Sunday, December 20, 2015

سرو بلند بالای یلدا تا کاج کریسمس


سرو بلند بالای یلدا تا کاج کریسمس

Ar Shida's photo.
در حالی که مسیحیان سرتاسر جهان خود را برای برگزار جشن کریسمس در 25 دسامبر آماده می‌کنند ایرانی‌ها نیز برای برگزاری یکی از مهمترین جشن‌های باستانی خود در 21 دسامبر که مصادف با شب انقلاب زمستانی و طولانی‌ترین شب و کوتاهترین روز سال است آماده می‌شوند؛ شب یلدا یا شب چله تولد دوباره خورشید است.


برخلاف غرب، سبک زندگی مردمان شرق جهان همچون عصر قدیم همچنان با طبیعت سازگار باقی مانده‌است؛ تلفیق ریتم طبیعت در چرخه زندگی به خصوص برای ایرانیان باستان صدق می‌کند؛ این سبک از زندگی همچنان تا به امروز پابرجا باقی مانده است. «یلدا» همچون دیگر جشن‌های مهم ایرانیان بر تغییر فصول سال تمرکز دارد و قدمتش به بلندای تاریخ است؛ قدمت تاریخی آئین شب یلدا به همان اندازه طولانی است که قدمت بنا گذاشتن زندگی مردمان عصر باستان بر اساس نقاط اعتدالی طولانی است. نوروز به عنوان مهمترین جشن باستانی ایرانیان نیز مصادف با اعتدال بهاری است. بنابراین جای تعجب نیست که نخستین بار «طالع بینی» در بابل باستان که در واقع بخشی از امپراتوری ایران باستان بوده اختراع شد.


هنوز هم اساس آئین شب یلدا مبتنی بر ایزد مهر است؛ یلدا شب تولد خورشید شکست ناپذیر، مهر یا میترا محسوب می‌شود که به معنای عشق و خورشید است و پیروان میترائیسم از حدود 5 هزار سال پیش از میلاد مسیح آن را جشن می‌گرفتند؛ در این بین یک سوال مطرح می‌شود و آن این است که آیا ماهیت مشابه و نیز فاصله زمانی نزدیک دو آئین کریسمس و شب یلدا یک تصادف صرف است؟ طرح همین سوال بود که پیشتر درباره احتمال ریشه داشتن جشن کریسمس در ایران باستان حدس و گمان‌هایی را مطرح کرد.

بر اساس کتاب انجیل، عیسی مسیح (ع) در روز ششم ژانویه به دنیا آمده و برگزاری جشن تولد او در تاریخ 25 دسامبر ممکن است تحت تاثیر نفوذ فرهنگ میترائیسم ایران باستان باشد. در افسانه‌های قدیمی پارسی، میترا، خدای عشق، دوستی و نور یا خدای خورشید در این شب طولانی به شکل معجزه آسایی از یک تکه سنگ در کنار یک رودخانه یا نهر خلق شده‌است.

کارل یونگ، روانشناس مشهور سوئیسی در پنجمین جلد از مجموعه آثار «نماد تحول» به شکلی گسترده درباره اثرات میترائیسم بر مسیحیت توضیح داده و تصاویر و نمادهای آن را به تصویر کشیده‌است.

با ظهور جنگهای منطقه‌ای میان ایرانیان باستان و رومی‌ها ، شمار زیادی از سربازان رومی که از خشونت خسته و از روش و منش خصمانه فرماندهانشان به ستوه آمده بودند به آئین میترائیسم پناه بردند؛ آئینی که در عصر توحش بیش از هر چیز با طبیعت و زیبایی ارتباط داشت. آنها آئین ذبح گاو در میترائیسم را که نمادی از فداکاری در راه یافتن مسیر الهی بود می‌ستودند؛ به این ترتیب میترائیسم خیلی زود از قلمرو پارس به تمدن‌های باستانی دیگری چون روم و بسیاری از کشورهای اروپایی گسترش پیدا کرد. کم کم نه تنها در ایران بلکه اروپائیان نیز روز تولد میترا در 21 دسامبر را جشن می‌گرفتند.

