Monday, December 1, 2014

باز بریم سر مسئله انسان بودن : سی دلیل برای گیاهخوار شدن (و دنیای لاشه خوری را پشت سر گذاشتن) و بی عذاب وجدان زیستن !!

خانم پاتریسیا تالمن، فعال اقتصاد و حقوق گیاهخواری در کانادا، ابتکار عمل جالبی به نظرش رسیده، و در میان ده‌ها دلیل موجه برای گیاهخواری، سی‌تای آنها را برشمرده تا در هر روز ماه، دلیلی پذیرفتنی برای گوشت نخوردن در اختیار علاقمندان قرار دهد.

دلیل روز یکم : کشاورزی صنعتی برای تغذیه‌ی حیواناتی که به منظور استفاده از گوشتشان کشته می‌شوند، یکی از مهمترین علت‌های تولید گاز مشهور به «گلخانه‌ای» است که در تغییر دما در زمین اثر سوء می‌گذارد. برنامه‌ی محیط زیستی سازمان ملل اندازه‌ی مسؤولیت این صنعت کشاورزی را در تولید این گاز زیانبار بیست و پنج درصد تخمین زده است.

دلیل روز دوم : غذای گوشتی به‌طور کلی بیش از غذای گیاهی مایه‌ی تولید گاز خفگی‌آور گلخانه‌ای می‌شود. بالاترین مقدار به گوشت گوسفند و گاو مربوط می‌شود (به‌ترتیب ۳۹ و ۲۵ کیلو گازکربنیک)، و سپس پنیر حیوانی، گوشت خوک، ماهی قزل‌آلا و بوقلمون (بین ۱۳ تا ۱۱ کیلو گازکربنیک). در مقابل، مقدار تولید گاز کربنیک غذاهای گیاهی، از جمله غلات و حبوبات و سبزی‌ها... هرگز از سه کیلو فراتر نمی‌رود.

دلیل روز سوم : کشاورزی صنعتی برای تغذیه‌ی حیواناتی که به خاطر گوشتشان پرورش داده می‌شوند بین پنجاه تا هفتاد در صد از منابع آب تازه‌ی زمین را مصرف می‌کند.

دلیل روز چهارم : دانشمندان آب‌شناس در انستیتوی آب بین‌المللی استکهلم هشدار داده اند که اگر رژیم فعلی غذایی غربی (که عمدتاً بر گوشتخواری بنا شده) به همین منوال ادامه یابد، در چهل سال آینده دیگر آب کافی برای تولید غذای مناسب برای بشر در روی زمین باقی نخواهد ماند. ایشان توصیه می‌کنند که برای پیشگیری از این خطر، بشر باید رژیمی غذایی در پیش گیرد که در آن سهم کالری برگرفته از غذاهای حیوانی به پنج درصد محدود شود.

دلیل روز پنجم : میانگین مصرف گوشت سرانه در کانادا نفری صد کیلوست و درصد کالری حیوانی آن به بیست و چهار می‌رسد، یعنی تقریباً دوبرابر میانگین سرانه‌ی جهانی‌ست. میانگین کشورهایی چون آمریکا و فرانسه از این هم بیشتر است. در مقابل، در هند این میانگین از شش کیلو تجاوز نمی‌کند. میانگین ایران تقریباً سی کیلوست.

دلیل روز ششم : تولید غذای گوشتی تقریباً صد بار بیشتر از تولید غذای گیاهی موجب مصرف آب می‌شود.

دلیل روز هفتم : میزان آب مصرف شده در محصولات حیوانی به‌طرز چشمگیری بیشتر از مقدارش در تولیدات گیاهی‌ست. بالاترین مقدار به محصولات برگرفته از گاو مربوط می‌شود (۱۱۲ لیتر آب برای هر گرم پروتئین). در مقابل، میزان آب مصرفی برای هر گرم پروتئین گیاهی تنها بیست لیتر است.

دلیل روز هشتم : تولید غذای گیاهی برای یک نفر انسان به سیصد بشکه آب نیاز دارد. غذای گیاهی آمیخته به لبنیات حیوانی به هزار و دویست بشکه، و غذای یک آدم گوشتخوار (و در واقع همه‌چیزخوار) به چهار هزار بشکه.

دلیل روز نهم : برای تولید یک پوند (کمتر از نیم کیلو) گوشت گاو باید دوهزار و پانصد بشکه آب و دوازده پوند غله مصرف کنیم، و علاوه بر این اسراف، موجب تولید گازی شویم که معادل است با آلودگی حاصل از تقریباً هفتاد کیلومتر رانندگی با یک ماشین مسابقه.

