Thursday, January 26, 2012

مجددا پیرامون
تحولات حیرت انگیز اخیر در ایران - منطقه
سه روز پیش نوشتم که فشارهای تشدید شده به ایران از طرف امپریالیستها - بسرکردگی آمریکا- تحت نام تحریمهای عمیقتر و با گسترشی بیش از پیش , در نهایت تعویض رژیم اسلامی حاکم بر ایران را نشانه گرفته است. چرا که بنظر من "آلترناتیو" حمله نظامی به ایران منتفی میباشد. در حقیقت این موضع من , که ایران عراق و افغانستان نیست و با توجه با از دست در رفتن وقایع اگر حمله ای رخ دهد و گران تمام شدن آن برای نه تنها ایران که منطقه و جهان..., بر خلاف نظر کلی از رفقای چپ آمریکائی ام , از همان اولین دوره زمامداری کودن صفتی چون بوش پسر کماکان به قوت خویش باقی میباشد . البته بعضی از این رفقا  با تاکید بر اینکه اشغال نظامی ایران بگونه عراق و....مطرح نیست بلکه حمله ضربتی و بمباران (چه از طرف آمریکا و چه اسرائیل و چه هر دو) پایگاههای موشکی پاسداران, نابودی نیمچه ناوگان دریائی و...از کار انداختن نیروگاه بوشهر و زیر ساختهای اتمی رژیم در نطنز و غیره از طرف این دو هم پیمان استراتژیک در منطقه را پیش میکشیدند .
حال آنکه حتی این نیز از نظر من منتفی بوده و هست . کما اینکه ما در یکسال و نیم گذشته شاهد سیاستهای نوین و کم خرج تر دیگری از طرف اسرائیل و آمریکا بوده ایم . بطور مثال سازمان مخوف امنیتی اسرائیل- موساد - نه تنها توانسته با زرنگی و توانائی خاص خویش به ترور پنج کارشناس اتمی ایران(*) جامعه عمل بپوشاند , بلکه بموازات و در همان راستا آمریکا نیز با حمله سیستماتیک ویروسهای پیشرفته اش به تسهیلات اتمی ایران توانسته است با عقب انداختن برنامه های رژیم خونخوار ملاها ی ایران تا کنون گامهای قابل کارسازی را پیاده گرداند. حتی ترور چندین پاسدار, با انفجار بمب در یکی از پایگاههایشان در نزدیک تهران, نیز خود دلیل محکم دیگریست برای موفق بودن اینگونه خرابکاریهای (سابوتاژ) امپریالیستی-صهیونیستی .
 باری , برای بهتر تشریح کردن موضع خویش ,خوانندگان را به مقاله ای بلند بالا در نیویورک تایمز 20  ژانویه رجوع میدهم. در آنجا سخنان هیلاری کلینتون ,وزیر امور خارجه یانکی ها, از واشنگتن در باب تحریمهای اخیر قابل تعمق میباشد :"ما تحریمها را تا وقتی تهران از خود جدیت در همکاری اصولی و معنا دار نشان ندهد ادامه خواهیم داد. ما خواهان روشن شدن موضع عمومی اخیر ایران مبنی بر مذاکرات بعدی میباشیم"...." اما ما میبایست صداقت در هدف را از طرف ایران ببینیم ..." در ضمن در همان مقاله شخصیتی عالی رتبه فرانسوی-که نام آن ذکر نشده- نیز چنین میگوید:"ما میبایست بعنوان نماینده جهان در شورای امنیت سازمان ملل متحد متحد بمانیم و میبایست در مورد پیشنهاداتمان به ایران نیز هیچگونه ابهامی نشان ندهیم.."..." جدال بین ملاها  حتی پیچیده تر از روند درونی آژانس میباشد"..."من معتقدم اگر در این امر موفق نشویم, اگر روند دیپلماتیک تمام شود , بعد ما بازتابهای وحشتناکی خواهیم داشت, یا عمل نظامی علیه مراکز ایران(منظور اتمی ست- از منست...که از نظر من بلوفی بیش نیست ) یا سقوط رژیم بدون گسترش سلاح های هسته ای ". و این آخری یعنی همان در دستور کار بودن جایگزینی رژیم در اینمرحله از تحولات سیاسی  .