پیروان اولیه دین مسیح نیز بعد از مدتی از جشن بسیار کهن پارسی میترا، خدای خورشید تقلید کردند و بعدها آن را به تولد مسیح ارتباط دادند. اما در قرن چهارم میلادی به دلیل بروز برخی اشتباهات در شمارش سال کبیسه، روز تولد میترا به تاریخ 25 دسامبر منتقل شد. از این رو آرلیا، امپراتور رومی سال 274 پس از میلاد، تاریخ 25 دسامبر را به عنوان تولد خورشید شکست ناپذیر ("natAlis solis invicti") اعلام کرد؛ ـ خورشیدی که در نقطه اعتدال زمستانی کم کم بر نور و گرمایش افزوده می‌شود ـ او این روز را روز جشن اعلام کرد. بعدها کلیسای روم همین روز را روز بزرگداشت تولد مسیح یا «خورشید عدالت» نامگذاری کرد. تا پیش از آن ششم ژانویه را روز تولد عیسی مسیح اعلام می‌کردند اما دین بسیاری از رومیان و نیز بسیاری از مردم قاره اروپا هنوز میترائیسم بود. پاپ لئو در قرن چهارم میلادی، بعد از آنکه تقریبا تمام معابد میترائیسم را در سال 376 پس از میلاد تخریب کرد در کمپینی علیه میترائیسم رسما تاریخ 25 دسامبر را به جای ششم ژانویه روز تولد عیسی مسیح معرفی کرد؛ اما کلیسای ارتدوکس شرقی و ارامنه همچنان ششم ژانویه را به عنوان روز تولد واقعی عیسی مسیح جشن می‌گیرند !
جالب توجه است که جشن تجلی عیسی مسیح یا جشن سه پادشاه مقدس در آئین مسیح نیز که ششم ژانویه برگزار می‌شود بزرگداشت تجلی عیسی مسیح بر مغ‌ها است. مغ‌ها اختربینان شناخته شده عصر خود بودند که با دیدن ستاره تازه متولد شده‌ای در آسمان تولید عیسی مسیح را پیش بینی کردند و از شهر مذهبی قم در ایران راهی بیت‌المقدس شدند تا نوزاد مسیح را از نزدیک ببینند به او هدایایی را پیشکش کنند.

زرتشتیان پس از تصفیه و حذف برخی جنبه‌های کفرآمیز و اسطوره‌ای آئین میترائیسم، یلدا را که واژه‌ای سریانی و به معنای تولد است حفظ کردند‌؛ آئین شب یلدا از نگاه اسطوره ای به مبازره تاریخی میان نیروهای خوب نورانی و نیروهای شیطانی تاریکی باز می‌گردد. از نظر ایرانیان باستان یلدا یا طولانی ترین شب سال نقطه اوج نیروهای شوم است و از این روز به بعد نیروهای خوب نورانی پیروز شده و به واسطه این پیروزی روزها طولانی تر و پر نور تر می‌شوند. این جشن در آستانه ماه «دی» برگزار می‌شود ؛ اولین ماه زمستانی که نامش برگرفته از نام خدای پیش از عهد زرتشتیان است که در غرب به آن «زحل» می‌گفتند. ایرانیان باستان به جای واژه خدا از دی استفاده می کردند و او را خدای خلقت و نور می‌نامیدند . از همین واژه اکنون کلمه انگلیسی « day» به معنای روز به وجود آمده‌است .
در دنیای رومی‌ها، جشن خدای زحل که از 17 تا 24 دسامبر برگزار می‌شد زمانی برای شادمانی و رد و بدل شدن هدایا بود؛ رومی‌ها این جشن را به افتخار خدای رومیان یعنی «زحل» برگزار می‌کردند.

