Sunday, March 25, 2012

کتاب شعری از"اریش فرید"(*) بنام: شعرعاشقانه برای آزادی

برگردان : ژیلا مشعشی و محمد خلیلی

قسمت اول
******************************************* 

پیشگفت
اریش فرید به سال 1921 در "وین" مرکز اتریش متولد شد و در سال 1988 در شهر "بادن-بادن" آلمان از دنیا رفت.او که در عنفوان جوانی, پدر و مادر بزرگش را نازی ها کشته بودند, پس از یورش نازی ها به اتریش ,همراه مادر از زادبومش رانده شد و به عنوان یک تبعیدی در لندن اقامت گزید .  
این نویسنده آزاداندیش, تمام عمرش را با تهور و اراده ای استوار, علیه نازیسم و بر ضد دیکتاتوری موضع گیری کرد و در این راه هرگز لحظه ای از پا نیفتاد .و به سبب صراحت گفتار و سلامت کردارش ,دشمنان بی شماری برای خود فراهم آورد . با این حال ,او همواره از کسانی که تحت پی گرد بودند, حمایت می کرد و در این جهت همیشه کوشا بود . 
اریش فرید که از سال 1946, با شروع چاپ آثارش, به عنوان شاعری آزادیخواه مطرح شده بود, با انتشار دیوانهای شعر و رمانش, به شهرت بسزائی رسید.او به خاطر آثار ارزشمندانتقادی اش , و به خاطر اشعار غنایی و عاشقانه اش ,جوایز ادبی گوناگونی از مجامع هنری دریافت کرد. فرید رمان سرباز و دوشیزه را در سال 1960 به چاپ سپرد . در سال 1964 اشعار هشدا دهنده را انتشار داد ; در 1977 کتاب بدین گونه به میان آلمان ها آمدم را, در سال 1979 شعرهای عاشقانه را ,در 1988 اشعار بدون سرزمین پدری را . پس از مرگش نیز ,مجموعه آثار او, در چهار جلد, در سال 1993 چاپ شد . البته ,به این فهرست باید ترجمه آثار  شکسپیر و دیلان توماس و دیگر نویسندگان را نیز افزود .

اریش فرید نوشتن را خیلی زود آغاز کرد, حتا پیش از مدرسه . او اشعار نوجوانی و عکسهای آن سالها را در سراسر عمر به عنوان یادگارهای آن دوران همیشه با خود داشت.این اشعار از آثار نویسندگان معروفی چون : هانیه, بالادن, اولاندز,هولدرلین و تراکل...متاثر بودند .او در آن دوران- در هفده سالگی - چنان شیفته شعر و شاعری بود که روزی در پاسخ یکی از همکاران کمیته پناهندگان ,که شغلش را پرسیده بود, گفت : "شاعر, من یک شاعر آلمانی زبانم !" پاسخ جسورانه او, با تمسخر روبه رو شد ,اما او این ادعا را پس از سالیانی چند ,به درستی ثابت کرد .

فرید در جوانی ابتدا به عنوان وردست و کتابدار به کار پرداخت.از سال 1950 با عنوان مترجم, کارمند رسانه "بی.بی.سی" شد.اودر برنامه های آلمانی این فرستنده شرکت جست تا آثار انتقادی اش را به این وسیله به گوش مردم برساند. اشعار کتاب "و ویتنام و" را از باریگارد همین برنامه ها به سمت دولت آمریکا و دولت آلمان, که حامی جنگ ویتنام بود شلیک کرد, و این به هنگامی بود که گروه 47 متشکل از پتروایس و اریش فرید که مهاجر بودند, و گونترگراس در پرینستون مبارزاتشان را علیه جنگ و بر ضد دولتهای طرفدار جنگ آغاز کرده بودند.آنان در این تشکل با همکاری دوستان آمریکائی خود, توانسته بودند جنایات جنگ نفرت انگیز ویتنام را -که دولت آمریکا سعی در پنهان کردن ابعاد هول آور آن داشت- افشا کنند و مردمان آزاده جهان را از این فجایع آگاه گردانند.چنین بود که گروه 47 و هواخواهانش ,جمله "یانکی برو خونه"(1) را بر زبان مردم جاری کردند .

