مبارزه مستقیم علیه سرمایه یا آنارشیسم و سندیکالیسم
"Direct Struggle Against Capital"
or anarchism and syndicalism
"Direct Struggle Against Capital"
or anarchism and syndicalism
مقاله ای از: ایان مک کی
By: IAIN MCKAY
از فصل نامه ای. اس. آر
Anarcho Syndicalist Review
Winter 2013زمستان
ترجمه از : پیمان پایدار
*********************************
برای خواندن قسمت اول این مقاله به سوم مارس 2014 مطابق با 12م اسفند ماه 1392 رجوع کنید
------------------------------
قسمت دوم : پرودون
------------------------------
قسمت دوم : پرودون
در حالی که ایده های آنارشیستی از زمانی که دولت ها توسعه یافته اند بارها ظاهر شده اند, آنارشیسم بعنوان نام تئوری اقتصادی -اجتماعی و جنبش(سیاسی-م) از سال 1840 با کتاب "مالکیت چیست؟" پرودون شروع شد . این اثر در انزوا نوشته نشده و بخش گسترده تری از جنبش کارگری و بستر سوسیالیستی بود, بدیهی ترین نوع آژیتاسیون در فرانسه توسط انجمن های کارگری و همچنین جدل/ پلمیک با دیگر سوسیالیستها (بطور مثال,لوئی بلانک ,فوریه ست ها, سن سیمونیست ها ) . پرودون, در کتاب 1840 فوق الذکرش,بطور قابل توجه ای بطرفداری از دموکراسی صنعتی (برخلاف سوسیالیستهای تخیلی) بر خواسته چرا که "هر صنعت نیاز دارد به....رهبران, مدرسان /آموزگاران, سرپرستان" و آنها "می بایست از میان کارگران و توسط خود کارگران انتخاب شوند." او در سال 1842 در سومین خاطراتش در باره مقوله مالکیت خود رهائی کارگران را چنین تشریح نمود:
"کارگران, زحمتکشان, مردان مردم, هر کسی که هستی , ابتکار اصلاحات از شماست. این شمائید که خواهید توانست سنتز ترکیب اجتماعی که شاهکار خلقت خواهد بود را بوجود آورید, و این تنها شمائید که میتوانید به آن دست یابید."
این ایده ها در نوشته اش بنام سیستم تناقضات اقتصادی در سال 1846 توسعه یافته است. او در آنجا اینگونه به بحث می نشیند "مشکل انجمن شامل سازماندهی.... تولیدکنندگان است, و توسط این سازمان سرمایه را تحت تسلط و قدرت را تابع خود میگرداند. چنین است جنگی که شما میبایست به پیش ببرید: جنگ کار علیه سرمایه; جنگ آزادی علیه اقتدار; جنگ تولید کنندگان علیه غیر تولیدکنندگان; جنگ برابری علیه امتیاز /حق ویژه." او چنین ادامه میدهد:" دولت خود را بگونه اجتناب ناپذیری در قید سرمایه و برعلیه پرولتاریا می یابد" و بالنتیجه "فایده ای ندارد که صاحبان قدرت را تغییر داد و یا به برخی تغییرات در عملکرد آن اکتفا نمود: ترکیبی از کشاورزی و صنعت را می بایست دریافت, که از طریق آن قدرت حاکمان امروز جامعه خود تبدیل به برده آن گردند."
با این حال, بر خلاف آنارشیستهای بعد از خودش, او به جنبش کارگری بعنوان پایه ای برای این "ترکیب" نگاه نمیکرد-او مخالف اعتصابات (کارگری-م) بود, بحثش این بود که "با این شیوه ها کارگران نخواهند توانست به ثروت برسند و- چیزی که هزاران بار با ارزش تر از ثروت است-آزادی."
در حول و حوش انقلاب 1848 پرودون به این امر تاکید داشت, آنرا تکرار میکرد و "پیشنهاد کرد که کمیته ای موقت راه اندازی شود....از میان کارگران, "نمایندگانی از پرولتاریا...., دولتی در دولت, در مقابله با نمایندگان بورژوازی."
بدین وسیله "جامعه ای نوین در مرکز جامعه کهن تاسیس خواهد شد" توسط کارگران چرا که"دولت هیچ کاری نمیتواند برای شما انجام دهد. حال آنکه شما میتوانید همه کار برای خود انجام دهید." همین سال پرودون اولین کسی بود که اصل مرکزی " دموکراسی پرولتاریائی"(همانطور که در 1871 پیاده گردید) را مطرح نمود و به آنها اختیار/وکالت دادن را و(در عدم حفظ منافع توده ها -م) عزل کردنشان را نیز هم:
"ما میتوانیم نمایندگان را قدم به قدم دنبال کنیم....ما میبایست که از آنها بخواهیم استدلال /بحث هایمان و اسنادمان را انتقال دهند; ما می بایست آمالهایمان را به آنها گوشزد کنیم, و وقتی ناراضی هستیم,آنها را عزل کنیم....حکم ضروری, قابل فسخ بودن دائمی, فوری ترین هستند,غیر قابل انکار, عواقب اصول انتخاباتی. این برنامه اجتناب ناپذیر تمامی دموکراسی هاست. "
پرودون در بستر مرگ رساله قابلیتهای سیاسی طبقه کارگر را نوشت, و در آن تسریع نمود/اصرار ورزید که کارگران و دهقانان از هر گونه مشارکت در سیاست بورژوائی بر حذر باشند/دوری گزینند. و در مقابل آنان را به تشکیل سازمانهای خود مدیریتی تشویق مینمود; که بنابراین به خود آگاهی طبقاتی و به توانائیشان به جایگزینی رژیم بورژوائی به 'موتوآلیستی'(کمک متقابل, همدردی و همبستگی-م)خواهد انجامید.
پیروان پرودون این بینش سیاسی را به ارث بردند, سیاستی که بر مبنای/مبتنی بر خود رهائی طبقه کارگر میباشد(البته رفرمیستی -در مورد پرودون),خود- مدیریتی کارگران("دموکراسی صنعتی",از واژه او استفاده کرده باشیم),خود سازماندهی برای تغییر در زمینه اقتصادی و آگاهی به اینکه دولت را نمیتوان تسخیر کرد و از آن استفاده نمود, اما در بهترین حالت از خارج به آن فشار آورد. هدف همانا تشکیل سوسیالیسم فدرال اقتصادی -اجتماعی* مبتنی بر انتخاب نمایندگان قابل فراخوان(معزول داشتن)+, یا یک "فدراسیون صنعتی- کشاورزی" که مکملی شود برای فدراسیونی از کومون ها .
*Socio-economic federal socialism / +mandated and recallable
ادامه دارد
*********************
تیتر قسمتهای بعد را در ذیل می آورم:
(3)بین الملل اول
(4)باکونین
(5)الف:بین الملل ضد اقتدارگرایانه
ب: شهدای شیکاگو
(6)کروپوتکین
(7) مارکسیسم و سندیکالیسم
(8) الف :آنارشیسم و سندیکالیسم
ب: جمعبندی
No comments:
Post a Comment