا هیچی ازشون کم نداریم فقط به خاطر اندیشه غلطی که با تمام وجود باورش کردیم مانع رشد تعالی خودمون می شیم
Doblaje al español del video "The Most Astounding Fact" editado originalmente por Max Schlickenmeyer. Narración: de la revista Time "10 Preguntas para Neil D...
Dr. Mezzomo and his team from the Department of Genetics and Morphology at the Institute of Biological Sciences, University of Brasilia recently performed and published a study
Monday, May 27, 2013
اعتصاب غذاي ۲۰۰۰ زنداني در قزل حصار کرج در اعتراض به
اعدامهاي گسترده و وحشيانه حکومت اسلامي جمهوري اسلامي ايران روزانه تعداد زيادي را مخفيانه و يا بطور علني در زندانهاي ايران اعدام ميکند. اين روند جنايت و سبعيت اسلامي در اين روزها وسعت و شدت بيشتري گرفته و زندانيان از يک موج گسترده اعدامها و اوضاعي شبيه به سال ۶۷ حرف ميزنند. همه مرخصي ها لغو شده و رژيم در داخل زندانها به آزار و اذيت بيشتر زندانيان روي آورده است و فضا کاملا نگران کننده است.
در وحشت از اعتراضات مردم قبل از انتخابات کذايي حکومت اسلامي٬ جانيان و جلادان حرفه اي به قتل و جنايت بيشتري رو آورده اند.
زندانيان و محکومين به اعدام به اعتصاب غذا دست ميزنند. اولين موج اعتراضي از قزل حصار آغاز شده است: ۲۰۰۰ زنداني در حال اعتصاب غذا هستند٬ آنها خواهان اعتراض جوامع بين المللي ٬ نهادهاي عليه اعدام و مردم ايران و مردم دنيا به اين موج وحشيانه اعدامها هستند. همچنين روز گذشته خبر رسيد که در رجايي شهر نيز شاهرخ زماني و خالد حرداني٬ در اعتراض به رفتار وحشيانه حکومت اسلامي در مقابل زندانيان به اعتصاب غذا دست زده اند.
الان زندانيان اسير حکومت اسلامي٬ يا محکومين به اعدام با بجان خريدن خطر و حتي خطر اجراي فوري احکام اعدام اشان٬ به يک مبارزه مهم دست زده اند. اين بسيار مهم است و بايد در دنيا وسيعا خبر آن را پخش کنيم.
کميته بين المللي عليه اعدام اخيرا پيام هاي زيادي از زندانيان مبني بر نگراني بسياري از زندانيان و محکومين به اعدام دريافت کرده است که خواهان اعتراضي بين المللي براي توقف اعدامها در زندانها هستند.
مردم آزاده ايران!
اين حکومت قرون وسطايي و جنايتکار براي از سر گذراندن مضحکه انتخاباتي اش و اساسا از ترس شورش و اعتراض شما مردم منزجر از اين حکومت٬ تعداد بيشتري را قرباني ميکند. در همين هفته اخير حداقل بيست نفر را اعدام کرده اند. اين موج جنايت را بايد با اعتراض عمومي متوقف کنيم. هيچکس نبايد به اين روند جنايت بي اعتنا بوده و از کنار آن بگذرد. بويژه امروز که زندانيان و اسراي ما در داخل زندانهاي حکومت فاشيست اسلامي٬ اعتصاب غذا کرده و بيش از دو هزار نفر در اين اعتراض مهم سهيم و شريک شده اند٬ وظيفه همه ما اين است که به ياري اين زندانيان بشتابيم.
کميته بين المللي عليه اعدام خواهد کوشيد بهر طريق ممکن صداي اعتراض اين زندانيان و اين محکومين به اعدام را در دنيا منعکس کند.
ما از همه سازمانها و احزاب سياسي و از همه معترضين و مخالفين اعدام و از مردم آزاده ايران دعوت ميکنيم که به اين حرکت اعتراضي بپيوندند. ما نبايد بگذاريم حکومت اسلامي ايران جنايت کند. به اعدامها در ايران اعتراض کنيد. اين وظيفه همه ما است. از اعتراض هزاران زنداني محکوم به اعدام حمايت و پشتيباني کنيد!
