Tuesday, December 10, 2013

سخنی پیرامون مرگ نلسون ماندلا !!

نلسون ماندلا(متولد 1918) ,انقلابی پیشکسوت(*) , بنیانگذار"حزب (کمونیستی) کنگره آفریقای جنوبی", سالهای سال در مبارزه ای جانانه علیه تبعیض نژادی(آپارتاید) سفید پوستان تعفن انگیز حاکم بر کشورش جنگید , و با بسر بردن 27 سال در زندانهای مخوف ضد بشری جانیان راسیت حمایت شده توسط امپریالیستهای انگلیس و آمریکا و...تاب مقاومت آورد, و بالاخره با فشار جهانی مبارزان راه آزادی در سال 1990 از زندان آزاد شد. او در سال 1994 به اولین رئیس جمهورسیاه پوست آفریقای جنوبی برگزیده شد و در شامگاه سه شنبه سوم دسامبر 2013 در سن 95 سالگی چشم از جهان بربست . 
 
طبیعتا او بخاطر تمامی تلاشهای قهرمانانه اش علیه آپارتاید و برابری نژادی در کشورش میبایست مورد تقدیرجهانی واقع شود و بدرستی نیز مورد ستایش نیز واقع گردید. اما همین و بس . چرا که پس از آزاد شدن از زندان او آنچنان که میبایست به وظایف انقلابی بعدیش هیچ توجه ای مبذول نداشت و وقحی نگذاشت. میتوان این انتقاد را از دو زاویه مورد بررسی قرار داد :

   (1)تغییرات اجتماعی را فرد بوجود نمی آورد, مهم نیست که این فرد چقدرعزمش را جزم کند و از خود مایه بگذارد, بلکه جنبشی میلیونی آنرا تحقق میبخشد .مهمتر اینکه, "رهبران" جنبش اجتماعی را ایجاد نمیکنند ; این جنبشهای اجتماعی اند که "رهبران" را میسازند. این به معنی کم اهمیت دادن یا بها ندادن به نقش مهم "رهبری" نیست-"رهبری" کاریزماتیک,که خود را دربست به جنبش میسپارد و حاضر است برای پیروزی جنبش از آزادی و جانش بگذرد-اما, همچنین بها دادن به چیزی که اساسی میباشد است, بخصوص در فرهنگی که تمامی تاکید را به روی "رهبر"ی میگذارد و نقش توده ها را کمرنگ جلوه میدهد .
 .(2)ماندلا, بعد از آزاد شدن از زندان و به رئیس جمهوری منتخب گشتن, در مبارزه برای عدالت اجتماعی کاملا بی تفاوتی از خود نشان داد و به چنان رهبر مطیع و رامی مبدل گشت که مبادا خواب سیستم سرمایه داری امپریالیستی و نظام استثمارکننده شان آشفته گردد. بر خلاف مارتین لوتر کینگ, در آمریکا, که بدرستی مبارزه برای تساوی نژادی را در ارتباط تنگاتنگ با مبارزه اقتصادی و نابرابری طبقاتی ارزیابی نمود و در این جنگ طبقاتی به تمامی زحمتکشان بدون توجه به نژاد و سکس ارج میگذاشت و حتی آنرا به سیاست خارجی جهانخوارانه  امپریالیسم آمریکا در ویتنام نیز متصل گردانید(و همین ارتباط پاشنه آشیل ش شد و دستور ترورش صادر)ماندلا مبارزه خود را پایان یافته خواند و بی عملی اتخاذ نمود !!او نه تنها از مبارزه دست بر کشید, از "رهبری" نیز "استعفا " داد. او به شخصیتی بی خطر مبدل گشت و تنها به عکس گرفتن با رهبران جانی کشورهای امپریالیستی اکتفا مینمود, نقش عالی ای که یک رهبر سیاهپوست پس از دستیابی به برابری حقوق نژادی میبایست بازی کند . بیهوده نبود که این عملکرد از چشم راش لیمبو(+), مفسر دست راستی و فوق ارتجاعی رادیوئی در آمریکا, بدور نماند و در همین رابطه از او تقدیر مینمود. بر خلاف مارتین لوتر کینگ و,حتی بیشتر از او, ملکم اکس (*+) که همیشه مورد خشم و غضب تمامی رهبران (سه قوه مجریه, مقننه و قضائی) امپریالیسم آمریکا واقع میگردیدند. 

دست آخر میبایست یادآور شد: برای یک"رهبر"بزرگ تفاوتی نخواهد کرد که کارگران اعتصابی معادن (در آفریقای جنوبی) توسط پلیس سفید(در دوران آپارتاید) و یا سیاه (همین سال قبل) به باد کتک گرفته میشوند. همانطور که میلیونها سیاه پوست در دوران آپارتاید ساکن زاغه نشینان بودند وحال بدون آپارتاید در همان حلبی آبادها میزییند . یا اقلیتی ناچیز سفید پوست در دوران آپارتاید ثروتهای جامعه را در دست داشتند و حال بدون آپارتاید در چنگشان !! در یک کلام, فقط رنگ پوست حاکمان ستمگر تغییر کرد و دگر هیچ. و این برای من آنارشیستی که سرمایه, دولت مردسالاری و مذهب را دشمن بشریت میدانم یعنی: خر همان است - فقط پالانش عوض شده.
 
 پیمان پایدار
*****************************
(*) ماندلا ,که به معنی شهامت است,شش نام دیگر نیز, در طول زندگیش, داشت:
Rolihlala, Madiva, Khulu, Tata, Dalibhunga & Nelson
(+) Rush Limbaugh / (+*) Malcom x


 

No comments:

Post a Comment