Tuesday, November 26, 2013

رابطه مستقیم خبررسانی رسانه های ارتباط جمعی با منافع هژمونیک قدرت سیاسی امپریالیسم آمریکا

رابطه مستقیم خبررسانی رسانه های ارتباط جمعی
با منافع هژمونیک قدرت سیاسی امپریالیسم آمریکا

پیمان پایدار

************************
آنقدرها مشکل نیست فهم اینکه رسانه های ارتباط جمعی عاشق یکسری وضعیت ها هستند و, معمولا, به حذف حقایقی می پردازند که در واقع ممکن است اهمیت تاریخی داشته باشند . در هر صورت آنها در ارتباط دادن اطلاعات بهمدیگر از خود جرات فوق العاده کمی بخرج میدهند . یا بهتر است گفته شود منافعشان ایجاب نمیکند جرات بخرج دهند . بطور مثال, از حادثه سرنوشت ساز یازده سپتامبر(1) 2011به اینطرف در ایالت متحده میتوان داده هایی را که بخوبی منعکس کننده ترتیب اولویت دادن وقایع برای ابر قدرت می باشند را مشاهده نمود . اینکه بدانیم برای "تحقیقات رسمی" حادثه دهشتناک برجهای دوقولو(بخوان لاپوشانی توطئه مذکور) فقط 600 هزار دلار بودجه از طریق کنگره آمریکا تخصیص داده شد, حال آنکه برای در آوردن ته و توی قضیه/ رابطه سکسی جناب رئیس جمهوربیل کلینتون با مونیکا لوینسکی(2)این مبلغ بالغ از 52 میلیون بوده , به ما میگوید که برای قوه مجریه و مقننه و قضائی امپریالیسم خونآشام بهتر است که مردم کشورشان هر چه کمتر از کم و کیف واقعه 11 سپتامبر(3) بدانند !!

همینطور که خوب نیست بدانند که ذخایر نفتی در سراسر جهان به سرعت رو به کاهش میباشند. در این مورد نیز مشکل نیست حدس زدن اینکه تهاجمات وحشیانه امپریالیستی به عراق و افغانستان بخشی از مفهوم جغرافیای سیاسی برای کنترل مسیر نفت و گاز (واحیانا معادن غنی و متعدد)  و تولید کنندگانشان میباشد . در همین راستا می بایست نقش دستکاری کردن و وارونه نشان دادن حقایق را در  مطبوعات و رسانه های امپریالیستی (و دگر اعوان و انصارشان)  درمورد مسئله اتمی ایران و فشارهای متعدد,بخصوص تحریمهای خانمانسوز وتهدید به حمله نظامی(که همیشه از نظر من منتفی بوده , هست و میباشد4) را بررسی کرد . 
در اینجا میتوان و می بایست از سناریو پیچیده در خواست,از لحاظ تئوریک مسخره, مرتجعانه و خوش خدمتانه کلمبیا برای پیوستن به پیمان نظامی ناتو( که بعد از جنگ دوم جهانی و تقسیم جهان بدو قطب منافع غرب را حفظ میکرده) با وضعیت خاص از یکطرف و بستن قرار داد پیمان تجارت آزاد کلمبیا با اسرائیل نیز سخن گفت . تازه میتوانیم مدعی شویم که کلمبیا میرود که به مثابه اسرائیل آمریکای جنوبی تلقی شود. به بیان دیگر نقش ژاندارمی منطقه جنوبی خط استوا(آمریکای جنوبی) را در"حیاط خلوت" آمریکا, مبنی بر دکترین مونرو( اواسط قرن نوزدهم) , بعهده گیرد. بدیگر سخن اگر اسرائیل در منطقه خاور میانه, در طی 60 سال,توانسته با جدائی انداختن در "وحدت اعراب"(علیه جنبش رهائیبخش فلسطین) به منافع استراتژیک امپریالیسم آمریکا کمکهای شایان توجه ای برساند,کلمبیا نیز این نقش را در کنار پرو, مکزیک و شیلی ,بعنوان هم پیمانان دست به سینه آمریکا,و برعلیه مخالفین پروژه نئو لیبرال امپریالیستی(کشورهای هم پیمان تحت "پرچم بولیوار": ونزوئلا, اکوادور, بولیوی, آرژانتین, کوبا  و نیکاراگوئه) میتواند ومیبایست ایفای نقش کند .همین کافی که کلمبیا اجازه برپائی 8 پایگاه نظامی را در کشور خود به آمریکا داده است .

