Thursday, September 15, 2016

: For the first time ....G20 SUMMIT برای اولین بار غرب نتوانست دیکته کند....

G20 SUMMIT : FOR THE FIRST TIME THE WEST COULDN'T DICTATE, BUT HAD TO LISTEN

نشست جی 20: برای اولین بار غرب نتواستد دیکته کند، اما مجبور شد گوش کند 
Pepe Escobarترجمه از : پیمان پایدار










http://katehon.com/article/g20-summit-first-time-west-couldnt-dictate-had-listen
China has spent months organizing the G20 Summit in Hangzhou. They had their own ideas and it was a sort of coming out for Chinese, showing to the international community that they are a real global power politically and economically.

چین ماهها وقت صرف تشکیل اجلاس سران بیست را در هنگ ژوا کرد. آنها ایده

 های خود را داشته و بنوعی عرض اندام کردنی بود برای  چینی ها، نشان دادن به 

جامعه بین المللی که آنها یک قدرت واقعی سیاسی و اقتصادیجهانی هستند.

Even before the start of the Summit, President Xi Jinping was trying to discuss the trend of backlash against globalization and against economic integration. Chinese have a completely different view on how economic relations in the world should be practiced. For the previous period of globalization, they have profited in many areas: foreign investments, exporting all over the world. China developed so much and so fast, that now it can also be a part of club  that will govern the global economy. This is what they wanted to explain to other nations, especially to the Western countries.

حتی قبل از شروع اجلاس، شی جین پینگ رئیس جمهور در تلاش بود که بحث را  پیرامون روند واکنش شدید در برابر جهانی شدن و در برابر یکپارچگی اقتصادی به  پیش ببرد. چینی ها یک دیدگاه کاملا متفاوتی در مورد چگونگی عملکرد روابط اقتصادی دارند. برای دوره قبلی جهانی شدن(گسترش سرمایه داری-م)، آنها سود زیادی را در خیلی از مناطق به جیب زدند، سرمایه گذاری های خارجی، صادرات به سراسر جهان. چین خیلی توسعه یافت و خیلی سریع، و حالا  او نیز میتواند بخشی از باشگاهی باشد که اقتصاد جهانی را هدایت میکند . این چیزی است که آنها می خواستند به کشورهای دیگر توضیح دهند، به خصوص به کشورهای غربی .

Chinese globalization is directed towards IT technologies and electronic platforms. Everybody all across Eurasia is involved in a new Silk Road: South-East Asia, East Asia, Central Asia, South-West Asia, which includes Iran and Turkey, and of course, Russia. One of the parts of the new Silk Road includes the Trans-Siberian Railway, which involves Russia directly. Also, closer integration of Russia and South-China involves all of them. Moscow and St. Petersburg will be platforms for Asian-European communication. It is the only long-term wide range economic project in the world right now. Nothing else can even compare with it. This is the next big thing for the next twenty years at least. The West has nothing to offer. The Europeans are stagnated; they are living in the atmosphere of fear and paranoia, fighting with Islam, when it is not real Islam, but an ultra-radical minority actually. The US is a mess, regardless of who will become President.
جهانی شدن چینی ها سمت و سوی فن آوری(آی تی) تکنولوژیک  و سیستم عامل های الکترونیکی است. همه در سراسر اورآسیا(غرب و آسیا) درگیر جاده ابریشم جدیدند: در  جنوب شرق آسیا، شرق آسیا، آسیای مرکزی، جنوب غرب آسیا، که شامل ایران و ترکیه، و البته، روسیه میشود . یکی از بخش های جاده ابریشم جدید شامل راه آهن سراسری سیبری میشود، که شامل روسیه به طور مستقیم است. همچنین، یکپارچه سازی/ادغام نزدیک تر روسیه و جنوب چین شامل همه آنها میشود. مسکو و سنت پترزبورگ خواهد بود سیستم عامل برقراری ارتباط آسیائی و اروپائی خواهد بود. این تنها پروژه اقتصادی دراز مدت در طیف گسترده در حال حاضر در جهان است. هیچ چیز دیگری حتی نمی تواند با آن مقایسه شود. این چیز بزرگ بعدی حداقل برای بیست سال آینده است.غرب چیزی برای ارائه ندارد. اروپایی ها با رکود مواجه هستند؛ آنها در فضای ترس و بدبینی زندگی می کنند، در مبارزه با اسلام، زمانی که  اسلام واقعی نیست، بلکه در واقع یک اقلیت فوق العاده رادیکال . ایالات متحده در شرایط  قاراش میشی است، صرف نظر از اینکه چه کسی رئیس جمهور شود.

