Friday, October 5, 2012

آتش خشم توده ها در روز چهارشنبه 12 مهر ماه 1391( پریروز) بالاخره در خیابان استامبول, ناصر خسرو و سعدی... شعله ور شد

توده ها که از شرایط اسفناک اقتصادی, گرانی  شدید و بیکاری مزمن جان بر لبانشان رسیده و تاب و توانشان گرفته شده با سرازیر شدن به خیابانهای اطراف بازار انزجار خویش را با فریاد زدن شعارهائی ملموس و انقلابی پس از سه سال و اندی سکوت( رکود و خمود) به عریانی به نمایش گذاردند .." مرگ بر دیکتاتور ",   " مرگ بر خامنه ای  "  صریح تری این شعار ها بود. در مقطعی تعداد شرکت کنندگان به 20 هزار نفر نیز گزارش گردیده شده. شعارهائی دیگر از قبیل  " سوریه را رها کن- فکری بحال ما کن  " ,   " دولت بی لیاقت استعفا استعفا  " نیز بگوش میرسیده . طبعا بعد ازمدتی نیروهای سرکوبگر نظام سرمایه با پرتاب گاز اشک آور سعی در پراکنده گرداندن تظاهرات کنندگان  نمودند و با دستگیری و ریختن عده ای در  ماشینهای مخصوص و مصادره تلفنهای همراهشان به خیال خامشان ختم غائله را اعلام نمودند(*).... حال آنکه اینبار دیگر نتوانستند از نشان دادن صحنه هائی هم که شده از این شورش خود بخودی مردم خشمگین در تلویزیون کذائی شان طفره روند... اینکه دیگر چه باید بشود تا بلکه خیل عظیمی از دیگر اقشار میلیونی اردوی کار( بخصوص بیکاران و کارگران روزمزد, دست فروشان  و...) بر سر این جانیان قرون وسطی خراب شوند سئوالیست بس با مسما و قابل تامل .

 البته ناگفته نماند, برای ما آنارشیستها هر چند سرنگونی این رژیم ددمنش, که امیدواریم در پی شورشهای خودبخودی و خیابانی  در شهر و روستا بسرانجام برسد( و نه در پی زد و بندهای امپریالیستی با دیگر جریانات مشکوک ضد مردمی**), طعمی شیرین خواهد بود اما لزوما آنرا جشن پیروزی نهائی زحمتکشان نمیدانیم . چرا که ما واقع بین هستیم و توازن قوای توده ها را برای چنین انقلابی حقیقی در شرایط کنونی مهیا نمی بینیم . در ضمن بر خلاف دیگر نیروهای لیبرال و مرتجع که سرنگونی   "جمهوری اسلامی  " را مساوی با  " انقلاب  " دانسته و صرف رفتن ملاها و جدائی دین از دولت خواست نهائی شان میباشد, برای ما این تازه اول راهی بس طولانی را رقم میزند. چرا که این شاید زمینه ای را فراهم سازد که توده ها به بخشی از خواسته های اقتصادیشان برسند و بعضا باز شدن دریچه ای شود برای رسیدن به یکسری از  مطالبات اولیه سیاسی , بخوان آزادی تشکیلات صنفی و غیره  

و صد البته برای ما بر خلاف  " چپ سنتی  " ( منظور رفرمیستهای رنگارنگی که تحت لوای جریانات م. ل , ترتسکیستی, مائویستی , توده ای/ اکثریتی  و راه کارگری و...) نه داشتن دستک دمبک حزبی مطرح میباشد و نه گرفتن قدرت سیاسی توسط آن و سوار شدن بر گرده توده ها تحت نامی دیگر. اینان همگان شبح  " چپ  "  ورشکسته ای میباشند و آنروی سکه مجاهدین راست و ضد انقلابی : سنگ پای قزوین در لجاجت و از رو نرفتن در مقابل تاریخ

برای ما صرفا یک عملکرد( درراستای ساختن جامعه ای آزاد, ضد سرمایه دارانه و ضد دولت) انقلابی  میباشد و بس, و آن چیزی نیست جز: سازماندهی  خود توده ها(1) در انجمنهای محلی مستقل- دموکراتیک در شهر و روستا,(2) در محل کار و( 3) محیط زیست. این جامعه ای خواهد بود که ما از جان و دل برای ساختنش مایه خواهیم گذارد. جامعه ای بدون آقا بالا سر و بدون امر و نهی

زنده باد آزادی - مرگ بررژیم منفور ملاهای سرمایه دار
زنده باد آنارشی
پیمان پایدار  
***************
(*)برای  دیدن ویدئوهای این تظاهرات و خواندن گزارشات دست اول و تکمیلی,  خوانندگان را به صفحه مجازی رفیق عزیزمان روزا در آدرس زیر رجوع میدهم .
www.archiverosa.blogspot.com

(**) در اینجا منظورمان مجاهدین , سلطنت طلبان و یا احیانا دیگر جریان (اتی) که از آستین خود در دقیقه 90 در میآورند

1 comment: