Monday, January 23, 2012

تحولات حیرت انگیز اخیر در ایران - منطقه
و لزوم موضع گیری صریح در مقابل آن

همانطور که بر همگان آشکار است سیر شدید وقایع غیر مترقبه و خطرناک دو- سه هفته گذشته, کل دنیا را در گیر خود کرده و سرنوشت ساز بودن آن بر هیچکس پوشیده نمیباشد . از یکطرف عربده کشی هایی , هر چند بظاهر پوچ  و بی اساس اما سرسام آور, حاکمیت  قرون وسطی اسلامی ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز "زنگ خطری" برای کشورهای منطقه و جهان بحساب می آید و به متعاقب آن رژیمهای ارتجاعی عرب تا مغز استخوان وابسته به امپریالیسم آمریکا را بیشتر بدامان اربابانشان انداخته, و از طرف دیگر به لشکر کشیهای هر چه بیشتر از پیش امپریالیستی ,با ناوگانهای رنگارنگ آمریکا و هم پالکی منطقه ایش انگلیس , در منطقه شدت بخشیده و دست آخر حلقه تنگ تحریم های بیشتری را , منجمله علیه بانک مرکزی و سقوط ارزش شدید ریال در بازار ارز , فروش نفت و  بستن حسابهای بانکی رژیم در خارج را به ارمغان آورده  است. سخن کوتاهتمامی این تحولات را میتوان در راستای سیاست های اخیر امپریالیست آمریکا برای تغییر رژیم در ایران ارزیابی کرد  . 
حال آنکه در مقابل و این سوی صحنه سیاسی, بحران هویت اپوزیسیون رژیم ارتجاعی حاکم بر ایران در کل و نبود آلترناتیوی انقلابی / چپ  نیز بر هیچکس پوشیده نمیباشد . در این شرایط اسفناک هست که نامه پراکنی اخیر جوجه دیکتاتور باقیمانده از آخرین خاندان دزد و مزدور سلطنتی, یعنی مفتخور 53 ساله ای که یک روز از عمرش را کار نکرده, معروف به رضا نیم پهلوی و فرستادن" گزارش کامل" ش به شورای امنیت در جهت "افشای جنایات علیه بشریت رژیم ایران ", معنای خاصی بخود گرفته و نمیبایست از اذهان دور بماند . در ضمن اخیرا " جنب و جو ش هایی" توام با مصاحبه از طرف حشمت رئیسی, مسئول انجمن سخن ایران, (که خود را مارکسیست نیز میخواند ولی در حقیقت جز سوسیال دموکراتهای ورشکسته* میباشد) و همسوئی اش با پز گرفتن های به اصطلاح دموکرات منشانه جناب نیم پهلوی( که حداقل بخاطر دلایل متعددی او را میبایست مسئول غیر مستقیم وتاسف آور خودکشی تنها برادرش علیرضا دانست) نیز صورت گرفته که در اینجا میبایستی با ارزیابی صحیح آن هوشیاری کامل خویش را برای سیر تحولات آینده از خود نشان دهیم.
باری , اگر اشتباه نکنم امپریالیستها بالاخره ,در پی بحرانهای روز افزون موجود , میروند تا  در پی ساختن آلترناتیوی واقعی (بمانند مصر, لیبی , تونس... و سوریه در حال شورش)برای جایگزینی رژیم جوخه های اعدام و دار اسلامی , که تازه خودشان بیشرمانه و آنهم در برهه ای خاص از تاریخ بر ما تحمیل گرداندند (همانطور که با پر و بال دادن به بن لادن ها و...کل منطقه را به اسلام سیاسی کشاندند), با برداشتن قدمهائی بعدی برنامه های خود را جامعه عمل بپوشانند . در اینجا و در این راستا میباشد که مذاکرات پنهانی شان با نیم پهلوی از یکطرف , در زمین  وهوا نگاه داشتن دگر برگ نه چندان پنهانشان یعنی سازمان مجاهدین و کمپ اشرف درعراق از طرفی دیگر و بالاخره جمع گرداندن ملغمه ای از افراد و جریانات مشکوک, از لیبرالها و جمهوری خواهان منحط  گرفته تا  سبزپوشان مذهبی و بعضا لائیک  ...همه و همه بدور یک میز, معنی حقیقی خود را باز خواهند یافت .

طبیعتا تاریخ صد و اندی سال مبارزه مردم ما برای احقاق آزادی (دموکراسی بورژوائی) با شرایط  و تحولات یکسال گذشته در تمامی کشورهای ذکر شده در بالا -با توجه به مکانیسمهای داخلی هر کدام از این کشورها و روند "استقلالشان" از کشورهای مستعمره گر انگلیس و فرانسه و ایتالیا- (یا به عبارتی با  به اصطلاح "بهار عربی" **) متفاوت بوده و هست  وهیچ شک و شبهه ای نیز در میان نمیباشد . اما چیزی که ثابت مانده و هست همانا دخالت همان استعمار گران قدیمی ,اینبار در کنار  و تحت رهبری هژمونیک آمریکا, و سمت و سو دادن تحولات داخلی در کشورهای منطقه و دنیا میباشد.( البته استثناهائی -آنهم بخاطر کم توجه ای آمریکا در برهه ای از زمان-در آمریکای جنوبی رخ داد که با عث بسر کار آمدن رژیمهای گردید که باب طبع آمریکا نبوده -بمانند 'چاوز' در ونزوئلا و 'مورالس'  در بولیوی و 'کوره آ ' در اکوادور...).

بهمین منظور نیروهای حقیقتا آزاده و دموکرات , آنانی که بهیچ وجه حاضر نبوده که یوغ بیگانگان و نیروهای ارتجاع داخلی و خارجی را -که در بالا از آنها نام برده شد- به گردن خویش ببندند, میبایست هوشیار باشیم و هرگونه ترفندی را در نطفه افشا گردانده و در توان خویش ایزوله گردانیم . اینکه تا چه حد بتوانیم از توان این مهم برآئیم به همبستگی تمامی نیروهای ضد سرمایه و ضد بورژوائی از طرفی و جریانهای ضد مذهبی و ضد سلطنت از طرف دیگر وابستگی دارد .بزبانی دیگر بهیچ وجه نمیبایست بزیر چتری رفت که شامل مثلث سرمایه- مذهب - سلطنت باشد.
با دامن زدن به بحث های سازنده و فشردن صفوف انقلابیون برای رسیدن به آزادی و حاکمیت خود توده ها بر سرنوشت خویش به سازماندهی های لازم دست زده و جاده انقلاب  سوسیالیستی -آنارشیستی را هموار گردانیم .

