Paul -Laurent Assounپل- لوران اسون
واژگان فروید Le vocabulaire de Freud
ترجمه دکتر کرامت موللی
چاپ اول 1386, نشر نی , تهران
صد و بیست صفحه
قسمت چهل و یکم
قسمت اول تا پنجم بترتیب در 6 م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می2012
قسمت ششم تا دهم بترتیب در 4 م, 8 م و 13 م و 18م و 29م ماه ژوئن
قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت پانزدهم در 29 ماه سپتامبر
قسمت شانزدهم تا بیستم و چهارم در 3م ,6م ,8م ,10م, 15م ,17 م, 21م ,26م و 30 ماه اکتبر
قسمت بیست و پنجم تا بیست و نهم در 1م, 6م , 12م ,15م و 24ماه نوامبر
قسمت سی ام و سی و یکم در 4 م و 30 دسامبر2012
قسمت سی و دوم و سی و سوم در 21 و 30 ژانویه 2013
قسمت سی چهارم وسی و پنجم در 14 فوریه و 7 مارس
قسمت سی و ششم , سی وهفتم و سی و هشتم در اول و 14 و 28 آوریل
قسمت سی نهم و چهلم در 14 و 29 ماه می
************************************
Metapsychologieعلم ماورا النفس
*این اصطلاح را فروید در سال1895 جعل کرد تا بدین وسیله روش فکری و نحوه برداشت خود را در مطالعه فرایند های نفسانی ناآگاه مشخص کند . این نوع مطالعه در کنار یا ورای روان شناسی رایج قرار دارد و مختص به بررسی ضمیر ناآگاه است. در علم ماورا النفس بررسی فرایندهای نفسانی مشروط به رابطه ای است که از لحاظ دینامیک(یعنی قدرت و توانایی آنها),توپیک(یعنی مواضع مختلف آنها در دستگاه روانی) و اقتصادی(یعنی کمیت آنها به عنوان انرژی) با یکدیگر دارند. تمامی فرضیات روان کاوی از این ساختمان نظری منشا می گیرند .)
**این اصطلاح همزمان با اصطلاح روان کاوی در سال 1895 ابداع شد و به نوعی روان شناسی اطلاق میشود که به "ورای" ضمیر آگاه می انجامد(نامه فروید مورخ دهم مارس 1898 خطاب به دوستش ویلهم فلیس1).فروید آن را در کتاب اعمال نابهنگام روزانه(1904) روان شناسی ضمیر ناآگاه می خواند و در مقاله ای با عنوان علم ماورا النفس آنرا نحوه برداشتی میداند که منتج به تحقیقات روان کاوی میشود و به فرضیات آن روشنی و عمق می بخشد. فروید در کتاب ورای اصل لذت نیز آنرا به عنوان نحوه ای خاص در عرضه فرضیات روان کاوی معرفی میکند . سوای این تعاریف , علم ماورا النفس نوعی نظر پردازی یا حتی خیال پردازی است که به روان کاو اجازه میدهد از موارد بالینی خود فراتر رود و در عین حال حقانیت آنها را به اثبات برساند. چنین است که فروید آنرا به جادوگر فاوست(2) گوته تشبیه میکند, جادوگری که هرگاه به نارسایی اطلاعات حاصل از کار بالینی برخورد میکنیم, بدان رجوع میکنیم و از آن مدد می طلبیم.
(1) Wilhelm Fiess (2) Faust
لذا باید تاکید کرد که علم ماورا النفس کاری است همواره در حال پیشرفت(1),بدین معنی که همواره خود را با تحول امور بالینی سازش میدهد. بدین ترتیب است که به تدریج از مرحله توصیفی یا به قول فروید پدیدارشناسانه به مرحله توضیحی که خاص علم ماورا النفس است, می رسیم.
(1) Work in progress
هسته مرکزی ماورا النفس نظریه مربوط به رانش هاست که به سه بعد مختلف تقسیم میشود: نظریه کمیت ها(اقتصاد روانی*), نظریه مربوط به نیروهای نفسانی(دینامیسم روانی*) و نظریه مربوط به مواضع یا جای سیستم های مختلف نفسانی(توپیک*).فروید می نویسد"آن چه ماورا النفس می خوانیم عبارت است از نحو برداشتی که مطابق آن هر فرآیند نفسانی بنابر بعد های مختلف خود یعنی دینامیک, اقتصادی و توپیک مورد ارزیابی قرار می گیرد".