دست آخر در نیویورک تایمز دیروز 25 ژانویه  2012 ,هلن کوپر در مقاله ای دیگری تحت عنوان "تحریمها علیه ایران سفت تر شده, اما قدم بعدی چیه؟ پیرامون بحران هسته ای ایران آلترناتیوی دیگری از طرف کارشناسان سیاسی امپریالیستی درپشت پرده را مورد بررسی قرار میدهد : قبول کردن رژیمی شبیه ژاپن ,که امکانات تکنولوژیک پیشرفته اتمی برای مصالح صلح آمیز را داراست اما صلب کردن اجازه ساخت بمب اتم از طرف آنها , را برای ایران پیش بینی کرده و مورد تعمق قرار میدهد!! البته ناگفته نماند که این در راستای بحث ها و تلاشهای قبلی امپریالیست آمریکا در سه دهه گذشته بنام "دتانت"-لاتین به معنی همان پیشگیری گسترش تسلیحاتی- که از دوران رئیس جمهوری ریگان به بعد در رابطه با روسیه و چین و بعدها با پاکستان و هند و چند سال اخیر با کره شمالی در دستور کار بوده و هست معنی میدهد  . پس همانطور که میبینیم قضیه به همین ساده گی ها نیست ,که مثلا اسرائیل بدون مشورت با آمریکا (که علیه چنین سناریو مقاله ای در چندین روز پیش در اینجا درج کرده ام) ,و یا هم اسرائیل و هم آمریکا هم زمان و یا آمریکا خود به تنهائی به چنین حرکت ابلهانه ای دست بزند(نند). بماند اینکه چین و روسیه دست روی دست نگذاشته و بمانند وقایع در  لیبی و مصر و تونس به بی عملی تن در نخواهند داد. چرا که از دست دادن منافع  کلان اقتصادی -سیاسی این دو جهانخوار در ایران آنقدر عظیم هست که بابتش حتی با اتحادیه اروپا و آمریکا به جنگی وحشتناک در آیند. و این چیزی نخواهد بود جز به آتش کشیدن کل منطقه و آغاز جنگ پنجم جهانی!! ( به نظر من جنگ سوم همانا جنگ سرد بین آمریکا و شوروی سابق بوده و جنگ چهارم جهانی همانا حقنه گرداندن سیاستهای نئو لیبرالیستی از اواسط دهه 70 قرن پیش-خصوصی سازی و نابودی تمامی دستاوردهای 100 و اندی سال مبارزات کارگری در دنیا- بر کل جهان میباشد ).
*******
خلاصه کنم: چون من حمله نظامی به ایران را منتفی میدانم ,برای امپریالیستها راهی نمیماند جز برداشتن رژیم اسلامی و جاده را برای نهائی گردانیدن نقشه نوین خاور میانه هموار کردن . اما این مساله  نیز طبعا منوط به تشکیل آلترناتیوی قابل قبول برای آمریکا میباشد و تا آنموقع-شاید یکی دو سال آینده- بهیچ وجه عملی نخواهد شد .

البته برای آزادیخواهان در ایران طبعا راه حل همانا متحد شدن تمامی مخالفین رژیم منفور ولایت وقیح و سرنگونی کلیت رژیم ددمنش ملاها بوده و میباشد . به امید همین (و تنها) آلترناتیو دموکراتیک.
زنده باد آزادی- زن باد آنارشی

پیمان پایدار
*********************** 
(*)البته باید اذعان کنم که ترور اولین "دانشمند" را شخصا کار رژیم ارزیابی میکردم. چرا که دیدن یکی از مزدوران باسابقه حزب الهی لبنانی رژیم (همانی که در سرکوب خونین پس از انتخابات 1388 نیز قیافه نحسش را دیده بودیم) بعد از واقعه درست در مقابل خانه مهندس ترور شده در تلویزیون -و در سایت های متعدد اینرنتی- درست یا غلط این ایده را در ذهن تداعی مینمود. البته هنوز هم معتقدم که در آنمورد خاص بعید نیست رژیم خود برای رد کم کردن و متهم کردن غرب و اسرائیل مسئول آن ترور بوده باشد .  

No comments:

Post a Comment