زرتشتیان باستان بر این باور بودند که اهورا مزدا خالق نور، روز و روشنایی است؛ عناصری که آنها را نماینده نظم و ترتیب و نیز اهورایی و نیکی می‌پنداشتند. روز زمانی برای کار کردن، برداشت و بهره‌وری بود. آنها معتقد بودند که اهریمن شب را به وجود آورده است؛ زمانی برای تاریکی، سردی و رازهای پنهان و درندگان وحشی. مشاهده تغییرات دوره‌ای در طول روز و شب موجب شد آنها این گونه فکر کنند که نور و تاریکی و یا روز و شب مدام در حال نبرد با یکدیگر هستند. پیروزی نور، روزهای بلندتر را به ارمغان می‌آورد و در مقابل حاصل پیروزی تاریکی شب‌های طولانی تر بود. در تصورات آنها بزرگترین نبرد میان نیروهای خوب و بد در شب قبل از انقلاب زمستانی یا در واقع شب یلدا اتفاق می‌افتاد. از آنجا که اولین شب زمستان طولانی‌ترین شب سال است و از آن شب به بعد، روزها طولانی‌تر شده و گرما و نور خورشید رو به فزونی می‌رود شب انقلاب زمستانی به عنوان زمان تولد خورشید یا تولد دوباره اقوام آریایی در ایران، هند و اروپا به رسمیت شناخته شد و ایرانیان این شب طولانی را جشن می‌گرفتند.

آتش و نور و چراغ و گرما همواره جزئی از این جشن زمستانی ایرانیان بوده است؛ ایرانیان عهد قدیم به عقیده خودشان برای در امان ماندن از شر اهریمن مشعلهایی را روشن و آن را بیرون خانه شان نصب می‌کردند . ایرانیان باستان همچنین سروی بلند قامت را تزئین می کردند؛ درخت همیشه سبز سرو در مقابل سوز و سرمای زمستان مقاوم است و این حرکتی نمادین به نشانه تحمل سختی‌ها و در نتیجه سازگار با طبیعت جشن میترا بود. جوانترها آرزوهایشان را به شکلی نمادین در یک پارچه ابریشمین رنگارنگ می‌پیچیدند و با این امید که میترا برآورده‌شان کند آنها را در کنار نعمت‌های خدایشان بر درخت آویزان می‌کردند؛ در اواسط قرن 16 میلادی بود که لوتر، اطلاح طلب مشهور آلمانی که از آیین درخت سرو شب یلدا با خبر بود درخت کریسمس را به آلمانی ها معرفی کرد. از آنجا که نهال سرو به ندرت در آلمان و حتی بسیاری از نقاط اروپا یافت می‌شد آنها درخت کاج را جایگزین کردند که در اروپا فراوان بود.

جشن تولد میترا تنها آئینی نیست که به مسیحیت راه پیدا کرده است. هنوز هم میان سنت مسیحیان و آئین میترائیسم شباهت‌های زیادی وجود دارد. امروزه تمام مسیحیانی که تولد عیسی مسیح را جشن می گیرند هنوز هم در روز جشن شومینه و شمع‌هایشان را روشن نگاه می‌دارند، درخت کریسمس را با چراغهای کوچک نورانی تزئین می‌کنند، شب زنده داری می‌کنند و غذاهای مخصوص و ویژه می‌خورند؛ به دید و بازدید یکدیگر می‌روند و این مناسبت را در کنار دوستان و اقوامشان جشن می‌گیرند؛ درست نظیر همان سنتی که ایرانیان باستان در شب یلدا برگزار می کردند. کریسمس و یلدا تنها نمونه‌ای از بسیاری از باورها، آداب و رسوم، نمادها، داستان‌ها و افسانه‌های مشترکی هستند که مردم ملل مختلف و مذاهب مختلف را به هم پیوند می‌زنند.

برگرفته از: برگه اسرار ايران باستان- گردآورنده مهسا حيدری

No comments:

Post a Comment