اریش فرید پس از پانزده سال تبعید, به آلمان بازگشت, و این بازگشت در زمان صدر اعظمی آدنائر بود . فرید از تغییر چهره نازیسم و به قدرت رسیدن نسبی آن ها و ممنوعیت حزب کمونیست آلمان همان قدر به وحشت افتاد, که از جنگ سرد و روانی حاکم بر دو اردوگاه ! او دراین سال ها به آلمان شرقی رفت, و چون در آنجا شناخته شده بود ,بی هیچ فشاری کار و زندگی اش را آغاز کرد .چندی نگذشت که یک جلد از آثارش را به چاپ سپرد. اما در آلمان غربی, با اینکه دو جلد از کتاب هایش به چاپ رسیده بود ,همچنان تا سال ها ناشناخته ماند . با این حال, اریش فرید روی صندلی میان دو آلمان نشسته بود!

پس از مدتی, اشعار او که در کتاب های درسی آلمان غربی به چاپ رسیده بود, به در خواست رهبر حزب "دموکرات مسیحی" از کتاب ها حذف و سوزانده شد. و این به معنی دومین سلب تابعیت او محسوب می شد ,که کاری بس نفرت انگیز و مشمئز کننده بود .

در تظاهرات دانشجویان آلمان غربی ,که پلیس یکی از جوانان را از پشت سر با گلوله هدف قرار داده بود, او این عمل را "قتل عمد" نامید و از همین زمان, فعالیت اش  را که مدتی وقفه داشت از سر گرفت . در این جنبش ها, دانشجویان با او همراه شدند و از او حمایت کردند و لقب "مسافر نستوه " را به وی دادند . از او, که باز به صورت غیر رسمی سلب تابعیت شده بود, در سال 1977 از جانب یک نهاد بین المللی تجلیل به عمل آمد و جایزه بزرگ "چاپ بین الملل" را به خاطر چاپ آثارش, که به هفت زبان ترجمه شده بود, به او اهدا کردند . و این به معنی تابعیت جهانی او بود .

شاعری که اولین کتاب بی عنوانش, در سال 1945 با تیراژ سیصد هزار, به عنوان موفق ترین مجموعه اشعار لیریک(2) به چاپ رسیده بود ,در اواخر عمر ,در سال های هشتاد, تابعیت اش به حکم آثار ارزنده اش و به در خواست خوانندگانش ,هم از طرف دولت اتریش, هم از جانب دولت آلمان پذیرفته شد .

او به خاطر آثارش جوایز بسیاری را از آن خود کرد, جوایزی همچون:" جایزه شهر وین" 1980 ,"جایزه ادبیات برمر"1986 و "جایزه دولتی اتریش" 1987. اما جایزه بزرگ "جورج بوشنر" را مدتی پیش از مرگش به چنگ آورد .

سر آخر, به احترام خوانندگان , و بی اینکه صفحه دیگری برای یادداشت باز کنیم, در همین جا یادآوری می کنیم که اشعار این کتاب ,که گزینی است از دو دفتر شعرها و آزادی بیان ,نسبتا به شکل آزاد ترجمه شده اند, تا انتقال آن ها به شعر فارسی دلپسند تر باشد .
محمد خلیلی-ژیلا مشعشی

************************************
از دفتر : "شعرها"

شعر شبانه

پوشاندن تو !
نه با بوسه,
خیلی به سادگی
با رواندازی که
از شانه هایت سر خورده است,
تا تو در خواب
نلرزی;

آن گاه که بیدار می شوی
پنجره ها را بستن
و در آغوشت فشردن
و تو را با بوسه ها
پوشاندن
و تو را یافتن.
_______________
تعدیل

می تواند
تیره روزی هایش را
بیرون بدمد,
چنان عمیق که
بتواند
نفسی تازه کند.

یا اینکه بتواند
تیره روزی هایش را
واگوید

با واژه ها
با واژه های واقعی
که هماهنگ,
که منطقی باشند
تا دیگرانش
بنیوشند و
بفهمند .

آن گاه 
او می تواند بگرید
و این خود,
خود خوشبختی ست.
_____________________

دگرگویی

در هم شکستگان
همچنان
تلواسه ها را
با خود می برند

بی هیچ پاسخی
به پرسش های ناگفته .

نیز
زندگی ناشادان
آواز عمر را می خوانند
-سراسر-
و سپری می شوند .

اینان شاید
از آن دست اند
که هر چه را ببازند و
هرگز ندانند
از چه ,برای چه...

امیدواران اما
که بی هیچ نگاهی
به دیروزها و ,امروزها
تمام سهوها و دروغ ها را
آشکار می کنند,
برادران و خواهران منند .

______________________

ادامه دارد:پیمان پایدار
**************************** 
(*)Fried Erich / انتشارات مازیار-تهران- چاپ اول 1382
(1)"مترجمان بگونه فارسینگلیش(!!) نوشته اند: "یانکی گو هوم
(2)موسیقی یا شعر بزمی





No comments:

Post a Comment