افسانهِ افزایشِ جمعیت زمین/جهان
برگرفته شده از صفحه : کانون اگنوستیک ها و آتئیستهای ایران
برگردان ونداد زمانی / برگرفته از مجله مرد روز
'جهان', در تیتر, ازطرف من اضافه گردیده : پیمان پایدار *****************
بسیاری از اندیشمندان بزرگ جهان از استفان هاوکینگ گرفته تا دیوید اتنبورو به این بحث اساسی دامن میزنند که تا مادامیکه قادر به کنترل افزایش جمعیت بشر بر روی زمین نگردیم مشکل آلودگی محیط زیست حل نخواهد شد. هاوکینگ حتی از آمار کمک می گیرد و میافزاید: ” در طول ٢٠٠ سال گذشته، جمعیت بشر به شکل تصاعدی در حال افزایش است و به طور مشخص هر چهل سال دو برابر شده است”.
اما حقیقت ماجرا در عمل با دیدگاه فوق در تضاد است. برای شروع باید گفت که نه تنها جمعیت بشر افزایش تصاعدی ندارد بلکه در حال کاهش است. در طی سی سال گذشته از تعداد فرزندان به دنیا آمده توسط زنان جهان کاسته شده است. در مقیاس جهانی، زنان معاصر به اندازه نصف مادران خود بارور میشوند.
نگاهی دقیقتر به اعداد و آمار تایید کننده این واقعیت مستند خواهد بود. چهل سال پیش هر مادر به طور متوسط بین ۵ تا ۶ کودک به دنیا میاورد ولی در حال حاضر به نصف مقدار قبلی رسیده است. همانطور که در کتابم ” زلزله مردم“۱ توضیح دادم نصف دنیا از رشد منفی جمعیت برخوردار است واین نصفه جهان شامل اروپا، اکثرمناطق کارائیب و کشورهای شرق دورنظیر ژاپن، ویتنام، تایلند، استرالیا، کانادا، سری لانکا، ترکیه، الجزیره، قزاقستان و تونس میگردد.
این درصد منفی تولد برای چین هم صدق میکند، هم برای چین بزرگ که بخاطرقوانین دیکتاتور مابانه تولید بیش از یک بچه را ممنوع اعلام کرده است و هم برای چین مهاجرت کرده و آزاد در سراسرجهان ازجمله در تایوان، سنگاپور وحتی هنگ کنگ.
محققین می گویند که زنان به خاطر بالارفتن سواد و بهتر شدن شیوه معیشت در اروپا است که فرزندان کمتری میخواهند ولی این روند برای زنان یکی از فقیرترین کشورها یعنی بنگلادش هم صدق می کند. در حال حاضر خانوادههای بنگلادشی بیشتر از سه فرزند ندارند. همین ماجرا در هند وبویژه برزیل که شدیدا کاتولیکی است هم اتفاق افتاده است و گویی دیگر حرف کشیشان در برزیل خریدار ندارد.
زنها برای اولین بار در طول تاریخ تمدنهای بشری پی می برند که مرگ و میر نوزادان و بچهها به خاطر بهداشت بهتر آنقدر پایین آمده که نیازی به تعداد بیشتر برای تولید مثل و حقظ صیانت ذات خود ندارد. از این ببعد لازم نیست زنها تعداد زیادی بچه داشته باشند تا از میان آنها چند نفری هم باقی مانده باشند.
بیشک هنوز نقاطی از افریقا وجود دارد که زنان، متوسط اولادشان پنج بچه به بالا است و بله، خاورمیانهایی هم وجود دارد که سنت، مذهب و پدرسالاری جایگاه قویتری در اذهان مردم دارد. ولی به جز قبایل پراکنده در یمن یا افغانستان و سایر مراکز کوچک اجتماعی حتی خاورمیانه هم در حال پذیرفتن این منطق است که با بچههای کمتر، شانس موفقیت خانواده نیز بیشتر خواهد گشت. از جمله آنها ایران است که از متوسط هشت اولاد به میانگین دو بچه در خانواده رضایت داده است.
به نظر میآید فرقی نمیکند که مردم کشورها فقیر یا ثروتمند، سوسیالیست یا کاپیتالیست، بی خدا یا مومن باشند چون اکثرآنها در مسیر کاهش تولید مثل هستند.
با این وجود نباید تصور کرد که رشد جمعیت زمین متوقف شده است. برجمعیت زمین هر سال ٧٠ میلیون نفر افزوده میگردد ولی این مهم را باید در نظر گرفت که به فاصله یک نسل جمعیت زمین رابطه متعادلی برقرار خواهد کرد با تعداد مرگ و میرها در زمین. زمینی که دیگر نه جنگهای بزرگ جهانی دارد و نه بیماریهای واگیردار کشنده که هر بار دهها میلیون انسان را به کام مرگ بکشاند.
