Sunday, September 11, 2011

آنارشیسم:کماکان تنها تئوری انقلابی ضد سرمایه داری ,قسمت یازدهم

و اینک ادامه کتاب رفیق عزیزم ,جیمز هرود
James Herod

فصل هشتم

پیمان پایدار

*********************************

نظراتی کلی در باب استراتژی
General Comments on the Strategy

شاید لزوم این باشد که توضیحاتی کلی راجع به استراتژیهای مطرح شده در بالا داده شود. لطفا توجه کنید که تمامی شان چیزهایی هستند که می توانند بلافاصله توسط افراد یا گروههای کوچک شروع شود .آنها ما را ملزم به ساختن سازمانهای وسیع کشوری نمی کند(چه برسد به سازمانهای بین المللی, چیزی که با توجه به جهانی شدن سرمایه اغلب فراخوانده می شود.)آنها نیاز به منابع وسیع رزمندگان چریک, و یا شهامت بی حد و حصر ندارند . آنها ما را ملزم به ترک زندگی مان برای هدفی و یا نفی لذت های زندگی نمیکند.بر عکس ,آنها ما را ملزم به شروع خلق کردن زندگی کیفتا لذت بخش میکنند.
آنها ما را ملزم به داشتن ذکاوت زیاد,  با مطالعات وسیع, یا خیلی تحصیل کرده بودن نمی کند . ما را ملزم به داشتن خط فکر حزبی و یا داشتن آگاهی صحیح نمی کند . آنها ما را ملزم به صرف کردن زندگی مان برای ساختن سازمانهای بوروکراتیک به مانند اتحادیه احزاب نمی کند .آنها از ما نمی خواهند که در خواست رسیدگی (دادخواست) از دولت بکنیم. آنها ما را ملزم برای کار کردن در راستای تعویض وضع قانون نمی کند(در حقیقت, یک برآورد نظری خوب اینست که اگر استراتژی ای ملزم به تغییر در قانون دارد ولش کنیم).

شما همچنین شاید توجه کرده باشید که خیلی از مسائل مطرح شده در بالا طوری طرح ریزی شده اند که از کنترل چگونه اندیشیدن ما توسط طبقه حاکم جلوگیری کند .این در خیلی از زمینه ها خط اول جنگ میباشد. دیگر هیچگونه شرایط تاریخی موجود نیست ,و برای مدت زیادی هم نبوده,که برای ساختن جهانی (اجتماعی) نو جلوگیر ما باشد. برای مثال آنها قادر شده اند عملا تمامی معرفت های قبلی مبارزات ضد سرمایه داری را محو کنند . به جایش آنها مغزهایمان را با ورزش ورسانه های پیش پا افتاده پر کرده اند . یک اولویت مهم جنبش مخالفین همانا میبایستی ضدیت و بی اثر گرداندن این سلاح ها باشد, تا بلکه بتوانیم مجددا برای خود اندیشیدن را فراگیریم . 


چند تا از ارقام بالا حرکاتی مقاومت آمیز می باشند, به طور مثال رای ندادن, تلویزیون تماشا نکردن, به دانشگاه نرفتن, رئیس نشدن, با پلیس همکاری نکردن . هم لازم هست و هم مهم که به طرد- رد کردن ,نفی کردن و گسستن از یک سری فعالیت های کوچکی که از روابط سرمایه داری حمایت میکنند اقدام نمود .عمدتا از طریق چنین حرکات مقاومت آمیزی هست که ما میتوانیم یک جنبش مخالف و آگاهی طلبانه را ایجاد کنیم .

خیلی از آن ارقام قصدشان تضعیف گرداندن و تخریب حکومت ها و کمپانی ها میباشد . اولین و راحت ترین قدم در جهت تضعیف یک حکومت البته همان عقب کشیدن حمایت ها و اعلام داشتن مخالفت ها میباشد . بعد از آن میتوانیم شروع به پیدا کردن دهها شیوه کنکرت برای تخریبش بکنیم, منجمله تمامی لیست بالا . به طور مثال, ما میتوانیم در خواست هایمان را از حکومت بیشتر و بیشتر بکنیم.هر چه باشد این ثروت متعلق به ماست . ما میتوانیم در خواست خیلی بیشتر از آنکه حکومت توان پرداختش را دارد بکنیم .این سیستم شان را زیر فشار میگذارد و راههایی را در جهت برداشت حرکاتی در جاهای دیگر برای ما باز میکند .ما میتوانیم از مجمع مقاومت پرداخت مالیات حمایت کنیم ,استراتژیی که برد زیادی نخواهد داشت زیرا تا موقعی که حکومت به اندازه کافی قوی باشد میتواند به ما جریمه هایی سنگین ببندد و به زندان بیاندازد . اما شاید پایه مقاومت مالیاتی در سطح وسیعتری را برای بعدها بچیند . ما میتوانیم از جنبش مقاومت در مقابل خدمت نظام اجباری حمایت کنیم . ما میتوانیم با کمپانی های بزرگ مخالفت ورزیم. به هر پیکاری که علیه کمپانی ها می شنویم به پیوندیم . ما میتوانیم سعی زیادی در نابودی اعتبارشان بکنیم, تمامی معافیت های مالیاتی آنها را افشا کنیم, تمامی سوبسید های دولتی را که میگیرند افشا کنیم. نشان دهیم که آنها هیچگاه پولی بابت تمیز کردن کثیف کاریهایی که در محیط زیست ایجاد میکنند نمیدهند, و نشان دهیم که چگونه آنها قانونگذاران را می خرند. همین که از داشتن توهم اینکه حکومت از آن ماست مبرا شدیم, خواهیم توانست در مورد ضعیف کردن و تخریب آن صدها فکر کنیم .

حال آنکه قلب استراتژی پیشنهادی انجمن آزاد در محله مان, محله کارمان و اهل خانه میباشد, اینگونه هست که میتوانیم شکست شان دهیم . شاید شما فکر کنید که چنین انجمن هایی نخواهد توانست سرمایه داری را شکست دهد . اما شما اشتباه میکنید . قدرت عظیمی در انجمن نهفته است . سرمایه داران وحشت زده خواهند شد اگر کشور شروع کند به زیر پوشش انجمنها رفتن, در هر محله و هر محل کار .طبیعتا , آنها وقتی وحشتشان خواهد گرفت که این انجمن ها با عمل مستقیم چوب لای چرخ سیستم گذاشته و قدرت و ثروت برای خود اختصاص دهند . اگر تنها کاری که میکنیم فقط وراجی باشد, یا سالی یکبار به مهمانی اهل محل,(در پارک محله مان -مترجم) و یا مهمانی کریسمس در اداره مان( یک خانواده بزرگ و خوشحال) اکتفا ورزیم آنها نگران هیچ چیز نخواهند بود .

توده های برده شده جهان سرمایه داری شخصا بخاطر اینکه انجمنهای سنتی مان نابود گردیده اند و شرایط رقت بار زیستی مان به افرادی منزوی یا به عنوان تک خانواده تقلیل یافته بی آزار گشته اند, وقت آن رسیده که مجددا با همدیگر رفت و آمد کنیم , اینبار نه به خاطر سنت بلکه میدانیم که این چیزی است که میخواهیم .  

***********************

ادامه دارد....پیمان پایدار

No comments:

Post a Comment