پسوند " بازی " و دیگر ترکیبات آن : از کتاب کوچه احمد شاملو
با همکاری آیدا سرکیسیان
حرف ب دفتر اول , قسمت شانزدهم
******************************************
1355(1296) لجن بازی
شیوه و رفتاری سخت ناشایسته, مهوع , و نفرت انگیز .
1356(1296) lacar لچر بازی
.اعمال و حرکاتی جلف و سبکسرانه و ناشایست . اا مترادف 1358
1357(1296) lor لر بازی
قضاوت جامعه شهرنشینی امروز, در برخورد با فرد بار آمده در جامعه ئی با اقتصاد شبانی . رفتار و هنجاری همچون لران ;دور از شائبه آداب و مقررات عرفی و اخلاقی شهر نشینان . بی خبری و ناآگاهی از شایست و ناشایست های غالبا قراردادی و تشریفاتی . اا در این باب باستانی پاریزی( به نقل از لغت نامه دهخدا و مجله یغما ) حکایتی نقل کرده است :
" ظل السطان ,در اصفهان, یک وقت حسینقلی خان- ایلخانی بختیاری- را به مهمانی از ده به شهر آورد و بسیار تجلیل کرد و خصوصا او را یک روز در حضور رجال شهر در تالار یکی از کاخ های بزرگ صفوی میهمانی کرد .در همان لحظه , ناگهان یک لر بختیاری ,سر و پا برهنه ,که تازه از ده(؟)آمده بود , سراغ ایلخانی را گرفت و خود را به کاخ رساند و به مجلس در آمد و سلام گفت . خان سر برداشت و خشمگین- البته از جهت تعجب مهمانان- گفت :
-برادر(!) برای چه به شهر آمده ای؟
گفت :- آمده ام تو را زیارت کنم .
خان گفت :- احمق ! خر و گاو و گوسفند را رها کردن و چندین فرسخ پیاده به دیدن من آمدن چه ضرورت دارد؟
لر گفت :- چه فرمایشی می کنی خان! خرم توئی, گاوم توئی, گوسفندم توئی, همه چیزم توئی !"
[کوچه هفت پیچ, 377 ,ح 1]
1358(1296) las لش بازی
رفتار و کردار مردم لش و بی عار و درد و وقیح و بی تعصب اا م نک 1356 .
1359(1296) lus لوس بازی
(لوس = مردم بارد و بی مزه . آن که رفتار و گفتاری شیرین و گیرا ندارد, اما خود را به خلاف آن پندارد و لاجرم به قصد شیرینکاری و شیرینکلامی خلق را زحمت دهد.) اا کردار مردم لوس و بارد .اا مترادف 1304 .
1360)(1296) luti لوطی بازی
در اصل به معنای جوانمردی و مردانگی بوده است, چنان که ترکیب لوطیگری هنوز به همان معناست . لیکن در حال حاضر, لوطی بازی مترادف 1321 است
ادامه دارد: پیمان پایدار
1355(1296) لجن بازی
شیوه و رفتاری سخت ناشایسته, مهوع , و نفرت انگیز .
1356(1296) lacar لچر بازی
.اعمال و حرکاتی جلف و سبکسرانه و ناشایست . اا مترادف 1358
1357(1296) lor لر بازی
قضاوت جامعه شهرنشینی امروز, در برخورد با فرد بار آمده در جامعه ئی با اقتصاد شبانی . رفتار و هنجاری همچون لران ;دور از شائبه آداب و مقررات عرفی و اخلاقی شهر نشینان . بی خبری و ناآگاهی از شایست و ناشایست های غالبا قراردادی و تشریفاتی . اا در این باب باستانی پاریزی( به نقل از لغت نامه دهخدا و مجله یغما ) حکایتی نقل کرده است :
" ظل السطان ,در اصفهان, یک وقت حسینقلی خان- ایلخانی بختیاری- را به مهمانی از ده به شهر آورد و بسیار تجلیل کرد و خصوصا او را یک روز در حضور رجال شهر در تالار یکی از کاخ های بزرگ صفوی میهمانی کرد .در همان لحظه , ناگهان یک لر بختیاری ,سر و پا برهنه ,که تازه از ده(؟)آمده بود , سراغ ایلخانی را گرفت و خود را به کاخ رساند و به مجلس در آمد و سلام گفت . خان سر برداشت و خشمگین- البته از جهت تعجب مهمانان- گفت :
-برادر(!) برای چه به شهر آمده ای؟
گفت :- آمده ام تو را زیارت کنم .
خان گفت :- احمق ! خر و گاو و گوسفند را رها کردن و چندین فرسخ پیاده به دیدن من آمدن چه ضرورت دارد؟
لر گفت :- چه فرمایشی می کنی خان! خرم توئی, گاوم توئی, گوسفندم توئی, همه چیزم توئی !"
[کوچه هفت پیچ, 377 ,ح 1]
1358(1296) las لش بازی
رفتار و کردار مردم لش و بی عار و درد و وقیح و بی تعصب اا م نک 1356 .
1359(1296) lus لوس بازی
(لوس = مردم بارد و بی مزه . آن که رفتار و گفتاری شیرین و گیرا ندارد, اما خود را به خلاف آن پندارد و لاجرم به قصد شیرینکاری و شیرینکلامی خلق را زحمت دهد.) اا کردار مردم لوس و بارد .اا مترادف 1304 .
1360)(1296) luti لوطی بازی
در اصل به معنای جوانمردی و مردانگی بوده است, چنان که ترکیب لوطیگری هنوز به همان معناست . لیکن در حال حاضر, لوطی بازی مترادف 1321 است
ادامه دارد: پیمان پایدار
No comments:
Post a Comment