کميته بين المللي عليه اعدام
۲۲ ماه مه ۲۰۱٣
سایه شوم فاشیسم گسترده تر میشود
"By seizing journalists' records and threatening to try them on charges of espionage, the Justice Department is trying to intimidate and silence all reporters who, in the face of increasing government secrecy and lack of accountability, in the era of endless wars and unprecedented collusion with corporations behind people's backs, are the only source of information on the corporate Empire. This onslaught is one more step in their preparation to crack down on possible future uprisings and people's movement. Taken together, the repressive anti-dissident laws like NDAA, unprecedented amount of warrantless wiretaps, eavesdropping and surveillance of citizens, seizing records of private conversations and emails and Web searches, indictment of whistle blowers and plans for "emergency" internment camps, and now the intimidation of journalists shows an unmistakable preparation for a police state to counter such eventuality in the face of non-stop wars, increasing poverty, heightened structural unemployment, lower government assistance and degradation of food and environment."
Sako Sefiani
********************************
The Persian title ,which says "The ominous shadow of Fascism is extending", is mine
PaYmaN PieDaR
در حقیقت تمام کارهائی که دولت آمریکا علیه ویکی لینکس انجام داده حالا داره سر گزارشگران عادی در آمریکا در میاره
امپریالیستها در 521 سال گذشته (ازشروع مرکانتالیسم و انباشت اولیه سرمایه داری) تا امروز طلا (یا دیگر منابع زیر زمینی) رااز کشورهای استعمار(و نو استعمار) شده آسیا ,آفریقا , آمریکای لاتین و اقیانوسیه ربوده ,"خدا"(مسیحیت) را به آنها داده و از قبل آن به شکوه(+) و افتخار رسیده اند . مرگ بر امپریالیسم جهانی به هژمونی آمریکا زنده بادآزادی- زنده باد آنارشی پیمان پایدار
(+)They stole the gold, gave god to the natives and achieved glory at their expense!
بزرگترین آکواریوم دنیا
چه زیبا و دلانگیز است وقتی از درون تونلی عبور میکنیم که از هر طرف آبی بیکران اقیانوس را با انواع ماهیهای رنگارنگش مشاهده مینماییم. آکواریوم جورجیا واقع در آتلانتای امریكا جدیدترین و بزرگترین آکواریوم دنیاست که ما را وارد جهانی از زیبایی و تنوع میکند. دنیایی شگفتانگیز و لطیف که کاملا با دنیای خشن و خاکی ما در تضاد است. آکواریوم جورجیا امواجی از هیجان ناب را در دل مردم ایجاد میکند. صحنههایی نفسگیر از اقیانوس نیلگون که شگفتی هر بینندهای را برمیانگیزد .
آکواریوم جورجیا از جاذبه های توریستی شهر آتلانتا به حساب می آید. این آکواریوم به همراه 30 میلیون لیتر آب تازه دریا در رده ی بزرگترین آکواریوم جهان قرار گرفته و در مرکز شهر آتلانتا قرار دارد. این آکواریوم عظیم با درآمد سالانه بالغ بر 250 میلیون دلار به دلیل دنیای شگفت انگیز جانوران آبزی به یکی از معروفترین مراکز جهان تبدیل شده است.
آکواریوم جورجیا بین صد تا صد و بیست هزار ماهی و جانوران دیگر دریایی را در خود جای داده است که از پانصد گونه گوناگون تشکیل شدهاند. این ماهیها از کشورهایی همچون تایوان به آمریکا منتقل شده اند. کوسههای آن که از ابتدای افتتاح در آکواریوم بودند نخستین بار است که در یک آکواریوم خارج از آسیا نگهداری میشوند. این کوسهها در فضایی به گنجایش ۲۳/۵ میلیون لیتر آب قرار دارند و در معرض دید مستقیم بازدیدکنندگان میباشند. دو نهنگ نر آن به نامهای (نیکو) و (گاسپر) از پارک تفریحی مکزیکوسیتی و نهنگهای ماده از آکواریم نیویورک به آنجا آورده شدهاند.
جانوران زیبای دریایی و اقیانوسی این آکواریوم در پنج گالری مختلف به نمایش درمیآیند که هر گالری مختص یک نوع محیط زیست میباشد. گالری اقیانوسی، گالری استوایی، گالری آب سرد، گالری رودخانهای و گالری جورجیا. کودکان، علاقهمندان درجه اول دنیای زیر آب هستند.
