تو جام شوكران را سر كشيدی
به ناگه از كنارم پر كشيدی
به دانه دانه اشك مادرانه
به آن انديشه های جاودانه
به قطره قطره خون عشق سوگند
... به سوز سينه های مانده در بند
دلم صد پاره شد بر خاك افتاد
به قلبم از غمت صد چاك افتاد
بگو آنجا كه رفتی شاد هستي ؟
در آن سوی حيات آزاد هستی ؟
هوای نوجوانی خاطرت هست ؟
هنوزم عشق ميهن در سرت هست ؟
بگو آنجا كه رفتی هرزه ای نيست؟
تبر تقدير سرو و سبزه ای نيست ؟
كسی دزد شعورت نيست آنجا ؟
تجاوز به غرورت نيست آنجا ؟
خبر از گورهای بی نشان هست ؟
صدای ضجه های مادران هست ؟
هیلا صدیقی
www.fozoolemahaleh.com
No comments:
Post a Comment