Monday, January 6, 2014




Paul -Laurent Assounپل- لوران اسون

واژگان فروید Le vocabulaire de Freud


ترجمه دکتر کرامت موللی

چاپ اول 1386, نشر نی , تهران
صد و بیست صفحه

قسمت چهل و پنجم 

قسمت اول تا پنجم بترتیب در 6 م, 11م , 15 م , 18م و 31 م ماه می2012
قسمت ششم تا دهم بترتیب در 4 م, 8 م و 13 م و 18م و 29م ماه ژوئن
قسمت یازدهم تا چهاردهم در2م , 7م, 9 م و19 م ماه ژولای
قسمت پانزدهم در 29 ماه سپتامبر
قسمت شانزدهم تا بیستم و چهارم در 3م ,6م ,8م ,10م, 15م ,17 م, 21م ,26م و 30 ماه اکتبر
قسمت بیست و پنجم تا بیست و نهم در 1م, 6م , 12م ,15م و 24ماه نوامبر
قسمت سی ام و سی و یکم در 4 م و 30 دسامبر2012
قسمت سی و دوم و سی و سوم در 21 و 30 ژانویه 2013
قسمت سی و چهارم وسی و پنجم در 14 فوریه و 7 مارس
قسمت سی و ششم , سی وهفتم و سی و هشتم در اول و 14 و 28 آوریل
قسمت سی و نهم  و چهلم  در 14  و 29 ماه می
قسمت چهل و یکم  و چهل و دوم در 2م و 26 نوامبر 2013 
قسمت چهل و سوم و چهل و چهارم در 9م و 22 دسامبر 2013






************************************

Plaisir(príncipe de)لذت اصل

* لذت (به آلمانی لاست+) بیش تر زاده "اصل تحول" نفسانی است تا نوعی فعالیت روانی. میتوان آنرا بطور دقیق تری حاکی از"اصل لذت/درد" دانست,یعنی فرایندی که موجب اجتناب از افزایش تحریکات نفسانی میشود,چه در نظر فروید افزایش تحریکات نتیجه ای جز درد و الم ندارد و لذت چیزی جز کاهش تحریکات(درد) نیست.
+Lust
مطابق اصل لذت (1) فعالیت های نفسانی چیزی جز کوشش در پرهیز از درد نیستند, چرا که درد از افزایش میزان محرکات حاصل می آید(اصل تعادل انرژی و هماهنگی آن با کل ارگانیسم).
(1)Lustprinzip

**مفهوم اصل لذت ما را به تجدید نظر در باب رابطه من نفسانی* با واقعیت خارجی وا میدارد, زیرا برای فروید فرض بر این است که من نفسانی واجد وجودی ابتدایی است که مطابق آن در پی لذتی فارغ از هرگونه دخالت خارجی است .باید توجه داشت که در نظریه فروید با نوعی تردید مواجه می شویم, بدین معنی که در وهله اول, من نفسانی در پی لذت است, ولی بلافاصله با واقعیت خارجی مواجه میشود در حالی که در وهله بعدی فروید به نوعی رابطه میان من نفسانی و واقعیت خارجی قائل میشود که مطابق آن لذت و واقعیت با هم خلط و اشتباه میشوند .

فروید در تحول فکری خود بعدها به امری قاطع قائل میشود و به مقوله ای ورای اصل لذت (1920)اعتقاد پیدا میکند که البته به عزل نظر از اهمیت اصل لذت منجر نمیشود, بلکه میان گرایش ارگانیسم به حفظ تحریکات در حداقل فعالیت آنها و عملکرد اصل لذت که متناقضا در اختیار رانش مرگ قرار میگیرد, تمایز قائل میشود . بدین جهت است که قبول اصل فنا (1),یعنی کاهش تمامی تحریکات نفسانی به حداقل میزان آنها, خالی از دشواری نیست , زیرا میل جنسی ایجاب میکند که فرایند افزایش تحریکات برای ارضای بعدی آنها امری قابل تحمل برای ارگانیسم باشد . 
(1) Le prinicipe de Nirvana

***  نظریه فروید عزل نظر از مفهوم رسمی لذت است, بدین معنا که اصل لذت به عنوان کارکردی ناآگاه ربطی به جست و جوی بی قید و شرط آن (2) ندارد .بلکه بر عکس اصلی در جهت برقراری اقتصاد روانی, یعنی گرایش به صرفه جویی در مورد تحریکات نفسانی است .پیچیدگی این امر را در نظریه فروید راجع به آن چه ماورا اصل لذت است, به خوبی مشاهده میکنیم . در اینجا لازم است بدانیم که "هیچ سیستم فلسفی" قادر به توضیح مسئله لذت نیست. لذا هرگونه کوششی در تقلیل روانکاوی به سیستمی که متکی بر جست و جوی بی قید و شرط لذت باشد,از قبل محکوم بیه شکست است .
(2)Hedonisme

مراجع:
-مطالعاتی در باب دو اصل تحول نفسانی 1911
-رانش ها و سرنوشت رانش ها 1915
-ورای اصل لذت 1920

ادامه دارد


 

 

No comments:

Post a Comment