Monday, March 3, 2014

مبارزه مستقیم علیه سرمایه یا آنارشیسم و سندیکالیسم

مبارزه مستقیم علیه سرمایه یا آنارشیسم و سندیکالیسم
"Direct Struggle Against Capital" 
or anarchism and syndicalism
مقاله ای از: ایان مک کی
By: IAIN MCKAY
از فصل نامه ای. اس. آر
Anarcho Syndicalist Review
Winter 2013زمستان
ترجمه از : پیمان پایدار
*********************************

قسمت اول
این نوشته ویرایش سخنرانی ای است که من در نمایشگاه کتاب آنارشیستی لندن در سال 2012 ارائه دادم . بررسی ماهیت درهم آمیخته شده آنارشیسم انقلابی و سندیکالیسم می باشد. نشاندهنده آنست که چگونه دید استاندارد لنینی از هر دو مقوله غلط میباشد. نشان میدهد که چگونه سندیکالیسم , بعنوان تاکتیک کلیدی در درون بین الملل (انترناسیونال) اول , تکامل یافت و چگونه آنارشیستهای انقلابی ای همچون باکونین و گروپوتکین به دفاع و طرفداری از ایده ها و تاکتیکهای سندیکالیستی برخواستند . کافیست بگویم, این سخنرانی ست که امیدوار بودم ارائه کنم- سخنرانی واقعی شاید به همطرازی(مساوی) این امید نبوده باشد .تیتر به نقل از گروپوتکین ,که در نوشته هایش تکرار شده, میباشد .

اول, برخی زمینه سازی لازم است .من آنارشیستی انقلابی ام, فعال اتحادیه ای و نماینده منتخب اتحادیه ام. با این حال ,برای اکثر مارکسیست ها من وجود ندارم . چرا؟ واسه اینکه برای اکثر آنها, فقط سندیکالیستها, و نه آنارشیستها,از اتحادیه ها و مبارزه کارگران حمایت میکنند. این سخنرانی سعی اش آنست که این اسطوره مارکسیستی را, با کاووش ظهور واقعی ایده های سندیکالیستی و آنارشیستی , تصحیح کند .

من 25 سالی میشود که آنارشیستم و هنوز بخاطرم هست که عضو اس. دبلیو. پی (بخوان حزب سوسیالیست کارگری*)جزوه ای از دیوید مکنالی+ در مورد مارکسیسم بمن داد که حاوی فصلی بود راجع به آنارشیسم . بزعم مکنالی, آنارشیسم"نماینده فریاد مضطربانه (نگران کننده) صاحب ملک کوچک ست علیه(در برابر) پیشروی اجتناب ناپذیر سرمایه داری. به همین دلیل, ستایشگر ارزشهای گذشته است : مالکیت فردی, خانواده پدر/مرد سالارانه, راسیسم(تبعیض نژادی)" 
*Socialist Workers Partyحزب ترتسکیستی / + David McNally

مهم نیست که پرودون بارها و بارها برابری نژادها را اعلام کرده بود("هر چه نژاد یا رنگ پوست فرد میخواهد باشد,او واقعا بومی جهان است; او در همه جا حقوق شهروندی دارد");صراحتا مالکیت فردی را تقبیح میکرد( این"حرکت قهقرائی ه" و "غیر ممکنه"که آرزو داشت " تقسیم کار, با ماشین آلات و مانوفاکتورها, رها شوند, و همه خانواده به سیستم بدوی غیر تقسیمی بازگشت کند");طرفدار اجتماعی کردن و خود - مدیریت کارگری بود :("تحت نظر انجمن جهانی, مالکیت زمین و ابزار کار مالکیت اجتماعی ست...ما خواهان....سازماندهی دموکراتیک انجمنهای کارگران هستیم...[ و] فدراسیون وسیعی از شرکت ها و جوامع , بهم پیوسته با وحدت مشترک دموکراتیک و جمهوری اجتماعی");و بهتر است که نپرسیم اما گلدمن کجا "ستایش کرده...خانواده مرد سالار را " !

با این حال, حقایق بندرت اثری در این جملات داشته, همانطور که از خواندن و شنیدن متعدد زخم زبانهای مشابه در باره آنارشیسم کشف کرده ام .و, مانند بسیاری از اینها,مکنالی آنارشیسم را در تقابل با سندیکالیسم قرار داده,او تاکید میکند که سندیکالیسم : معتقد به عمل جمعی(کلکتیو) طبقه کارگر برای تغییر جامعه دارد.سندیکالیستها به عمل اتحادیه کارگری...برای سرنگونی سرمایه داری مینگرند...سندیکالیسم واقعا شکلی از آنارشیسم نیست.با پذیرش نیاز به عمل جمعی توده ای و تصمیم گیری, سندیکالیسم بسیار برتر از آنارشیسم کلاسیک میباشد.

عجیبه, با توجه به این که, مارکس اقرار کرد که باکونین استدلال میکند که "طبقه کارگر نمی بایست خودش را مشغول سیاست کند. آنها می بایست فقط به سازماندهی خود در اتحادیه بپردازد".

من به کاووش در تناقض آشکار بین این ادعاها خواهم پرداخت, بحث آنارشیسم و سندیکالیسم آنطور که در واقعیت رشد کردند و نه آنگونه که ایدئولوژی مارکسیستی مدعی میباشد. من به ارائه تاریخ شمار آنارشیسم و سندیکالیسم خواهم پرداخت, با پرودون شروع میکنم و با ظهور سندیکالیسم در فرانسه در اواخر 1890 به اتمام میرسانم. این مهمه که امثال ویلیام گودوین و استرنر(بدون در نظر گرفتن اینکه چقدر جالب میباشند)هیچ تاثیری بر توسعه آنارشیسم نداشتند. هر دو آنها در سالهای 1890 توسط جنبش توسعه یافته آنارشیستی مجددا کشف شدند .


من همچنین در این بحث به تمرکز حول و حوش افراد و سازمانهای خاصی خواهم پرداخت. آنارشیسم پرودونیسم نیست, باکونینیسم , یا هر کی-ایسم . من اینکار را میکنم چرا که آنها یک منبع سودمندی هستند از ایده ها, منعکس کننده بحثهای گسترده تری با جنبش کارگری. و, باید تاکید کنم, آنارشیسم عالی و کامل در سال 1840 پا بعرصه وجود نگذاشت . آنارشیسم تکامل نموده, توسعه یافته, تغییر کرده- همانطور که میتوان مشاهده کرد با سندیکالیسم تبدیل به یک تاکتیک کلیدی آزادیخواهانه گردید. البته من مدعی این هم نیستم که ایده های سندیکالیستی تا سال 1860 تکامل نیافته بودند.هر چه باشد, اتحادیه های انگلیسی دردهه سی قرن نوزدهم(1830) به توسعه ایده های سندیکالیستی نائل آمدند اما این ایده ها در همان دهه با شکستی خرد کننده (گم گردیند)از دست رفتند .
------------------------

تیتر قسمتهای بعد را در ذیل می آورم:

(پرودون(قسمت دوم
(3)بین الملل اول
(4)باکونین
(5)الف:بین الملل ضد اقتدارگرایانه
ب: شهدای شیکاگو
(6)کروپوتکین
(7) مارکسیسم و سندیکالیسم
(8) الف :آنارشیسم و سندیکالیسم
ب: جمعبندی

No comments:

Post a Comment