Sunday, January 20, 2013

می‌خواهم"

می‌خواهم زمین از چرخش بیفتد
وقتی با تو هستم.

...
می‌خواهم در هر کشوری که اسیر جنگ است
آتش‌بس شود
وقتی به من نگاه می‌کنی.

می‌خواهم" رد بول" بنوشم تا پر درآورم
و بتوانم به مرد کوچک در ماه بگویم: بزن قدش،
وقتی تو راحت نیستی و این پا و آن پا می‌کنی
برای خواستن چیزی از من.

می‌خواهم تو را با خود به آسمان ببرم و با خدای خودم آشنا کنم
چرا که مطمئن‌ام ما بدست خدایی واحد خلق نشده‌ایم.

می‌خواهم کنار تو چنان خودم باشم که دوستانم بگویند:
تو آدم دیگری شده‌ای.

می‌خواهم چنان محکم تو را بغل بگیرم تا بگویی:
"حالا من آزادم."

Ronelda S.Kamfer*
برگردان: مودب میرعلایی

*متولد 1981 است و از شاعران جوان آفریقای جنوبی. آفریقای جنوبی شاعران خوبی دارد مثل "بریتن باخ" و "آنچه کروگ". آن ها اما همه آپارتاید را تجربه کرده بودند و شعرشان به نوعی شعر مقاومت بود. بعد از آپارتاید شعر در آفریقای جنوبی با بحران روبرو شد. طبیعی هم بود دیگر رژیمی نبود که باید با آن مبارزه کرد. حالا امید است شاعرانی بیایند که به لطف اندیشه ی نلسون ماندلا اول خود را شهروند آفریقای جنوبی بدانند و بعد فکر کنند سیاه هستند یا سفید. رونیلدا س کامفر معتقد است که آفریقای جنوبی ادبیات نداشته است و شاعران جدید این شانس را دارند که این ادبیات را به وجود آورند. او خود جایی گفته است" می خواهم روایت گر داستان های کسانی باشم که خود نمی توانند داستان شان را تعریف کنند. از او تاکنون دو مجموعه شعر به چاپ رسیده است. او مدتی هم شاگردِ "آنچه کروگ" بوده است
.

No comments:

Post a Comment