At G20 the Eurasian integration was discussed under Chinese terms. More integration between the West and Asia, more voice for international institutions. China was also talking about the WTO. They want the expansion of the global economy to work inside the mechanism of the WTO and they don’t like what US is trying to do right now. The US is trying to change geopolitics with the TTIP agreement, they want to control trade between the US and Europe and trade between US and Asia, bypassing China and bypassing Russia. They are forgetting that Russia and China now have a strategic partnership; they are both involved in a lining of Europe and Asia.

در جی 20 ادغام اورآسیا تحت شرایط چینی مورد بحث قرار گرفت. ادغام بیشتر بین غرب و آسیا / اروآسیا، سهم بیشتری برای نهادهای بین المللی. چین همچنین در مورد 'سازمان تجارت جهانی' صحبت کرد. آنها می خواهند که گسترش اقتصاد جهانی در داخل مکانیسم سازمان تجارت جهانی کار کند و آنها دوست ندارند آنچه که م در تلاش است تا انجام در حال حاضر. ایالات متحده در تلاش برای تغییر جغرافیای سیاسی با شرایط ، آنها می خواهند برای کنترل تجارت بین ایالات متحده و اروپا و تجارت بین ایالات متحده و آسیا، دور زدن چین و با دور زدن روسیه. آنها فراموش کرده اند که روسیه و چین در حال حاضر یک همکاری استراتژیک دارند. آنها هر دو در یک پوشش از اروپا و آسیا است.

If we look at the body language of G20, we can see how Vladimir Putin and Xi Jinping are very good with each other, and see the difference with the Western leaders. That is because they know that the West has nothing to offer. China wants to be more or less the leader of the developing world. And as the second largest economic power in the world they turn towards more convergence globally, starting with integration between Asia and Europe that benefits a lot of developing countries.

اگر ما به زبان بدنی در جی 20 نگاه کنیم، می توانیم ببینیم که چگونه ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ با همدیگر بسیار خوب هستند، و تفاوت با رهبران غربی را ببینید. علت این است که آنها می دانند که غرب هیچ چیزی برای ارائه ندارد. چین می خواهد کم و بیش رهبر جهان در حال توسعه باشد. و به عنوان دومین قدرت بزرگ اقتصادی در جهان آنها به سمت همگرایی بیشتر جهانی، شروع کردن با ادغام بین آسیا و اروپا است که به نفع بسیاری از کشورهای در حال توسعه میشود.

This G20 Summit is very important because the West, maybe for the first time went there to listen, not to dictate anything.

این اجلاس جی 20 بسیار مهم است زیرا غرب، شاید برای اولین بار به آنجا رفت که گوش کند، نه برای دیکته کردن چیزی .
One of the political questions, which were discussed, was about Syria. Putin and Obama met face-to face for an hour and a half, which is long. Before, there was a four-hour discussion between the two delegations and there also had been a meeting between Kerry and Lavrov.

یکی از پرسش های سیاسی، که مورد بحث قرار گرفت، در مورد سوریه بود. پوتین و اوباما رو در رو به مدت یک ساعت و نیم ملاقات کردند،  که طولانی است. پیش از این، یک بحث چهار ساعته بین دو هیئت نمایندگی وجود داشت وهمینطور یک جلسه بین کری و لاوروف بود.