کاهش یا عدم تغییر واحد جمعیتی جهان میتواند اثرات بسیار فرخندهایی را برای زمین کوچک و محدود ما فراهم آورد ولی خبر ناگوار در این نهفته است که رشد مصرف بیرویه بشر خیلی بیشتر از رشد جمعیت بیرویه برای زمین مضر خواهد بود.
لطمهایی که رشد مصرف بر پایههای حیات و محیط زیست زمین میزند اصلا قابل مقایسه با تاثیرات رشد جمعیت نخواهد بود و همه دنیا نیز میدانند که مصرف سرسامآور در کشورهای توسعه یافته جهان، بار اصلی هدر دادن منابع و آلودگیهای ناشی از آن را بر دوش دارد.
نصف کربن و دودهای سمی جهان در بخش کوچکی از زمین تولید میشود، جایی که فقط هفت درصد جمعیت زمین را در بر گرفته است. کشورهای ثروتمند بخش اصلی منابع زمین را در مسیر مصرف بیرویه خود به مواد آلوده تبدیل میکنند.
تولید کربن سمی رها شده در هوا برای هر آمریکایی برابر است با چهار چینی، بیست هندی، سی پاکستانی، چهل نیجریه ایی و دویست و پنجاه اتیوپیایی. حقیقت زیانبار مصرف زیاد، مدتهاست که دیگر قادر به یافتن توجیح و دلیل برای تمدید و بازسازی افسانه ناگوار جمعیت زیاد نیست.
بیش از دویست سال پیش مالتوس(کشیش انگلیسی مرتجع و پیرو تئوری فوق ارتجاعی/راسیستی -پ.پ)، ترس غیر علمی و تقریبا خرافی را بر ضمیر ناخودآگاه بشر افکند و مقصر جنگها، بیماریها و قحطی را به طبقه فقیر نسبت داد بدون آنکه ادله منطقی را با آن آورده باشد. فرهنگ علمی جهان یکبار برای همیشه باید افکار مالتوسی را در کنار سایر اندیشه های ناسالم و نافرجام گذشته قرار داده و از تکرار و بازسازی آن به هر شکل و نوعی دست بردارد.
فرستنده: جهان بی مرز
http://marde-rooz.com/?p=8593
برگرفته شده از صفحه : کانون اگنوستیک ها و آتئیستهای ایران
برگردان ونداد زمانی / برگرفته از مجله مرد روز
'جهان', در تیتر, ازطرف من اضافه گردیده : پیمان پایدار *****************
بسیاری از اندیشمندان بزرگ جهان از استفان هاوکینگ گرفته تا دیوید اتنبورو به این بحث اساسی دامن میزنند که تا مادامیکه قادر به کنترل افزایش جمعیت بشر بر روی زمین نگردیم مشکل آلودگی محیط زیست حل نخواهد شد. هاوکینگ حتی از آمار کمک می گیرد و میافزاید: ” در طول ٢٠٠ سال گذشته، جمعیت بشر به شکل تصاعدی در حال افزایش است و به طور مشخص هر چهل سال دو برابر شده است”.
اما حقیقت ماجرا در عمل با دیدگاه فوق در تضاد است. برای شروع باید گفت که نه تنها جمعیت بشر افزایش تصاعدی ندارد بلکه در حال کاهش است. در طی سی سال گذشته از تعداد فرزندان به دنیا آمده توسط زنان جهان کاسته شده است. در مقیاس جهانی، زنان معاصر به اندازه نصف مادران خود بارور میشوند.
نگاهی دقیقتر به اعداد و آمار تایید کننده این واقعیت مستند خواهد بود. چهل سال پیش هر مادر به طور متوسط بین ۵ تا ۶ کودک به دنیا میاورد ولی در حال حاضر به نصف مقدار قبلی رسیده است. همانطور که در کتابم ” زلزله مردم“۱ توضیح دادم نصف دنیا از رشد منفی جمعیت برخوردار است واین نصفه جهان شامل اروپا، اکثرمناطق کارائیب و کشورهای شرق دورنظیر ژاپن، ویتنام، تایلند، استرالیا، کانادا، سری لانکا، ترکیه، الجزیره، قزاقستان و تونس میگردد.
این درصد منفی تولد برای چین هم صدق میکند، هم برای چین بزرگ که بخاطرقوانین دیکتاتور مابانه تولید بیش از یک بچه را ممنوع اعلام کرده است و هم برای چین مهاجرت کرده و آزاد در سراسرجهان ازجمله در تایوان، سنگاپور وحتی هنگ کنگ.
