پسوند " بازی " و دیگر ترکیبات آن : از کتاب کوچه احمد شاملو
با همکاری آیدا سرکیسیان
حرف ب دفتر اول / قسمت دهم
***********************************
1309(1296)jud---جود بازی
نک 1310.
1310(1296)جهود بازی
شیوه جهودانه:
(1) .لئامت را از حد گذراندن .اامترادف 1345 * 1349
(2)تظاهر به مظلومیت .اامترادف موش مردگی .
(3)با تظاهر به ترس و وحشت ,جیغ و فریادی بسیار به راه انداختن
(4)ظلم کردن و مظلوم وانمودن . اشاره به حکایت آن جهود است که مسلمانی را میزد
و فریاد می کشید:"مسلمون ! چرا می زنی؟" اامترادف 1329 * 1366 .
(5)با سر و صدا و جیغ و فریاد بیش از حد ,حریف را از میدان به در کردن .اامترادف 1327 *1339*1346*1347
کولی گری[یا گیری].اا نک3199 /الف
1311(1296)cacul---چاچول بازی
عمل چاچول باز .شیادی و حقه بازی و تردستی در فریب دادن این و آن .اا مترادف 1297*1325 در این مفهوم .
1312(1296)caxan چاخان بازی
شیوه مردم زبان باز و چرب زبان .اامترادف 1330.
1313(1296)hoqqe حقه بازی
دغلکاری و شیادی.تردستی و شیوه زنی .
اا حقه,در نمایشات تردستی و چشم بندی ,جعبه ئی را می گفتند که شعبده باز چیزی در آن می گذارد و پس از لحظه ئی درونش را به تماشائیان نشان می دهد که خالی است و آن چیز ناپدید شده یا به جای آن چیز دیگری بیرون می آورد ,مثلا رشته ئی از
.دستمال ها به جای ورق روزنامه ئی که تا کرده در آن نهاده بود
اما مهدی پرتوی در جست و جوی ریشه این اصطلاح از دکتر احسانی طباطبائی (1) مطلبی نقل می کند که به هر حال قابل تامل است :"تاس (2) که نخست بدان کعبتین می گفتند بدان جهت بدین نام خوانده شد که آن را برای جلوگیری از تقلب(=تاس گرفتن) در حقه یا تاسی انداخته حرکت می دادند و می ریختند : و با تکرار عباراتی از قبیل تاس ریختن و تاس را انداختن(؟) رفته رفته
این کلمه جانشین کعبتین شد . اصطلاح حقه بازی هم از همین جا پیدا شده, زیرا طرارانی بوده اند که می توانستند با وجود افکندن تاس ها در حقه ,آنها را چنان بریزند که مطابق دلخواه شان بنشیند . اینان را بازیگر با حقه یا حقه باز می گقتند که کم کم در معانی طرار و شارلاتان مصطلح شد ."
[ماهنامه هنر و مردم :123,ص 61
به اختصار
**************************************
(1)خرقه درویش,262
(2)در متن همه جا طاس آمده که معرب تاس فارسی است
No comments:
Post a Comment