دلیل روز دهم : به‌طور متوسط، تولید غذای گوشتی هفت برابر تولید غذای گیاهی مساحت زمین را اشغال می‌کند. در حال حاضر، هفتاد درصد زمین‌های کاشته شده به تولید غذای گیاهی برای حیواناتی اختصاص دارد که به‌خاطر گوشتشان پرورش یافته و کشته می‌شوند.

دلیل روز یازدهم : جمعیت دام‌های جهان در حدود یک میلیارد و سیصد هزار رأس است. با مقدار کالری مصرفی این حیوانات می‌توان بیش از هشت میلیارد انسان را تغذیه کرد. جمعیت کنونی جهان در حدود هفت میلیارد نفر است.

دلیل روز دوازدهم : در حال حاضر، در حدود یک میلیارد نفر در جهان از گرسنگی رنج می‌برند. هر سال در حدود شش میلیون کودک به‌علت کمبود یا سوء تغذیه می‌میرند. در همان حال، در حدود یک و نیم میلیارد آدم اغلب به‌علت گوشتخواری دچار اضافه وزن یا بیماری چاقی مفرط شده اند.

دلیل روز سیزدهم : هشتاد درصد از نابودی جنگلهای طبیعی به‌خاطر ایجاد دامداری‌های صنعتی و کشتزارهای تک‌محصولی برای تغذیه‌ی دام‌هاست.

دلیل روز چهاردهم : زه‌کشی آب برای تخلیه‌ی آب مزارع صنعتی یکی از علت‌های مهم آلودگی رودخانه‌هاست و موجب می‌شود که در دریاها و اقیانوسها محوطه‌هایی پدید آید که در آن نشانی از حیات چه حیوانی و چه گیاهی نیست. در حال حاضر شمار این «مناطق مرده» در جهان به چهار صد می‌رسد.

دلیل روز پانزدهم : دانشمندان نشان داده اند که استفاده‌ی روزمره از آنتی‌بیوتیک در دامداری‌ها موجب پیدایش باکتری‌هایی مانند MRSA در محصولات حیوانی می‌شود که در برابر داروهای موجود مقاومت نشان می‌دهند، و گسترش این باکتری‌ها هر روز کار مداوای انسانهای مبتلا به آنها را دشوارتر می‌کند.

دلیل روز شانزدهم : هر سال در حدود هفتاد میلیارد حیوان برای مصرف انسان کشته می‌شوند. علاوه بر این، اکثریت عظیم این حیوانات از لحظه‌ی به دنیا آمدن تا دم کشته شدن در شرایطی واقعاً بد و حتی وحشتناک زندگی می‌کنند و در بسیاری از کشورها این یا آن عادت و عرف و قانون به جلادان آنها امکان می‌دهد که هرگونه رفتاری که سودآور باشد با آنها بکنند.

دلیل روز هفدهم : در مرغداری‌های صنعتی، نوک مرغهای تخمی را حتی بی‌آنکه به آنها مسکنی بدهند می‌برند، و مرغ بیچاره را به دوسال حبس در محدوده‌ای به مساحت کوچک یک ورق کاغذ مجله محکوم می‌کنند. جوجه‌های نر را هم یا با خفه‌کردن در کیسه‌ی پلاستیک می‌کشند و یا با دستگاه‌های اتوماتیک زنده‌زنده تکه‌تکه می‌کنند.

دلیل روز هیجدهم : جوجه‌های مخصوص کباب در حالی کشته می‌شوند که تنها شش هفته عمر دارند، حال آنکه می‌دانیم خدا یا طبیعت به آنها امکان داده ده سال زندگی کنند. در جریان کشتار، اگر جوجه‌ای از تیغ دستگاه اتومایتک جان سالم به در ببرد و گردنش قطع نشود، به‌طور اتوماتیک و همانطور که زنده است در دیگ آب جوشان انداخته می‌شود.

دلیل روز نوزدهم : بچه‌خوکها را اخته می‌کنند، دندانهایشان را می‌کشند و دم و گوششان را می‌برند، آنهم بی هیچ بیهوشی و بی‌هیچ مسکنی. آنهایی را هم که زیادی کوچک باشند و کم‌وزن، می‌کشند تا استاندارد هزینه‌ی پرورش و سودآوری فروش رعایت شود.

دلیل روز بیستم : گاو و گوساله‌ها را اخته می‌کنند و گوشهایشان را می‌برند. شاخ‌هایشان را هم یا می‌کشند یا می‌برند، و بدنشان را آهن‌داغ می‌کنند، و همه‌ی اینها بی هیچ بیهوشی و داروی مسکن. معمولا گوساله‌ها را هنگامی می‌کشند که تنها یک سال و نیم عمر دارند، حال آنکه عمر طبیعی‌شان می‌تواند بیش از بیست سال باشد.