سخن کوتاه: روزنامه نگاران مزدور سرمایه به هر سازی رقصیده و به اربابانشان کمک رسانده تا بلکه توده های وسیع (با مشغولیت های جامعه مصرفی) ازخواب خرگوشی بیدار نشوند .اینان با دست کاری اخبار, پخش دروغ و با دستیابی به هزار حیله و تزویر در خط مقدم عصرارتباطات برای حفظ سیستم شوم سرمایه داری و با غسل تعمید دادن مکررآن قدم برمیدارند. اینکه کمپانیهای اینترنتی از یاهو , مایکروسافت و گوگول  و...گرفته تا کمپانیهای تلفن از ای. تی. اند. تی , ورایزن, نکستل...و با تحت اختیار قرار دادن اطلاعاتشان کمکهای شایان توجه ای به سیستم جاسوسی امپریالیسم آمریکا(حتی علیه رهبران هم پیمانانشان در آلمان و فرانسه و....) رسانده نمیبایست برای نیروهای انقلابی جای تعجب و حرف تازه ای باشد . پیمان "مقدس" رسانه ها با سیستم سرمایه داری از نطفه(روز تاسیس شان ) بسته شده بوده است.فقط رشد تکنولوژی به این امر سرعت بیشتری بخشیده و بس. 

 دست آخر : اینکه نیروهای انقلابی ضد سرمایه داری چگونه خواهیم توانست در این سیستم پیچیده ارتباطاتی خدشه ای, هر چند ناچیز, وارد کرده و با تشکیل نهادهای مستقل و به شیوه پراکنده و با خلاقیتهای خاصی پیوندمان را گسترش دهیم و خبرها و تحلیلهایمان را در اسرع وقت به تعداد هر چه بیشتری از علاقمندان برسانیم خود مبحثی ست که میبایست بدان دامن زده شود. 
  
******************************
(1)من از اون دسته از افرادی هستم که برای یک لحظه قبول نمیکنم که 14 تروریست بهمین سادگی بیان آمریکا (الف) درس خلبانی ببینند,اونهم در این سطح و با اینگونه تکنولوژی و (ب) چنین طرح بی برو گردی را بدون هیچگونه خطائی (پ) در قلب بزرگترین و مهمترین شهر امپریالیستی , اونهم با داشتن پیچیده ترین امکانات جاسوسی , فنی , تکنولوژیک و... پیاده کنند !!عقل سلیم (و نه لزوما دیالکتیکی) حکم میکند که سئوال شود : چرا هواپیماهای ضربت پنتاگون در اسرع وقت (فراموش نکنیم که زمان کافی داشتند) این دو هواپیمای "ربوده شده" را در همان هوا, قبل از اصابت به برجهای دو قولو, نزدند !!؟؟ چطور ناوگان جنگی شان در  فضای آبهای خلیج فارس توانست هواپیمای مسافربری ایران را به عمد (با 240 نفر سرنشین) سرنگون کند و حال آنکه در نیویورک اینکار از دستش بر نمی آمد!؟ یا باید مخ خر خورده باشیم ( بماند که این حیوون زبون بسته اسمش بد در رفته) یا خیلی ساده, یا احمق و یا بی سواد باشیم و یا مجموعه ای از این عوامل شامل شخص شخیصمان بشود!؟ پس بدون شک یانکی امپریالیست در اینکار دست داشته و با همکاری سازمان سیا , اف بی آی , پنتگون و با همدستی اسرائیل (سازمان جاسوسی موساد) به این مهم دست زدند. شواهد و قرائن ییشماری هست که این واقعه بی نظیر را بر خلاف تبلیغات و پروپاگانداهای رایج در رسانه های آمریکائی( و ...) بما نشان میدهند . در اینجا آوردن آنها لزومش دیده نمیشود .اگر خوانندگان علاقمند باشند ,با کمال میل, میتوان در اظهار نظرها بدانها پاسخ داد. 

(2)  اینکه حتی گزارشهای خبری مهم سیاسی / اجتماعی در تلویزیون عمیقا لوث گردیده و تبدیل به شو شده اند (انگار راجع به هنرپیشه های هالیوود و خوانندگان و....صحبت میکنند) نیز جای تردید نمیباشد. و اینکه مونیکا لوینسکی ها فروش کتابشان بیشتر از دیگر مطالب عدیده و معضلات حیاتی جهانی بررسی میشود نیزحاکی از نقش ارتجاعی این رسانه های آشغال میکنند

(3)یادمان نرفته که 38 سال قبل از آن , در همانروز 11 سپتامبر 1973 , سازمان سیا با کودتائی وحشیانه رژیم منتخب مردم شیلی به رهبری سالوادور آلنده را سرنگون کرد و رژیم تا بدندان مسلح و فاشیستی پینوشه را جایگزین نمود . کشته  شدن و ناپدیدی 30 هزار نفر "دستاورد" نحس این رژیم ضد بشری بود . هر ساله رفقای چپ(عمدتا جوانان دانش آموز و دانشجو) اینروز نحس را با خشم بیکران و تظاهراتی رادیکال به جامعه شیلی و جهانیان یادآوری میکنند. 