زنده باد آزادی بی قید و شرط
مرگ بر سرمایه- مذهب و سلطنت
زنده باد آنارشی

*********************************************

(*) در این زمینه میبایست بعد از "پالتاک"(طبق معمول میبایست غرب زدگی را در اسم برنامه شون هم دید) مذکور و پخش کامل آن از رادیو تهرآنجلسی ها ,به مصاحبه حسین مهری با جناب ح.رئیسی اشاره کنم. ایشان در این مصاحبه در پی دفاع جانانه شان از مدرنیته و نقش خاندان پهلوی در ایران اظهار فضل کردند که جامعه لائیک ایران بعد از رژیم اسلامی , بمانند غرب ,فقط دین را از دولت جدا خواهد کرد و در جایگاه ویژه  به آن ارج نیز خواهد گذارد. ایشان نطق فرمودند که : "دین در جامعه مدرن نقش مثبتی بازی میکند و آنهم نقش اخلاقیات نشات گرفته از آن" میباشد !! آخه جناب اگه دین سازان بعد و بدنبال  کتب کثیفشون اخلاقیات رو از ما انساندوستان بی خدا (اومانیستها ی آته ئیست) نمی ربائیدن دستشون دیگه به چی بند میموند!؟  شما میتونی بمانند ما آته ایستهای دو آتیشه  ضد دین باشی ولی از اخلاقیات نیز بدور نباشی .این کجاش ضد و نقیض میباشد!؟  پس میبینیم که این جناب  با خلط مبحث تاریخ افکار/ ایدئولوژی ها واسه دین در جامعه دکان ویژه غرب را برای ما نیز تجویز میکند چرا که بمانند پدران فرصت طلب توده ای شان نمیبایست "توده ها را رم داد " !! به این میگن یه سوسیال دموکرات تمام عیار .
تازه در جائی دیگر از مصاحبه اش با آقای مهری واسه خاندان پهلوی بقول معروف شیشه پپسی هم واز کرد و گفت " چپ ایران با پهلوی ستیزی شان علیه مدرنیته بارها موضع گرفته است " و روشنفکران سنتی ما (از جلال آل احمد و...) همیشه ضد غرب بوده اند و... عملا در کنار ملاها و مذهبیون قرار گرفتند و آب به آسیاب آنان ریختند. اینکه چشم بیشتر روشنفکرها و کادرهای سیاسی "چپ سنتی ایران "چپ بوده و نه ایده هاشون من شخصا مشکلی نمیبینم و با این مساله هم عقیده ام .کما اینکه اکثریت چپ در ایران بینش و تفکر توده ای داشته و کماکان آنرا یدک میکشد .هر چند با ناسزا گوئی های همیشگی شان به توده ای ها هیچگاه نتوانسته اند به چشم حقیقت خاک پاشی کرده و خود را تبرئه کنند. ولی من آنارشیست که برام آزادی مهمتر از هر چیز دیگری میباشد(منظورم "توسعه اقتصادی" و "رشد نیروهای مولده " و هر خزعبلات دیگری که مارکسیستها واسش یقه جر میدن ه ) بر خلاف توی سوسیال دموکرات ورشکسته- اونهم از بدترین نوع آن یعنی ایرونی ش- کماکان موضعم وضدیتم با دیکتاتوری آن خاندان (وابسته به امپریالیستهای انگلیس و آمریکا) یک زره کم که نشده بیشتر هم شده است !! باری, خلاصه کنم :اینکه بینش اکثریت چپ ما عقب افتاده و آغشته به مذهب بوده و  در ضمن بعنوان یک ملت از انقلاب مشروطیت تا بحال نتوا نسته ایم به آزادی دست یابیم, و کماکان اندر خم یک کوچه ایم, نمیبایست پشیزی از مبارزات سهمگین مان وضدیت اصولی مان علیه خاندان دیکتاتور مسلک پهلوی (که در ضدیتشون با دستاوردهای مشروطیت شکی نمانده) کم کند !!  "جالبی" قضیه  و تراژدی ما اینه : از بس تو این سی و دو سال دیکتاتوری مذهبی همه مونو از زجر کشیدن به دم مرگ رسوندن , آقای رئیسی (و چه بسا روشنفکران چپ نمای دیروز و امروز, از قماش حزب "کمونیست " سه شقه شده سوئد نشین ,علی کشتکر ها ,فرخ نگهدارها , راه کارگری ها و...)به تب ناستالژیک دیکتاتور پهلوی ها راضی شده و اونو به این حیوانات روانی مسلمان ترجیح میدن !! به این میگن فضاحت "روشنفکر" مآبانه و رذالت "ایدئولوژیک ".(راستی  نا گفته نماند ,در همین جا میبایست بر خلاف خلط مبحث و تحریف بینشی دیگر آقای رئیسی عرض کنم که : تاریخ خواست آزادی برای بشر دستاورد 300 سال گذشته از رنسانس و تفکر روشن اندیشانه مدرنیته نبوده بلکه چندین هزار سال قدمت داشته و دارد!! در تاریخ خود ما ایران از مزدک ها و بابک ها  و....کم نداشته ایم .... ).

(**)تحولات اخیر را میبایستی در راستای برنامه "کمیسیون سه جانبه"(جمعی از بزرگترین انحصارات اقتصادی در کنار سیاستمداران و گردانندگان جهانی) که از اوایل سالهای دهه 70 در آمریکا رقم خورد ارزیابی کرد.در آنجا سیاست گذاران سرمایه داری جهانی طرح "آزادی خواهی" و یا همان "دموکراسی بورژوائی " و "انتخابات آزاد" را برای تمامی کشورها ی جهان سوم ...مدح نظر داشته و عمر رژیم های دیکتاتوری را تمام شده میدانستند... وشروعش را نیز با دکترین کارتر, یا همان دفاع از "حقوق بشر" در ایران با شاه و...بالاخره با سیر تحولات بعدی  و برگ برنده حاکمیت اسلامی از نوع خمینی ...و سقوط دیکتاتوری مارکوس در مانیلا ... به مرحله اجرا گذاردند...اینکه تحولات بعدی و دستاوردهای خواسته و ناخواسته(که در روند تاریخی دیالکتیک وار حکم آن صادر میشود) در ایندو کشور به چه سمت و سوئی رفتند و...خود داستانیست که فراتر از این مقاله میباشد

No comments:

Post a Comment