Sunday, October 30, 2016



North Korean film فیلمی از کره شمالی
exposes Western propaganda 
 که افشا میکند تبلیغات کشورهای غربی را !!
https://www.youtube.com/watch?v=ohCfS55zGME
یکساعت و سی شش دقیقه

VIDEO NORCOREANO EXPONE LOS MECANISMOS PROPAGANDÍSTICOS DE LA CULTURA HIPERMEDIATIZADA DE ESTADOS UNIDOS, LA ILUSIÓN DE LA DEMOCRACIA Y EL PODER CORPORATIVO QUE HACE DE LOS CIUDADANOS CONSUMIDORES. 

ویدئوئی از کره شمالی که مکانیزم تبلیغات فرهنگی فوق العاده میانجی گرایانه آمریکائی ، توهم دموکراسی و قدرت شرکت های بزرگ که از شهروندان مصرف کننده میسازد را افشا میگرداند .


 Una joya de comunicación política realizada por Corea del Norte expone la propaganda habitual que inunda la atmósfera electrónica de una cultura como la de Estados Unidos. En inglés se dice  "it takes one to know one", algo que se traduce vagamante "sólo uno de se condición puede reconocer a otro". Esto aplica perfectamente a este caso: un estado como el norcoreano que atiborra de propaganda a sus ciudadanos es capaz de identificar con gran claridad los mecanismos con los que opera la democracia.

گوهری از ارتباطات سیاسی که توسط کره شمالی تهیه شده تبلیغات معمولی ای را که فضای الکترونیکی فرهنگی چون  ایالات متحده را سیراب میکند افشا میگرداند. در زبان انگلیسی بهش می گویند: "یکی با بودنش تو همون شرایط هست که میتونه اون یکی دیگه رو درک کنه "، که ترجمه اش میشه  "تنها با در یک شرایط بودنه که می توان دیگری را تشخیص داد." این امر کاملا در این مورد صدق میکند: دولتی مانند کره شمالی که شهروندانش را با تبلیغات خفه میکند می تواند به وضوح شناسائی کند مکانیسم هائی را که دموکراسی در آن عمل می کند.


 propaganda en Estados Unidos. Difícilmente los estadounidenses reconocerían, dentro del acuario de la mediósfera, que los fashion shows de Victoria's Secret o los partidos de la NFL son parte de un aparato propagandístico, pero estas imágenes --y los comportamientos que provocan-- vistos desde una óptica foránea  se revelan inequívocamente como los signos de una sofisticada manipulación --que hace del público programado una masa primitiva.

تبلیغات در ایالات متحده. آمریکائی ها به سختی تشخیص میدهند، که در میان   آکواریوم حوزه تبلیغات، شوی مد کرستهای 'ویکتوریا سیکرت' یا مسابقات فوتبال آمریکائی همگی جزو یک دستگاه تبلیغاتی اند، اما این تصاویر- و رفتارهائی که موجب تحریکش میشوند - با دیده شدنشان از زاویه دید یک خارجی به صراحت بعنوان نشانه ای از دستکاری/کنترل پیچیده مینماید- که از عموم بیننده یک توده با برنامه ریزی بدوی میسازد .

"La misión de la propaganda es mantener a las personas enfrente de sus televisiones, leyendo revistas de chisme, comiendo vastas cantidades de comida tóxica y siempre  de shopping en búsquedas de las últimas modas y tendencias... cualquier cosa que impida que las masas se autoorganicen y se hagan preguntas sobre lo que en realidad maquinan sus amos", dice la voz en off del documental.

ماموریت تبلیغات آنست که مردم را در مقابل تلویزیون های خود نگه دارد،" خواندن مجلات شایعات بی اساس (زندگی هنرپیشگان -م)، خوردن مقادیر زیادی از مواد غذائی سمی(چیپس و چوس فیل و...-م) و همیشه در جستجوی خرید اجناس آخرین مد و روند ... هر چیزی که مانع از خود سازماندهی توده ها شود و سئوال برانگیز باشند پیرامون آنچه که در واقع اربابان در صدد تدبیر آن میباشند،" صدای خارج از قاب مستند میگوید .

Desde la óptica norcoreana el siglo 20 ha visto el surgimiento de tres grandes fuerzas: "la democracia, el poder corporativo, y la propaganda corporativa como forma de proteger al poder corporativo de la democracia". Nótese que al mismo tiempo que se promueve la democracia se usa la propaganda para proteger a las corporaciones de la verdadera democracia, permitiendo que operen al margen de la ley y exploten a las masas.

از دیدگاه کره شمالی قرن 20 شاهد ظهور سه نیروی عمده بوده است:
"دموکراسی، قدرت شرکت های بزرگ، و تبلیغات شرکتهای بزرگ به عنوان ابزاری برای حفاظت قدرت شرکت های بزرگ از دموکراسی." توجه داشته باشید که همزمان اینکه دموکراسی ترویج میگردد از تبلیغات برای حفاظت از شرکت های بزرگ در مقابل دموکراسی واقعی استفاده میشود، اجازه می دهد که خارج از قانون عمل کرده و توده ها را استثمار کنند .

