مبارزه مستقیم علیه سرمایه یا آنارشیسم و سندیکالیسم
"Direct Struggle Against Capital"
or anarchism and syndicalism
"Direct Struggle Against Capital"
or anarchism and syndicalism
مقاله ای از: ایان مک کی
By: IAIN MCKAY
از فصل نامه ای. اس. آر
Anarcho Syndicalist Review
Winter 2013زمستان
ترجمه از : پیمان پایدار
*********************************
برای خواندن قسمتهای یک تا شش به سوم ,هفتم , دهم , 13م , 17م و 20م مارس2014
مطابق با 12م, 16م , 19م , 22م , 26م و 29م اسفند 1392 رجوع کنید
---------------------------
قسمت هفتم : مارکسیسم و سندیکالیسم
برخی از تشخیص دادن این عاجزند- حتی کسانی که با آنارشیسم بیشترآشنا هستند تا مارکسيستهای معرف/ شاخص شما. به عنوان مثال، مورخ پل اورج* اظهار داشت که سندیکالیست ها "با آشتی دادن اصل کمک متقابل با دکترین مارکسیستی مبارزه طبقاتى فراتر از کروپوتکین رفتند. برای سندیکالیست ها، کمک متقابل تمامی بشریت بطور کامل را در بر نمیگرفت, اما تنها در صفوف.....پرولتاريا وجود داشت, همبستگی خود را در نبرد با تولید کنندگان افزایش میدهند."
*Paul Avrich
حال آنکه کروپوتکین بخوبی با جنگ طبقاتی آشنا بود. آنطور که او در یکی از مقالات اولیه اش چنین نوشت: "چه همبستگی ای میتواند بین سرمایه دار و کارگری را که استثمار میکند وجود داشته باشد؟....بین حاکمان وتابعینش؟"
باکونین نیز مبارزه طبقاتی را پذیرا بود, پس این مخصوص "پیروان مارکس" نیست. این را میتوان دید وقتی اورج( دقیقا در صفحه بعد) به نقل از کروپوتکین مینویسد که اتحادیه ها "ارگانهای طبیعی برای مبارزه مستقیم با سرمایه داری و برای ترکیب نظم آینده" میباشند .
بدست بگیرند .
پس, سندیکالیسم مدیون مارکس و انگلس نمیباشد .
ادامه دارد
برخی از تشخیص دادن این عاجزند- حتی کسانی که با آنارشیسم بیشترآشنا هستند تا مارکسيستهای معرف/ شاخص شما. به عنوان مثال، مورخ پل اورج* اظهار داشت که سندیکالیست ها "با آشتی دادن اصل کمک متقابل با دکترین مارکسیستی مبارزه طبقاتى فراتر از کروپوتکین رفتند. برای سندیکالیست ها، کمک متقابل تمامی بشریت بطور کامل را در بر نمیگرفت, اما تنها در صفوف.....پرولتاريا وجود داشت, همبستگی خود را در نبرد با تولید کنندگان افزایش میدهند."
*Paul Avrich
حال آنکه کروپوتکین بخوبی با جنگ طبقاتی آشنا بود. آنطور که او در یکی از مقالات اولیه اش چنین نوشت: "چه همبستگی ای میتواند بین سرمایه دار و کارگری را که استثمار میکند وجود داشته باشد؟....بین حاکمان وتابعینش؟"
باکونین نیز مبارزه طبقاتی را پذیرا بود, پس این مخصوص "پیروان مارکس" نیست. این را میتوان دید وقتی اورج( دقیقا در صفحه بعد) به نقل از کروپوتکین مینویسد که اتحادیه ها "ارگانهای طبیعی برای مبارزه مستقیم با سرمایه داری و برای ترکیب نظم آینده" میباشند .
لازم به تذکر است که مارکس و انگلس صراحتا این ایده های سنديکايى را رد میکردند، منجمله اعتصاب عمومی (که انگلس تحریف وطردش کرد, و باعث مشکلات بسیار زیادی برای روزا لوکزامبورگ بیچاره شد !) و تمرکز بر روی مبارزه اقتصادى و تشکيلات را , و بجایش اصرار به "عمل سياسى"داشتند (که احزاب و انتخابات میباشند - که فقط ثابت کرد باکونین درست میگفت!).آنها همچنین ایده بین الملل (انترناسیونال) را بعنوان "نطفه/جنین" رد میکردند و هیچ چیزی بمانند شوراهای کارگری در نوشته های مارکس و انگس,آنطور که در نوشته های باکونین هست, وجود ندارد. در حقیقت, برای انگلس جمهوری دموکراتیک "شکل خاصی" از دیکتاتوری پرولتاریا بود در حالی که مارکس کماکان بحث میکرد که بعد از کمون پاریس کارگران میتوانند قدرت را با استفاده از صندوقهای رای(بخوان در انتخابات-م)
پس, سندیکالیسم مدیون مارکس و انگلس نمیباشد .
ادامه دارد
No comments:
Post a Comment