Monday, March 17, 2014

مبارزه مستقیم علیه سرمایه یا آنارشیسم و سندیکالیسم
"Direct Struggle Against Capital" 
or anarchism and syndicalism
مقاله ای از: ایان مک کی
By: IAIN MCKAY
از فصل نامه ای. اس. آر
Anarcho Syndicalist Review
Winter 2013زمستان
ترجمه از : پیمان پایدار
*********************************
برای خواندن قسمتهای یک تا چهار به سوم ,هفتم , دهم  و 13م مارس2014 
مطابق با 12م, 16م , 19م و22 اسفند 1392 رجوع کنید
---------------------------

قسمت پنجم :(الف) بین الملل ضد اقتدارگرایانه

بی هیچ حیرتی,این ایده های سندیکالیستی زمانی پا به میدان گذارد که اغلب به انشعاب مارکسیستی-آنارشیستی بعد از کمون پاریس نامیده می شود. بنابراین ما به بخشنامه مشهور عادلانه سان ویلی یه *(12 نوامبر-م,تاکید از منست)1871 بر میخوریم که استدلال میکند, مبتنی بر این اصل که, غیر ممکن است "ظهور جامعه ای آزاد ازبطن سازمان خودکامه/اقتدارگرایانه " و پس بین الملل می بایستی "صادقانه آینه اصول آزادی و فدراسیون ما باشد."



  ایده سازمانهای کارگری ای که جایگزین دولت گردند را مطرح نمودند,استدلال میکردند که "جامعه آینده نمی باید چیزی جز تعمیم سازمانی باشد که با آن بین الملل خود را وقف آن کرده ." می بایستی "نطفه جامعه آینده بشر باشد."
  *Sonvillier Circular
بینشی مشابه در سال 1872 هنگامی که آنارشیست ها در سن امیه(*) گردهم آمده بودند تشریح شد. آنها "عمل سياسى" را به نفع مبارزه اقتصادى رد کردند, یا ,آنطوری که آنها می نامیدنش ,"تشکل مقاومت کارگری".اعتصاب "سلاحی گرانبها در مبارزه"بود که آماده میکند "پرولتاريا را برای فتح بزرگ و نهایی انقلاب" که پایان می دهد "تمامی تفاوتهای طبقاتی را." سوسياليسم توسط "خود پرولتاريا، بدنه های اصناف و کمونهای خودمختار" ایجاد خواهد شد.
(*) St.Imier
 این، البته، پژواکی است از ایده های باکونین و(اکثریت) جناح آزادیخواهان انجمن کارگران بین الملل( ای. دبلیو. ام. آ+) که از سال 1868 مطرح شد.
 (+)International working Men Association


   
(ب)شهدای شیکاکو
بنابراین تا 1880,آنارشیست ها به سازماندهی اتحادیه های کارگری در اسپانیا، کوبا، مکزیک و آرژانتین و جاهای دیگر در سراسر جهان دست زدند. معروف ترینشان,صد البته,در شیکاگو و تولد(روز کارگر-م) اول ماه می بود.برخی, متاسفانه,
سعی به بی ارزش کردن عناصرفعال آنارشیست در شیکاکو میکنند. برای مثال, 
 آندره گروباسیک و استاتن لیند(*) در وابلیز و زاپاتیستا(+) اظهار داشته اند که شهدای شیکاکو"سنتزی" ازآنارشیسم ومارکسیسم ایجاد کردند. بدتر,آکادمیسین  جیمز گرین(+*) سعی میکند آنها را برای مارکسیسم ضبط کند. بحث او چنین است:"آنها به طور فزاینده ای نگاه شان به متفکرین آنارشیست بود... و، هم زمان,آنها مشغول سازماندهی اتحادیه های خود بودند. به یک معنى آنها دست از مارکسیست بودن نکشیدن ." مفهوم واضح است: اگر شما به سازماندهی اتحادیه دست بزنید, این بمعنی "مارکسيست بودن" است!! گرین می گوید که "آلبرت پارسونز معتقد بود که یک جنبش سوسياليستى قوی نیاز دارد نسخه ای را که مارکس پیشنهاد کرده بود را پیروی کند....نیاز به پیروی توده ای طبقه کارگر دارد." انگار که این موضع باکونین نبود!
James Green (*+) / (*)Andrej  Grubacic and Staughton Lynd / (+) Wobblies and Zapatistas


موضع از قرار چنین است, ازآنجائی که شهدای شیکاکو بحث شان بر پایه مبارزه طبقاتی مبتنی بر اتحادیه هست پس آنها "مارکسیست" هستند. در این صورت باکونین مارکسیست بود ! در واقعیت,آنارشیستهای شیکاکو چنین کسانی بودند.آنها مارکسیستهای بودند که بر پایه تجربه هایشان به آنارشیسم رو آوردند .آنها "عمل سیاسی" را رد کردند و مبارزه اقتصادی و سازمان را پذیرفتند. علاوه بر این,آنها استدلال کردند که اتحادیه های کارگری اساس جامعه آزاد سوسیالیستی خواهد بود .آلبرت پارسونز(یکی از 8 رفقای شیکاکو که به مرگ /به شیوه اعدام محکوم شد-م),  بطور مثال,استدلال میکرد که اتحادیه ها "گروه نطفه ای 'جامعه آزاد' هستند. هر اتحادیه....کمونی مستقل در روند نهفتگی است";حال آنکه همسرش لوسی پارسونزتاکید  می ورزید که " اتحادیه های کارگری,شوالیه های انجمن های کارگری ,و غیره ,گروه های جنینی جامعه ایده آل آنارشیستی هستند."
خلاصه کرده باشم,موضع آنارشیستهای شیکاکو عینا مثل باکونین بود!

ادامه دارد 
   

No comments:

Post a Comment