*** اصطلاح علم ماورا النفس حاکی از تفکر ابداع گر خاص فروید است. فروید در واقع اولین عالم ماورا النفس است.
مراجع:
-علم ماورا النفس 1915-1916
قسمت بیست و پنجم تا بیست و نهم در 1م, 6م , 12م ,15م و 24ماه نوامبر
قسمت سی ام و سی و یکم در 4 م و 30 دسامبر2012
قسمت سی و دوم و سی و سوم در 21 و 30 ژانویه 2013
قسمت سی چهارم وسی و پنجم در 14 فوریه و 7 مارس
قسمت سی و ششم , سی وهفتم و سی و هشتم در اول و 14 و 28 آوریل
قسمت سی نهم و چهلم در 14 و 29 ماه می
************************************
Metapsychologieعلم ماورا النفس
*این اصطلاح را فروید در سال1895 جعل کرد تا بدین وسیله روش فکری و نحوه برداشت خود را در مطالعه فرایند های نفسانی ناآگاه مشخص کند . این نوع مطالعه در کنار یا ورای روان شناسی رایج قرار دارد و مختص به بررسی ضمیر ناآگاه است. در علم ماورا النفس بررسی فرایندهای نفسانی مشروط به رابطه ای است که از لحاظ دینامیک(یعنی قدرت و توانایی آنها),توپیک(یعنی مواضع مختلف آنها در دستگاه روانی) و اقتصادی(یعنی کمیت آنها به عنوان انرژی) با یکدیگر دارند. تمامی فرضیات روان کاوی از این ساختمان نظری منشا می گیرند .)
**این اصطلاح همزمان با اصطلاح روان کاوی در سال 1895 ابداع شد و به نوعی روان شناسی اطلاق میشود که به "ورای" ضمیر آگاه می انجامد(نامه فروید مورخ دهم مارس 1898 خطاب به دوستش ویلهم فلیس1).فروید آن را در کتاب اعمال نابهنگام روزانه(1904) روان شناسی ضمیر ناآگاه می خواند و در مقاله ای با عنوان علم ماورا النفس آنرا نحوه برداشتی میداند که منتج به تحقیقات روان کاوی میشود و به فرضیات آن روشنی و عمق می بخشد. فروید در کتاب ورای اصل لذت نیز آنرا به عنوان نحوه ای خاص در عرضه فرضیات روان کاوی معرفی میکند . سوای این تعاریف , علم ماورا النفس نوعی نظر پردازی یا حتی خیال پردازی است که به روان کاو اجازه میدهد از موارد بالینی خود فراتر رود و در عین حال حقانیت آنها را به اثبات برساند. چنین است که فروید آنرا به جادوگر فاوست(2) گوته تشبیه میکند, جادوگری که هرگاه به نارسایی اطلاعات حاصل از کار بالینی برخورد میکنیم, بدان رجوع میکنیم و از آن مدد می طلبیم.
(1) Wilhelm Fiess (2) Faust
لذا باید تاکید کرد که علم ماورا النفس کاری است همواره در حال پیشرفت(1),بدین معنی که همواره خود را با تحول امور بالینی سازش میدهد. بدین ترتیب است که به تدریج از مرحله توصیفی یا به قول فروید پدیدارشناسانه به مرحله توضیحی که خاص علم ماورا النفس است, می رسیم.
(1) Work in progress
هسته مرکزی ماورا النفس نظریه مربوط به رانش هاست که به سه بعد مختلف تقسیم میشود: نظریه کمیت ها(اقتصاد روانی*), نظریه مربوط به نیروهای نفسانی(دینامیسم روانی*) و نظریه مربوط به مواضع یا جای سیستم های مختلف نفسانی(توپیک*).فروید می نویسد"آن چه ماورا النفس می خوانیم عبارت است از نحو برداشتی که مطابق آن هر فرآیند نفسانی بنابر بعد های مختلف خود یعنی دینامیک, اقتصادی و توپیک مورد ارزیابی قرار می گیرد".
*** اصطلاح علم ماورا النفس حاکی از تفکر ابداع گر خاص فروید است. فروید در واقع اولین عالم ماورا النفس است.
مراجع:
-علم ماورا النفس 1915-1916
No comments:
Post a Comment