Friday, September 9, 2011

معشوق بی صدا : رویکردی جامعه شناختی بر عاشقانه های احمد شاملو, نوشته منصوره اشرافی(1), قسمت دوم

نگاهی به رابطه زن و هنر

کارل هاگمان- وایت اعتقاد دارد :
"در فرهنگ هایی که انسان ها به یکی از دو جنسیت تعلق دارند و بین دو جنسیت, نابرابری وجود دارد, قطبی بودن روابط جنسیتی ,ارتباط چند لایه ای با انواع سلسله مراتب جایگاهی آن فرهنگ دارد .
 از یک سو قطبی بودن جنسیت باعث میشود دست رسی یک جنس, به مشاغل, حقوق مشخص تضمین شود و به عکس ارزش مشاغل و فعالیت های مختلف بستگی دارد به آن که چه جنسیتی به این کار اشتغال داشته باشد . از سوی دیگر کلیه ی ساختارهای قدرت نیز اروتیزه میشود, یعنی این ساختارها با مفاهیم جنسیتی و به معنای دقیق تر با رفتار جنسی ,کد بندی می شود ."(2)
هر فرهنگی که بازتاب آن در هنر مشهود میشود به شیوه و روش خاص خود و بر اساس قانونمندی های خود این ارزش گذاری ها را نمایان میسازد . و گاه این ارزش  گذاری ها پرسش هایی را نیز به وجود می آورد .
 استفن گرین بلات معروف ترین منتقد تاریخ گرایی نو مینویسد :
" اثر هنری محصول تعاملات آفریننده یا طبقه یا آفرینندگان است که مجموعه ای پیچیده از قرار دادها, نهادها و کردارهای مشترک دارند ."(3
گذشته از نگاه به زن و چگونگی این نگاه که همواره کنجکاوانه میتواند باشد, چگونگی حضور یافتن وجود خود زن در عرصه هنر نیز قابل تامل است . و اینکه آیا هنر که بازتاب فرهنگ است زنان را با چه شرایطی در زیر مجموعه خود قرار داده است ؟

پرسشی که در عین جالب توجه بودن تامل برانگیز نیز است .
بطور مثال در مطالعه تاریخ هنر نقاشی میتوان پرسید که : چرا در مقایسه با تعداد نقاشان مردی که تا به حال وجود داشته اند نقاشان زن اینقدر کم هستند ؟ این مسئله ای است که میتواند همیشه ذهن را به خود مشغول کند و نه تنها در هنری مثل نقاشی بلکه در تمام رشته های دیگر هنری اگر نگاه کنیم این نکته فراوان به چشم میخورد.  بدیهی است که این امر مختص به مکان جغرافیایی خاص نمی باشد و در کل شامل  تمام جوامع است , فقط کم و زیادی آن متفاوت است .

البته این نکته هم نباید از نظر پنهان بماند که در حال حاضر شرایط به نحو خوشایندی در حال دگرگونی است و یکی از مهمترین دلایل این دگرگونی رشد فکری و تلاش زنان برای بدست آوردن حقوق مساوی در تمامی  عرصه ها با مردان در جوامع است .

اما این مساله که چرا در قبل از زمان حال این تفاوت عددی بین زنان و مردان در عرصه هنر بیشتر بوده و حتی گاه اصلا در عرصه هنر(ادبیات - نقاشی - مجسمه سازی و....) حضور اندک زنان نیز , ناچیز است دارای چندین علل مختلف است که بررسی آن شاید ده ها صفحه شود ,اما به طور مختصر میتوان گفت که :
1- محدودیت زنان در ابراز عقیده و نظر و بیان احساسات
و بویژه در عرصه هنر که با احساس سرو کار دارد
2- خود سانسوری
3- پایین نگه داشتن سطح فرهنگ زنان
4- تنگ بودن عرصه
___________________________

چهار علل فوق را در دفعه بعد بطور کامل خواهم آورد

ادامه دارد.....: پیمان پایدار
*********************************
                             (1) نشر مینا, نوبت اول, 1386 تهران
(2) فمینیسم و دیدگاهها- تنظیم شهلا اعزازی
                              (3)مبانی نظریه ادبی - هانس برتنس


گاهی به رابطه زن و هنر

No comments:

Post a Comment