(4)اینکه اسرائیل خود 200 بمب اتمی دارد و جزو معاهده ام.پی.تی نیز نمیباشد را زیر سیبلی رد می کنند بماند. و اینکه رژیم ملاها با مخفی کاریهایشان سعی داشته است که به بمب اتم دست یابند , آنقدرها هم که در معادلات جهانی(در حالی که هند و پاکستان نیز دارای آن میباشند و...) تغییری نمیتوانسته ایجاد کند ,نیز بماند. و بماند که نیروهای مترقی, بخصوص ما  آنارشیستها ,عمیقا ضد توسعه و گسترش هرگونه ابزار سرکوب و داشتن سلاحهای کشتار جمعی هستیم نیز بماند. حال آنکه مهمتر از همه چیز تحولات چند روز گذشته میباشد: اینکه, بالاخره, پس از 8 ماه مذاکرات پنهانی امپریالیسم آمریکا با سران رژیم منفوراسلامی,چه قبل از انتصاب روحانی و چه بعدش , و نوشیدن جام زهر از طرف حاکمیت تمامیت خواه اسلامی و رهبر فاشیست مسلکشان خامنه ای و بستن عهد نامه ژنو در یکشنبه 24 نوامبراز یاوه سرائیهای هر دو طرف(چه امپریالیستها و چه رژیم ددمنش و خونخوار ملاها) بدور خواهیم بود خود جای شکرش باقیست.حال میبایست منتظر دادن بیشتر آوانس به غربی ها در دور بعدی(که اساسی تر و حیاتی تراست), از طرف رژیمی که نه راه پیش دارد و نه پس , باشیم . در اینجا گفتن این نکته ضروریست: مسئله توده های ایران هیچگاه مقوله غنی سازی نبوده,نیست و نمیباشد.این حاکمان زور گو(چرا که ملاها با پیوندشان با پاسداران که 60% اقتصاد کشور در دستشان و مونوپولی نیروهای سرکوب را نیز غبضه کرده اند) هستند که با هزینه های گزاف و بیهوده نظامی, اتمی و کمکهای آنچنانی به حامیان منطقه ای شان از نان شب و داروی کودکان فقیر و بیچاره زده و با تشدید معضلات متعدد اجتماعی از اعتیاد و فحشا گرفته تا خودکشی و... جامعه را به پرتگاه نابودی کشانده اند و آنهم صرفا برای حفظ وجود نحسشان در قدرت هست که نه تنها به نظامی گرداندن اقتصاد بسنده نکرده اند بلکه به خیال خامشان ادعای رهبری قدرت منطقه ای را نیز در سر می پرورانند. هیهات,البته  یادمان نرفته که چند سال پیش رهبر سابق پاسداران علنا به آمریکا گفت که ما میخواهیم نقش ژاندارم منطقه را(بجای شاه اسبق) برای آمریکا بازی کنیم و آمریکائی ها وقحی نشان ندادند.چرا که بعد از سقوط بلوک شرق موازنه جهانی درمنطقه تغییر کرد و وجود علنی خود آمریکا با پایگاهای متعدد و بیشتر در خلیج لزوم داشتن ژاندارم را منتفی ساخته  است . (در حال حاضر  آمریکا صدها پایگاه نظامی در سراسر دنیا-40 تا از آنها ایران,روسیه و چین را محاصره کرده اند- دارد وتازه, دقیقا ,همین حیف و میل کردنهای نظامی زیادیست که پاشنه آشیل هژمونی شان را در 20 سال آینده تضمین خواهد کرد.همین روزهاست که دلار بعنوان ارز غالب در معادلات جهانی با مخالفتهای شدیدتری ازطرف چین به کنار گذاشته شود و آنوقت میبایست خر آورد و باقلا بار کرد. چرا که بیش از یک تریلیون و نیم اوراق قرضه آمریکا در دست چین هست و با بی ارزش تر شدنش دخل اقتصادش را خواهد آورد . برای همین هست که اولتیماتومهای لازم را به آمریکا داده است ).

No comments:

Post a Comment