وقتی آنها پا به محیط آکواریوم جورجیا میگذارند در اولین قدم در گالری جورجیا سرزمین رویایی با انواری اشعه مانند میبینند که کوسهها و سفره ماهیها درون آن شناور هستند و لاکپشتهای دریایی در میان صخرههای مرجانی به این سو و آن سو میروند. گالری دوم، یک رودخانه به تمام معناست و مردم میتوانند ماهیهای رودخانهای امریکای شمالی را به وضوح در آن ببینند. (پیراناها)، ماهیهای الکتریسیته و دیگر موجودات زیبای حیاتوحش آبهای تازه هر یک به گونهای خودنمایی میکنند. بخش سوم گالری آب سرد است. نمایشگاهی از ماهیها و پستانداران قطبی که گویی در محیط واقعی زندگی خود زندگی آرامی را پشت سر میگذارند. نهنگهای بلوگا هم در همین گالری دیده میشوند. شیرهای دریایی کالیفرنیا، خرچنگهای عنکبوتی ژاپنی و پنگوئنهای پاسیاه آفریقای جنوبی چه زیبا هنرنمایی می کنند.
چهارمین و تاثیرگذارترین بخش (مسافر اقیانوس) نام دارد. وسعتی پرعظمت از آب نیلگون و بیش از صد هزار ماهی و در کنار آنها کوسههایی که بر دلها ترس میاندازد. تونل زیر آبی سیمتری دومین بخش پرطرفدار آکواریوم است. در این تونل گاه انسان خود را یک موجود به واقع دریایی و بخشی از اقیانوس احساس میکند و سرانجام قسمت آخر که شاید محبوبترین بخش برای کودکان باشد، قسمت آکواریومهای روباز آن است. در این قسمت بازدیدکنندگان میتوانند با دست یا انگشت خود ماهیهای مختلف و البته بیخطر را لمس کنند. وقتی بازدیدکننده به یک ماهی خاص دست میزند متنی پر از حباب بر روی صفحه نمایشگر ظاهر میشود که تمام خصوصیات و شرایط زندگی آنگونه خاص را به نمایش درمیآورد. از اقدامات مهم آکواریوم جورجیا نجات و نگهداری از گونههای در خطر و در حال انقراض است و این موسسه در تلاش میباشد که با استفاده از آموزشها و تحقیقات لازم جلوی انقراض این جانواران دریایی کمیاب را بگیرد. آکواریوم جورجیا در زمان افتتاح بزرگترین آکواریوم دنیا محسوب میشد ولی امروزه این رکورد مورد تهدید قرار گرفته است.
منبع:پرشین استار
Virginia Boltenویرجینیا بولتن
فقط سه عکس از او موجود میباشد.اولین زن سخنران آرژانتینی در تجمع کارگری ,اول ماه می 1890 ,بوده است .
ویرجینیا به خود جرات آنرا داد که اعلام کند که زنان نمی بایست نه به خدا, نه به رئیس و نه به شوهر گره بخورند.
او انتقاد استثمار کارگر تشویق به نوشتن در دفتر خاطرات روزانه است. و نیز برای مبارزه با پلیس با گلوله و سلول همیشه گرسنه برای کارگران. او محکوم به قتل کارگر اول مرده پیش از حمله: در روزاریو، بود اما دیگران می آیند و او آن را می دانستند.
او تشویق به نوشتن در دفتر خاطرات روزانه اش در رابطه با استثمار کارگران شد. و همچنین در مبارزه و جنگیدن با پلیس ,با وجود گلوله و سلول ,که همیشه گرسنه کارگران است.او مرگ اولین کارگر را که در پی اعتصاب بوقوع پیوست محکوم کرد:در روزاریو بود,اما دیگران می آیند و او آن را می دانست.
Solamente hay tres fotos de ella. Fue la primera mujer oradora en una concentración obrera, un 1° de mayo de 1890. Se atrevió a proclamar que la mujer no debía estar atada ni a un dios, ni a un patrón ni a un marido. Se animó a escribir en un diario, denunciando la explotación del trabajador. Y también a pelearse con la policia, a pesar de las balas y la celda, siempre hambrientas de obreros. Denunció la muerte del primer trabajador muerto por hacer una huelga: fue en Rosario, pero vendrían otros y ella lo sabía.