دلیل روز بیست و یکم : گوشت گوساله، تکه‌ای از تن یک گاو نر بسیار جوان است که از مادرش جدایش کرده اند و در آلونکی به بند کشیده اند تا به این ترتیب چهار ماه «پرورش» بیابد و سپس به کشتارگاه برود. دلیل جداکردنش از مادرش هم اینست که بتوان شیر مادرش را به مصرف انسانها رساند. صنعت گاوداری برای لبنیات یکی از مهمترین زمینه‌های فعالیت اقتصادی‌ست و بنابراین یکی از مهمترین زمینه‌ها برای دفاع از حقوق حیوانات.

دلیل روز بیست و دوم : تولید محصولاتی که ژن آنها دستکاری شده و اغلب محصولاتی غذایی اند موجب پیدایش باکتری‌های مقاوم در برابر داروها شده و در همان حال لزوم تولید روزافزون سموم شیمیایی برای دفع آفات نباتی را افزایش می‌دهد.

دلیل روز بیست و سوم : بخش اعظم هزینه‌های مربوط به بهداشت به بیماری‌های مزمن مربوط می‌شود، و از همه بیشتر، به سرطان، بیماری‌های قلبی و مرض قند، و شکی نیست که گوشتخواری در دچار شدن به این بیماری‌ها ‌تأثیر دارد.

دلیل روز بیست و چهارم : اخیرا یک پژوهش علمی در دانشگاه لومالیندا نشان داده که یک گیاهخوار، در مقایسه با یک گوشتخوار، هفتاد و هشت تا هفتاد و پنج درصد کمتر امکان دارد که دچار مرض قند و بیماری فشار خون شود.

دلیل روز بیست و پنجم : کسانی که صددرصد گیاهخوارند کمتر از کسانیکه در عین گیاهخواری لبنیات هم مصرف می‌کنند ممکنست دچار سرطان شوند. البته خطر سرطان این گروه اخیر را بسیار کمتر از گوشتخواران تهدید می‌کند.

دلیل روز بیست و ششم : انجمن تغذیه‌ی سالم آمریکا (که نه انجمنی گیاهخواری بلکه علمی است) رسماً نظر داده که گیاهخواری برای هر مرحله‌ی سنی انسان از نوزادی تا پیری کاملاً مناسب است و امکان تندرستی را بیشتر می‌کند.

دلیل روز بیست و هفتم : پژوهشهای علمی نشان داده که تن‌ساخت (فیزیولوژی) و کارکرد اندامی انسان بیشتر به حیوانات گیاهخوار شبیه است و کمتر به حیوانات گوشتخوار.

دلیل روز بیست و هشتم : از لحاظ حقوق مدنی و اخلاقی، مصرف گوشت نمی‌تواند یک «انتخاب شخصی» باشد زیرا مستلزم کشته شدن یک جاندار است. در مورد مصرف لبنیات هم در حال حاضر چنین است، زیرا حیواناتی که شیر تولید می‌کنند در شرایطی بسیار نامنصفانه می‌زیند و انسان آنها را به دستگاهی برای تولید شیر تبدیل کرده است. در عین حال، با توجه به دلیل‌های دیگری که گفتیم، مصرف گوشت و لبنیات با مشارکت در افزایش آلودگی زمین و هوا و آب مترادف است و بنابراین از این لحاظ هم وجداناً کار درستی نیست.

دلیل روز بیست و نهم : در آن مناطقی از جهان که به‌جز گوشت منابع غذایی دیگری وجود دارد، یعنی عملاً در هر آنجایی که امکان دسترسی به غذایی گیاهی وجود دارد، هیچ دلیل علمی، عقلانی، دینی، عرفی و اخلاقی وجود ندارد که آزار و کشتار حیوانات را توجیه کند. اینست که انسان، اگر می‌خواهد وجدانی آسوده و تنی سالم داشته باشد، باید بکوشد از مصرف گوشت خودداری کند و مصرف لبنیات و تخم مرغ و پشم و پوست و چرم و دیگر فرآورده‌های حیوانی را به حداقل ممکن کاهش دهد.

دلیل روز سی ام : در هر کشوری انسانهایی هستند که برای امرار معاش محصولاتی تولید و یا پخش می‌کنند که برای تهیه‌ی آنها به انسان و حیوان و محیط زیست آسیبی نرسیده است. تجربه‌ی سالهای اخیر نشان داده که کار و کاسبی اینگونه آدمها هر روز رونق بیشتری می‌یابد، و همین ثابت می‌کند که می‌توان بدون استثمار انسانها و آزار حیوانات و آسیب‌رسانی به زمین و هوا امرار معاش کرد و اقتصادی موفق و شکوفا داشت.

No comments:

Post a Comment