محققین می گویند که زنان به خاطر بالارفتن سواد و بهتر شدن شیوه معیشت در اروپا است که فرزندان کمتری میخواهند ولی این روند برای زنان یکی از فقیرترین کشورها یعنی بنگلادش هم صدق می کند. در حال حاضر خانوادههای بنگلادشی بیشتر از سه فرزند ندارند. همین ماجرا در هند وبویژه برزیل که شدیدا کاتولیکی است هم اتفاق افتاده است و گویی دیگر حرف کشیشان در برزیل خریدار ندارد.
زنها برای اولین بار در طول تاریخ تمدنهای بشری پی می برند که مرگ و میر نوزادان و بچهها به خاطر بهداشت بهتر آنقدر پایین آمده که نیازی به تعداد بیشتر برای تولید مثل و حقظ صیانت ذات خود ندارد. از این ببعد لازم نیست زنها تعداد زیادی بچه داشته باشند تا از میان آنها چند نفری هم باقی مانده باشند.
بیشک هنوز نقاطی از افریقا وجود دارد که زنان، متوسط اولادشان پنج بچه به بالا است و بله، خاورمیانهایی هم وجود دارد که سنت، مذهب و پدرسالاری جایگاه قویتری در اذهان مردم دارد. ولی به جز قبایل پراکنده در یمن یا افغانستان و سایر مراکز کوچک اجتماعی حتی خاورمیانه هم در حال پذیرفتن این منطق است که با بچههای کمتر، شانس موفقیت خانواده نیز بیشتر خواهد گشت. از جمله آنها ایران است که از متوسط هشت اولاد به میانگین دو بچه در خانواده رضایت داده است.
به نظر میآید فرقی نمیکند که مردم کشورها فقیر یا ثروتمند، سوسیالیست یا کاپیتالیست، بی خدا یا مومن باشند چون اکثرآنها در مسیر کاهش تولید مثل هستند.
با این وجود نباید تصور کرد که رشد جمعیت زمین متوقف شده است. برجمعیت زمین هر سال ٧٠ میلیون نفر افزوده میگردد ولی این مهم را باید در نظر گرفت که به فاصله یک نسل جمعیت زمین رابطه متعادلی برقرار خواهد کرد با تعداد مرگ و میرها در زمین. زمینی که دیگر نه جنگهای بزرگ جهانی دارد و نه بیماریهای واگیردار کشنده که هر بار دهها میلیون انسان را به کام مرگ بکشاند.
کاهش یا عدم تغییر واحد جمعیتی جهان میتواند اثرات بسیار فرخندهایی را برای زمین کوچک و محدود ما فراهم آورد ولی خبر ناگوار در این نهفته است که رشد مصرف بیرویه بشر خیلی بیشتر از رشد جمعیت بیرویه برای زمین مضر خواهد بود.
لطمهایی که رشد مصرف بر پایههای حیات و محیط زیست زمین میزند اصلا قابل مقایسه با تاثیرات رشد جمعیت نخواهد بود و همه دنیا نیز میدانند که مصرف سرسامآور در کشورهای توسعه یافته جهان، بار اصلی هدر دادن منابع و آلودگیهای ناشی از آن را بر دوش دارد.
نصف کربن و دودهای سمی جهان در بخش کوچکی از زمین تولید میشود، جایی که فقط هفت درصد جمعیت زمین را در بر گرفته است. کشورهای ثروتمند بخش اصلی منابع زمین را در مسیر مصرف بیرویه خود به مواد آلوده تبدیل میکنند.
تولید کربن سمی رها شده در هوا برای هر آمریکایی برابر است با چهار چینی، بیست هندی، سی پاکستانی، چهل نیجریه ایی و دویست و پنجاه اتیوپیایی. حقیقت زیانبار مصرف زیاد، مدتهاست که دیگر قادر به یافتن توجیح و دلیل برای تمدید و بازسازی افسانه ناگوار جمعیت زیاد نیست.
بیش از دویست سال پیش مالتوس(کشیش انگلیسی مرتجع و پیرو تئوری فوق ارتجاعی/راسیستی -پ.پ)، ترس غیر علمی و تقریبا خرافی را بر ضمیر ناخودآگاه بشر افکند و مقصر جنگها، بیماریها و قحطی را به طبقه فقیر نسبت داد بدون آنکه ادله منطقی را با آن آورده باشد. فرهنگ علمی جهان یکبار برای همیشه باید افکار مالتوسی را در کنار سایر اندیشه های ناسالم و نافرجام گذشته قرار داده و از تکرار و بازسازی آن به هر شکل و نوعی دست بردارد.
فرستنده: جهان بی مرز
http://marde-rooz.com/?p=8593
No comments:
Post a Comment