برای آن کسی که بود، سرکوب شد، زندانی و به تبعید فرستاده شد، با وجود اینکه آرژانتینی بود.
اسمش ویرجینیا بولتن است , و در محله پالایشگاه , بعنوان کارگر کفاشی و شکر سازی, برای ۱۵ سال زندگی کرد.
Por ser lo que era, fue reprimida, encarcelada y desterrada, a pesar de ser argentina. Se llamó Virginia Bolten, y vivió en Barrio Refinería por 15 años trabajando de zapatera y de obrera del azúcar.
او در مونته ویدئو اروگوئه فوت کرد, امروز کم هستند کسانی که بیادش میباشند .
Murió en Montevideo, hoy pocos la recuerdan.
از موزه, اول ماه می و 122 سال بعد , با فروتنی سعی می کنیم که این فراموشی را معکوس گردانیم. Desde el Museo, este 1° de mayo y 122 años después, humildemente
PROYECTO IIRSA ,EL MEGA PROYECTO PARA EL SAQUEO DE AMERICA DEL SUR.
En realidad y bajo esa "piel" de desarrollo y blabla, se esconden los grandes grupos de pod...er económico representados por: Paul Wolfowitz, presidente del Banco Mundial; Donald Rumsfeld, secretario de Defensa de Estados Unidos; David Rockefeller, ex responsable del Chase Manhattan Bank, Henry A. Kissinger, ex secretario de Estado de los Estados Unidos; Alan Greenspan, gobernador del Banco de la Reserva Federal de Estados Unidos; Rodrigo Rato, director gerente del Fondo Monetario Internacional; Jacques Chirac, Ex- presidente de Francia; el multimillonario húngaro George Soros; o la Reina Sofía de España o los Rothschild, una dinastía europea de origen judeoalemán algunos de cuyos integrantes fundaron bancos e instituciones financieras a finales del siglo XVIII, y que acabó convirtiéndose, a partir del siglo XIX, en uno de los más influyentes linajes de banqueros y financieros de Europa, Bill Gates quienes son los gestores de este plan sistemático mundial (el famoso Nuevo Orden del que habló CFK hace poco) de extractivismo y apropiación de bienes comunes el agua y los territorios, para seguir la saga acumulativa, especuladora y elitista que solo busca el bienestar de esa minoría (1%),del mundo ."civilizado" en detrimento de los pobres del mundo.
¿¿¿ Qué es I.I.R.S.A. ??? - ((( En Que PARTE DEL PLAN VAMOS???)))IIRSA (Iniciativa para la Integración de la Infraestructura Regional SudAmericana) es un conjunto de más de 500 proyectos organizados en diez Ejes de Integración y Desarrollo (EID).
Con un costo cercano a los 75.000 millones de dólares, busca eliminar las “barreras” naturales que impiden la libre circulación de las mercancías entre las diferentes “islas” que compondrían la región.
Los EID, además, se estructuran en siete “procesos sectoriales” que buscan organizar el espacio geográfico en base al desarrollo de una infraestructura física de transporte terrestre, aéreo y fluvial –proyectos que representan el 87% de IIRSA–; de oleoductos, gasoductos, puertos marítimos y fluviales y tendidos eléctricos y de fibra óptica, centrales hidroeléctricas, megaminería, soja y transgénicos (Monsanto mediante) entre otros.
Según datos proporcionados en diciembre de 2010, el 75% de los proyectos presentan avances concretos, con un 22 % concluido, un 39 % en ejecución y un 25% en preparación.
En realidad y bajo esa "piel" de desarrollo y blabla, se esconden los grandes grupos de poder económico representados por: Paul Wolfowitz, presidente del Banco Mundial; Donald Rumsfeld, secretario de Defensa de Estados Unidos; David Rockefeller, ex responsable del Chase Manhattan Bank, Henry A. Kissinger, ex secretario de Estado de los Estados Unidos; Alan Greenspan, gobernador del Banco de la Reserva Federal de Estados Unidos; Rodrigo Rato, director gerente del Fondo Monetario Internacional; Jacques Chirac, Ex- presidente de Francia; el multimillonario húngaro George Soros; o la Reina Sofía de España o los Rothschild, una dinastía europea de origen judeoalemán algunos de cuyos integrantes fundaron bancos e instituciones financieras a finales del siglo XVIII, y que acabó convirtiéndose, a partir del siglo XIX, en uno de los más influyentes linajes de banqueros y financieros de Europa, Bill Gates quienes son los gestores de este plan sistemático mundial (el famoso Nuevo Orden del que habló CFK hace poco) de extractivismo y apropiación de bienes comunes el agua y los territorios, para seguir la saga acumulativa, especuladora y elitista que solo busca el bienestar de esa minoría (1%),del mundo "civilizado" en detrimento de los pobres del mundo.