"El 1% ha amaestrado el uso de la propaganda convirtiendo en esclavos consumistas que trabajan duro para comprar cosas que no necesitan y pagan impuestos que son usados para desarrollar y comprar armas que son usadas para invasiones perniciosas. Incluso se les convence de que envien a sus hijos a absurdas guerras", dice el documental sobre los engranajes de la máquina bélica estadounidense. Desde 1945 Estados Unidos ha intentado derrocar más de 50 gobiernos,  muchos de ellos "demcoracias", en el procesos más de 30 países han sido atacados.

" یک در صد(ثروتمندان-م) متبحر شده اند در استفاده نمودن از تبلیغات برای تبدیل کردن مردم به بردگان مصرف که بسختی کار میکنند تا چیزهائی را بخرند که به آنها نیازی ندارند و به پرداختن مالیات که استفاده میشود برای  توسعه و خرید سلاح هائی که برای تهاجم خطرناک استفاده می شوند . حتی متقاعدشان میکند که فرزندان خود را به جنگهای بی معنی بفرستند،"مستند در مورد چرخ دنده های ماشین جنگی آمریکائی میگوید. از سال 1945  ایالات متحده تلاش به سرنگونی بیش از 50 دولت کرده، بسیاری از آنها  دموکراسی داشته اند"،و دراین روند به بیش ازسی کشور حمله کرده است.

Especialmente sobresaliente es el minuto 7:45 en el que la narrador se mistifica por la euforia enajenada que generan una serie de premios en el público del programa de Oprah, dice perpleja: "esto no es porque han encontrado a Dios, sino porque han recibido unas zapatillas".

به خصوص دردقیقه 7:45 ویدئو است که بگونه برجسته راوی بخاطر شادی و سرخوشی که توسط مخاطبان پیرامون تعدادی از جوایز در برنامه 'اپرا' بهت زده شده، به صراحت میگوید: "دلیل آن این نیست که خدا را پیدا کرده اند، بلکه چند تا کفش دریافت کرده اند  ".

El video es especialmente intersante (y extraño) por lo paradójico que resulta: el ser producido en  Corea del Norte, un país que consideraba a su líder supremo una deidad y que en sus funerales televisó una especie de ascención ritual al cielo de  Kim Jong-il,  entre las lágrimas irrestañabales de sus ciudadanos, uno de los momentos cumbres en la historia de la propaganda. Incluso empieza con una clara propaganda ensalzando la virtud eterna de su líder. ¿Pero anula esto el contenido del video? Sólo un mente muy limitada y dogmática descalificaría el contenido por provenir de esta fuente. Ciertamente habría que tomar en cuenta la fuente y notar que el video en sí mismo es propaganda anti-estadounidense, pero que dentro de esta taimada intención logra, por momentos, articular con gran claridad lo que sucede dentro del espacio mediático de Estados Unidos (y en buena parte del mundo occidental). La tesis que expone de que la democracia es una plutocracia disfrazada, es difícil de rebatir. Que el entretenimiento funciona como un mecanismo de estupor y apaciguamiento que se traduce en la práctica como una forma encubierta de control mental, más allá de que exista o no una conspiración o un plan maquiavélico, tampoco es fácil de refutar.

 این ویدئو به ویژه جالبه (و عجیب و غریب) بخاطر بیان مغایری(پارادوکسی) که بدان منجر شده: در کره شمالی تولید شده،در کشوری که رهبرشان را بعنوان خدا میبینند و اینکه در مراسم تشئیع جنازه تلویزیونی خود از صعود کیم یونگ- ایل به آسمان دم میزنند ،در میان  اشکهای دو آتشه ای از شهروندان خود که بند نمیاد، یکی از لحظات غائی در تاریخ تبلیغات بحساب می آید. حتی شروع میکند با تبلیغی آشکار در ستایش رهبرشان به داشتن فضیلتی ابدی . اما آیا این نفی میکند محتوای ویدئو را؟ فقط یک ذهن بسیار محدود و جزم اندیش رد خواهد کرد صلاحیت محتوای این منبع را. مطمئنا میباید به حساب آورد منبع را و توجه کرد که فیلم به خودی خود یک تبلیغ ضد آمریکائی است، اما در میان این هدف غیر مستقیم موفق میشود، برای دقایقی، به وضوح بیان میکند آنچه که در فضای رسانه ای ایالت متحده اتفاق می افتد (و در بسیاری از نقاط جهان غرب). تزی را  که از دموکراسی بعنوان ماسک حکومت ثروتمندان ارائه میدهد، دشوار میشود رد کرد. که عملکرد برنامه های سرگرم کننده به عنوان مکانیسم بی حسی و دلجوئی ست که ترجمه اش در عمل به عنوان یک فرم مبدل کنترل ذهن است، فراتر از آن که توطئه ای وجود داشته باشد یا نه و یا یک طرح ماکیاولی، و نه اینکه آسان باشد رد کردنش .

No comments:

Post a Comment