Saturday, December 26, 2015

کتاب نقل قولهائی از آنارشیستها
Quotation from Anarchists

ویراستار : پل برمن
Edited by : Paul Berman

ترجمه از : پیمان پایدار
********************* 

لیست فصلهای کتاب
Editor's Introductionصفحه3 :مقدمه ویراستار  
 What Is Anarchismصفحه 27: آنارشیست چیست
Smash The State صفحه 36: داغان کردن دولت
"Capitalismis the Greatest Crime of All"صفحه 78:سرمایه داری بزرگترین جنایت پیشه هاست
Abolish Godصفحه 87: ملغی کردن خدا
Revolutionصفحه 93: انقلاب
The Anarchistsصفحه 127: آنارشیستها
Who Makes the Revolutionصفحه 147: چه کسانی انقلاب میکنند
Anarchyصفحه 160: آنارشی
Bibographical Notesصفحه 213: نوتهای بیوگرافیک
Books on Anarchismصفحه 217: کتابهائی در مورد آنارشیسم
************************

مقدمه ویراستگر
در شانزده  قسمت
قسمت پنجم
***********************
   برای قسمت اول , دوم , سوم و چهارم
رجوع کنید به 9م , 12م , 17م و 22م دسامبر 2015
**********************

آنارشیست ها بدین ترتیب طرفدارای بیشتری از هرج و مرج نمیکنند تا سختگیرترین اقتدارگرایان؛ اما آنارشیست خواهان نظم در تنوع و موافقت هستند تا یکنواختی و کنترل . علاوه بر این، نظم شامل تغییر است؛ یک جامعه آزاد نمی تواند ساکن و بی تحرک باشد. میبایست از یک ارگانیسم روان/ سیال شکل گرفته باشد ، یک وحدت طبیعی که، بلا مانع بماند، آزادانه تنظیم شده و در برابر الزامات و خواسته های جدید رشد کند. آنارشی با اشکال اجتماعی محدود کننده یا زمخت و افکار جزم اندیش/دگم   ناسازگار است. "واضح ترین تصورات ما نمی توانند پیش بینی کنند پتانسیل یک مسابقه آزاد بر مبنای خویشتن داری را،" اما گلدمن نوشت. "ما که از صمیم قلب برای هر نفس خالص، هوای تازه، پرداخته ایم میبایست در برابر تمایل به غل و  زنجیرکشاندن آینده گارد بگیریم."


آزادی خود مدیریتی تنها جایی وجود دارد که خود به دست آورده باشد، خود اعلام نموده، و خود حفظ  کرده باشد. آنارشیست ها اصل نمایندگی سیاسی را رد میکنند و اذعان دارند که اگر قدرت و آزادی (بنماینده) واگذار شوند، آنها به سادگی به قدرت و آزادی شخص دیگری تبدیل خواهند شد؛ خود مدیریتی مردم نمی تواند از سوی برخی  بوروکراسی و یا نخبگان اداره شود. به همین ترتیب، آزادی باید با عمل مستقیم بدست آورده شود. مدت ها پس از انشعاب در اولین بین الملل، آنارشیستها شعار مارکس را برای سازمان نگه داشتند: "رهایی طبقه کارگر وظیفه خود کارگران است." آنها به صراحت ادعای لنین را که هدایت نخبگان، یک "پیشاهنگ پرولتاریا"  برای نمایندگی مردم لازم بود /میباشد را انکار کردند. "یک چیز مسلم است،" کروپوتکین سالمند به لنین در سال 1920 نوشت: "حتی اگر دیکتاتوری حزب وسایل مناسبی برای ضربه زدن به نظام سرمایه داری باشند (که من به شدت تردید دارم)، با این وجود برای ایجاد یک سیستم سوسیالیستی جدید مضر میباشد. " آنارشیست ها در میان مردم باقی می مانند، "اگر ما معتقد باشیم که سرنگونی دولت کافی است، پس ما تبدیل به یک ارتش از توطئه گران خواهیم شد،" کروپوتکین چند سال پیش اظهار داشته بود: "اما ما .... انجام انقلاب را اینگونه تصور نمیکنیم ,

 انقلاب بعدی ازهمان آغاز میبایست تمامی ثروت اجتماعی را توسط کارگران بدست گیرد تا بدین منظور آنرا به اموال مشترک تبدیل کند. این انقلاب تنها از طریق کارگران میتواند موفق شود، تنها در صورتی که کارگران شهری و روستایی انجام این اهداف را خود متقبل شوند .... بورژوازی انقلابی می تواند دولت را سرنگون ، اما نمی تواند انقلاب کند: این را تنها مردم می توانند .5

نقش آنارشیست ها، پس، کمک کردن به مردم برای سازماندهی ، اطلاع رساندن به آنها ، و ترغیب کردنشان به انقلاب است. باکونین طرفدارسازمانی منظم و محکم   سازمان یافته بین المللی زیر زمینی بود . هرچند، بیش آنارشیست ها، هوادار گروه های غیر متمرکز و آزادیخواه بودند. "یک سازمان آنارشیست میبایست، به نظر من،" مشاوره مالاتستا بود، "[اجازه] خود مختاری کامل و استقلال داشته باشد، و در نتیجه مسئولیت کامل، به افراد و گروه ها دهد." به جای ساختن قدرت از طریق سانترالیسم و کنترل سلسله مراتبی، آنارشیست ها آن را بر روی مکمل اصول  همبستگی و خود مختاری، آزادیخواه و ارزشهای سوسیالیستی بنا مینهند. 


No comments:

Post a Comment