Para el año 2008 el IIRSA contaba con 51 proyectos concluidos, 196 en fase de ejecución y 107 en fase de preparación y estudios. IIRSA (2008) La construcción de infraestructuras se realiza mediante la modalidad de megaproyectos que implicarían un costo de 37425,23 millones de dólares aumentando la deuda externa de Sudamérica en un 6 %. BARTESAGHI; et Ali (14:2006)
La idea de la iniciativa es la reducción de costos productivos de la EXTRACCION de los recursos naturales del continente. La infraestructura (fibra óptica, telecomunicaciones, servicios etc) se distribuye por las áreas ricas en recursos estratégicos y está direccionada utilizando transporte multimodal hacia los puertos que permitan un comercio extrarregional.
Se privilegia el acceso a los hidrocarburos, los minerales, al agua, la producción agrícola y la biodiversidad. (el tráfico hacia EEUU y Canada principalmente en el contexto americano y a los paises de mayor consumo mundial como India, China, Francia, Italia, Alemania y Japòn, en menor medida, en la faz internacional)
Resulta esclarecedor en este sentido el anuncio creado por la empresa Syngnta titulado «República Unida de la Soja» en el que se aprecia un mapa con la región sojera del cono sur pintada en verde comterritorio autónomo inclusive con una bandera que lo representa en la que figura una semilla sobre fondo verde.
El valor de la naturaleza está dirigida directamente al mercado y no a los servicios ambientales ni a su importancia cultural. Los proyectos anteriores han implicado una movilización importante de los pueblos originarios, y de campesinos merced al aumento de la concentración de la tierra y el desplazamiento de las producciones ineficientes.
La biodiversidad es un producto a apropiar ya sea como destino turístico para poblaciones de altos recursos o mediante el patentamiento y la biopiratería sobre organismos y conocimientos utilizados por los pueblos originarios.
El impacto económico en las ciudades será diferencial, por una parte las burguesías locales experimentaran un aumento en sus ganancias gracias a sus conexiones con el capital internacional. La clase media y trabajadora se verán beneficiadas en un primer momento de construcción de las infraestructuras por mayor mano de obra pero a medida que comiencen a funcionar se generara una caída de la demanda laboral por el aumento en la eficiencia productiva.
A su vez los sectores ineficientes, demandantes de grandes contingentes de trabajadores, perderán ante la competencia de las nuevas empresas aumentando la desigualdad y el desempleo. A ello hay que sumarle el engrosamiento de las poblaciones urbanas creado por el éxodo rural y la inclusión forzosa al mercado de grades cantidades de población.
اسفند ۰۵, ۱۳۹۱ @ ۱۰:۱۳:۱۸
اسفند ۰۵, ۱۳۹۱ @ ۱۱:۱۸:۳۴
درعصر کنونی شاهدیم که درمدتی کوتاه زنان توانسته اند درهمه زمینه ها به میدان بیایند و عقب افتادگی تاریخی را جبران کنند ما هنوز درآغاز راهیم، ولی می بینید که درخشش زنان درسیاست یا هنر وغیره هرروز بیشترمی شود. از پیامدهای استقلال زنان یکی بحران روحی و هویتی مردان است و ترس از دست دادن قدرت که می توان واقعا آن را دید و درک کرد. بتدریج اعتماد به نفس مردان درسروری به زنان درهمه ی فرهنگ ها کاهش پیدا می کند و قدرت مرد درخانواده رو به زوال است، خوب تنها یک راه باقی است قبول احترام متقابل ، حقوق برابر ودوستی میان دوجنس. مرد مسلمان هم راه دیگری درپیش ندارد. به همین دلایل باید از این آقایون خواست دست از تحقیر وتبعیض بردارند.
اسفند ۰۷, ۱۳۹۱ @ ۰۶:۲۳:۵۲
اردیبهشت ۳۰, ۱۳۹۲ @ ۲۲:۱۴:۴۸