It is impossible, even with so many hours, to find a solution for Syria, especially in the middle of such a complex Summit. They hadn’t found the solution for months of negotiations. The Obama administration doesn’t know what to do with Syria anymore. There are only three months left for Obama as a President. The real decisions will be taken by the next US President. The margin of maneuver for Obama is very limited because Americans don’t even agree among themselves. We have this CIA battling with the Pentagon in Syria. They are fighting among themselves. They don’t know anymore which groups they are supporting, because the groups they used to “defend” don’t exist anymore. Al-Nusra was defended by Washington but now they finally discovered that Al-Nusra is dangerous, that it is Al-Qaeda. Also, there are Kurds. They are supported by the Americans, they are supported by the Russians, but the Turks are fighting against them. Now we have Turkey invading northern Syria. And Erdogan is at the G20, trying to sell the idea of so-called “safe” zone in northern Syria, so he could repatriate some Syrian refugees, who are now in Turkey. It looks like nobody is taking to Syria as a sovereign state. They should be asking Damascus about it first, not Washington or Moscow. It’s is getting more and more crazy. We have a lot of players who are fighting among themselves and against each other. It is very complex.

این غیر ممکن است، حتی با ساعت های بسیاری، برای پیدا کردن یک راه حل برای سوریه، به ویژه در وسط یک اجلاس پیچیده . آنها تا به حال راه حلی برای ماه ها مذاکرات پیدا نکرده اند . دولت اوباما نمی داند دیگر با سوریه چه کار بکند . تنها سه ماه باقی مانده برای اوباما به عنوان یک رئیس جمهور . تصمیمات واقعی توسط رئیس جمهور بعدی ایالات متحده گرفته خواهد شد. حیطه مانور برای اوباما بسیار محدود است زیرا آمریکائی ها حتی در میان خود توافق ندارند. در حال حاضر  سازمان سیا با پنتاگون در سوریه در جنگ است. آنها بین خود دارند میجنگند. آنها دیگر نمی دانند که از کدام گروه حمایت میکنند، زیرا گروههائی که آنها ازشان "دفاع " می کردند دیگر وجود ندارند. النصره توسط واشنگتن حمایت میشد اما حالا آنها در نهایت کشف کردند که جبهه النصره خطرناک است، که القاعده است. همچنین، کردها وجود دارند. آنها توسط آمریکایی پشتیبانی می شوند، آنها توسط روس ها پشتیبانی می شوند، اما ترک ها علیه آنها مبارزه می کنند. در حال حاضرترکیه حمله به شمال سوریه کرده. و اردوغان در  جی 20 است، تلاش برای فروش ایده منطقه به اصطلاح "امن" در شمال سوریه، به طوری که او بتواند برخی پناهندگان سوری را بدانجا بفرستد، که در حال حاضر در ترکیه هستند. به نظر می رسد هیچ کس با  سوریه به عنوان یک کشور مستقل صحبت نمیکند. آنها باید اول از دمشق پرسند ، نه واشنگتن یا مسکو. دارد بیش از بیش دیوانه کننده میشود. در حال حاضر بسیاری از گروهها بین خود میجنگند و علیه یکدیگر نیز هم . این بسیار پیچیده است.
To find a consensus, something should be done. Syria should remain as a unified country; everybody has to fight against the same enemy which is the Islamic State and jihadists. Only after these steps the political process could be started. But America is trying to establish a political process first: Assad stays for the next few months and then we get everybody together, Assad goes away and we have elections. But it doesn’t work like this. First the war on the ground has to be finished. It is impossible to solve all this in two or three hours of negotiations in China.

برای پیدا کردن یک اجماع، کاری باید انجام شود. سوریه باید به عنوان یک کشور واحد و یکپارچه باقی می ماند; همه باید با دشمن مشترک بجنگند که دولت اسلامی و جهادی ها هستند. تنها پس از این مراحل روند سیاسی می تواند شروع شود. اما آمریکا سعی میکند اول یک روند سیاسی ایجاد کند : اسد برای چند ماه آینده باقی می ماند و پس از آن ما همه را دور هم جمع میکنیم ، اسد می رود و ما انتخابات خواهیم داشت. اما این کار نمی کند. نخست جنگ کنونی باید به پایان رسد. این غیر ممکن است که همه این را در دو یا سه ساعت از مذاکرات در چین حل کرد.

No comments:

Post a Comment