Friday, March 30, 2012

کتاب شعری از"اریش فرید"(*) بنام: شعرعاشقانه برای آزادی



برگردان : ژیلا مشعشی و محمد خلیلی

قسمت سوم
*******************************************

نا ممکن

باید
ببوسم
این بالشم را
که تو بر آن
سر نهاده بودی.



باید
ببوسم
این سر انگشتانم را
که تو را نوازش کرده اند.

باید
ببوسم
این زبانم را...
نه, اما نمی توانم .

**************
چگونه بوسیدن
پس از خواندن شعری ازپاول فلمینگ

برای "الیزابت" 1640-1609 میلادی

می بوسمت
نه تنها
دهانت را و
سینه ات را و
زانوانت را,
خواهش هایت را هم ,می بوسم.

آرزوها و
اندیشه هایت را
تردیدها و
شهامتت را...

عشقت را
-که از برای من-
آزادی ات را
که از برای تو
پاهایت را
که تا اینجا آمده اند و
باز خواهند گشت .

تو را می بوسم
به همان سان
که هستی
و همان گونه
که خواهی بود
فرداها و فرداها...
و به هنگامی که دیگر
من
سپری شده ام.

************

تمثیلی کوچک

حتا این زندگانی ناشاد هم
به سر خواهد آمد .

تنها
شاید
آهسته تر
چونان که یک باطری
در چراغی
بی مصرف .



تازه,
فرقی نمی کند
که آدمی,آن را
پس از سالیانی چند
روشن بدارد;

 آن گاه
سوسویی بیش ,نخواهد داشت
تا بتوانی
استخوان هایت را ببینی,
استخوان هایی را که
دیگر پوک شده اند و
فروریخته اند.

تو می توانستی
به خوبی بدرخشی.

.....
ادامه دارد: پیمان پایدار
*********************************
(*)Fried Erich / انتشارات مازیار-تهران- چاپ اول 1382

No comments:

Post a Comment