پسوند " بازی " و دیگر ترکیبات آن : از کتاب کوچه احمد شاملو
با همکاری آیدا سرکیسیان
حرف ب دفتر اول , قسمت پانزدهم
******************************************
1346(1296) kovli کولی بازی
به کم تر چیزی جنجال و قشقرق به راه انداختن و جیغ و داد کردن . شیوه شکست دادن حریف از طریق جار وجنجال و رسوائی کردن . اا م غربتی بازی- نک 5/1310 .
1347(1296) kovli qeresmal کولی قرشمال بازی
نک 5/1310 .
1348(1296) kun gosad کون گشاد بازی
کاهلی. تنبلی .(کون گشاد = تنبل و تن پرور) . اا به تخفیف , به صورت 1350 نیز می آید .
1349(1296) گدا بازی
تنگ نظری و گدامشی .در موارد مادی لئامت وپست نهادی نشان دادن.
1350(1296) گشاد بازی
(1) مخفف 1348 است, و کنایه از تنبلی و کاهلی .
(2) سرمایه یا در آمد خود را بی حساب و بی اعتنا خرج کردن یا به مخاطره افکندن . اا نک 229 / آ .
*- با مدخل 1259 اشتباه نشود !
1351(1296) lat لات بازی
شیوه الوات و اراذل و اوباش . شیوه جاهلان و گردن کلفتان و باجگیران . اا مترادف 1321
1352(1296) lal--- لال بازی
(1)تظاهر به لال بودن .ادای لال ها را در آوردن.خود را به لالی زدن ." وقتی تو چنگ پاسبان ها افتاد , برای این که نتوانند حرفی ازش در آرند خودش را به لالبازی زد!"
(2)تفهیم مطالب میان دو کس که زبان یکدیگر را نمی دانند, از طریق اشارات و علائم : " با لال بازی توانستیم مطلب را به همدیگر برسانیم !"
1353(1296) laj لج بازی
عمل کسی که لجاجت می کند . شیوه کسی که برای حرکت خلاف جهت خواست دیگران پافشاری می کند و می کوشد عقیده خود را به کرسی بنشاند : " به او بگو اگر دست از لجبازی بر ندارد, به کلی کنارش خواهیم گذاشت و ازش جدا خواهیم شد ! "
1354(1296) lajjare--- لجاره بازی
(لجاره , احتمالا مصحف رجاله است . نک 1327 ) اا شخص بی سر وپا و در عین حال بی حیا و وقیح . شخص بی آبرو و بی اعتباری که درست به همین جهت نه فقط به اعتبار و آبروی دیگران اهمیت نمی دهد , بلکه بخصوص از بردن ابرو و ریختن اعتبار دیگران لذتی انتقامجویانه می برد . اا لجاره بازی تاسی به لجارگان و پیش گرفتن رفتار و کردار ایشان است : " از این لجاره بازی جز اینکه آبروی عده ئی را بریزی چه استفاده ئی می بری ؟ "
ادامه دارد : پیمان پایدار
1348(1296) kun gosad کون گشاد بازی
کاهلی. تنبلی .(کون گشاد = تنبل و تن پرور) . اا به تخفیف , به صورت 1350 نیز می آید .
1349(1296) گدا بازی
تنگ نظری و گدامشی .در موارد مادی لئامت وپست نهادی نشان دادن.
1350(1296) گشاد بازی
(1) مخفف 1348 است, و کنایه از تنبلی و کاهلی .
(2) سرمایه یا در آمد خود را بی حساب و بی اعتنا خرج کردن یا به مخاطره افکندن . اا نک 229 / آ .
*- با مدخل 1259 اشتباه نشود !
1351(1296) lat لات بازی
شیوه الوات و اراذل و اوباش . شیوه جاهلان و گردن کلفتان و باجگیران . اا مترادف 1321
1352(1296) lal--- لال بازی
(1)تظاهر به لال بودن .ادای لال ها را در آوردن.خود را به لالی زدن ." وقتی تو چنگ پاسبان ها افتاد , برای این که نتوانند حرفی ازش در آرند خودش را به لالبازی زد!"
(2)تفهیم مطالب میان دو کس که زبان یکدیگر را نمی دانند, از طریق اشارات و علائم : " با لال بازی توانستیم مطلب را به همدیگر برسانیم !"
1353(1296) laj لج بازی
عمل کسی که لجاجت می کند . شیوه کسی که برای حرکت خلاف جهت خواست دیگران پافشاری می کند و می کوشد عقیده خود را به کرسی بنشاند : " به او بگو اگر دست از لجبازی بر ندارد, به کلی کنارش خواهیم گذاشت و ازش جدا خواهیم شد ! "
1354(1296) lajjare--- لجاره بازی
(لجاره , احتمالا مصحف رجاله است . نک 1327 ) اا شخص بی سر وپا و در عین حال بی حیا و وقیح . شخص بی آبرو و بی اعتباری که درست به همین جهت نه فقط به اعتبار و آبروی دیگران اهمیت نمی دهد , بلکه بخصوص از بردن ابرو و ریختن اعتبار دیگران لذتی انتقامجویانه می برد . اا لجاره بازی تاسی به لجارگان و پیش گرفتن رفتار و کردار ایشان است : " از این لجاره بازی جز اینکه آبروی عده ئی را بریزی چه استفاده ئی می بری ؟ "
ادامه دارد : پیمان پایدار
No comments:
Post a Comment