بوف کور
صادق هدایت
طبقه ی چهارم که باشی
پنجره ها را که باز کنی
- اگر پنجره ای باشد-
می توانی هوای آزاد را بفرستی توی ریه هایت
- اگر ریه ای باشد-
... ... سیگارهایت را میشمری یکی رامی گذاری گوشه ی لب
- اگر سیگاری باشد-
و فکر می کنی چطور بزنی بیرون
از این مستطیل تاریک
که هر روز داری به جزیی از دیوارهایش تبدیل می شوی
که ذرّه ذرّه ذرّه...
خاطره هایت را از دست می دهی
- اگر خاطره ای باشد-
درد می کنند
استخوان هایت که دارند از تو خالی می شوند درد می کنند
استخوان هایت- که تنها چیزی هستند که وجود دارند-
را کنار هم جمع می کنی
و فکر می کنی
طبقه ی چهارم که باشی
پنجره ها را که باز کنی
می توانی هوای آزاد را بفرستی توی ریه هایت
- اگر هوای آزادی باشد-
پنجره ها را که باز کنی
- اگر پنجره ای باشد-
می توانی هوای آزاد را بفرستی توی ریه هایت
- اگر ریه ای باشد-
... ... سیگارهایت را میشمری یکی رامی گذاری گوشه ی لب
- اگر سیگاری باشد-
و فکر می کنی چطور بزنی بیرون
از این مستطیل تاریک
که هر روز داری به جزیی از دیوارهایش تبدیل می شوی
که ذرّه ذرّه ذرّه...
خاطره هایت را از دست می دهی
- اگر خاطره ای باشد-
درد می کنند
استخوان هایت که دارند از تو خالی می شوند درد می کنند
استخوان هایت- که تنها چیزی هستند که وجود دارند-
را کنار هم جمع می کنی
و فکر می کنی
طبقه ی چهارم که باشی
پنجره ها را که باز کنی
می توانی هوای آزاد را بفرستی توی ریه هایت
- اگر هوای آزادی باشد-
No comments:
Post a Comment