Wednesday, August 31, 2011

پسوند  " بازی " و دیگر ترکیبات آن : از کتاب کوچه احمد شاملو
(با همکاری آیدا سرکیسیان)
 - حرف ب دفتر اول / قسمت دوم
***************************
1207 بازی
. خدعه و نیرنگ و فریب

امثال و حکم بازی(1207
در مجلات پیشین :
آزموده کار بازی نمی خورد .- 1890/ آ.

(1207)تعبیرات مصدری بازی

1208 (1207)بازی خوردن
فریب خوردن. موضوعی غیر جدی را جدی انگاشتن . اا مقابل 1209

1209(1207) بازی دادن

کسی را به ریشخند گرفتن و فریب دادن ,چنان که او خود متوجه نشود و امر را جدی تصور کند:"این حرف ها را باور نکن, دارند بازیت می دهند !" مقابل 1208.

**********************************
1210 بازی
ادا و ریشخند و مسخرگی . اعمال و افعال غیر جدی .عملی یا سخنی که در آن مقصودی جدی مورد نظر نباشد .

امثال و حکم
در مجلدات پیشین:
انتر هر چی زشت تره , بازیش بیشتره ! - 3764 / الف
بازی بازی, آخرش جدی می شود- 1359 / آ
میمون هر چی زشت تره بازیش بیشتره !- 341 /آ . 602 / الف .

*******

موش را جان کندن (و) گربه را بازی(1210) 1211
آنچه در نظر یکی شوخی و بازی می نماید, چه بسا برای دیگری عذاب مرگ باشد .اا مقایسه شود با از پنبه نرم تر, چوب به  کون دیگران !

ترکیبات جمله ئی و شبه جمله ئی بازی (1210

1212(1210)این دم شیر است, به بازی مگیر!

شعری از سحابی است ,به تقدیم این مصراع :
عشق حقیقی است مجازی مگیر !
اا از مترادفات 3403 /آ است .اام نک 4943 / الف

1213(1210)تا سه نشه, بازی نشه !

اعتقادی رایج است که هر چه دو بار اتفاق افتاد بدون شک بار سوم نیز اتفاق می افتد .

(1210) تعبیرات مصدری بازی

1214(1210)با دم شیر بازی کردن

با جدی نگرفتن چیزی مخاطره انگیز, خود را به مهلکه افکندن .-

بود شیری به بیشه ئی خفته
موشکی کرد خوابش آشفته.
آن قدر دور شیر بازی کرد
در سر و دوشش اسب تازی کرد ,
آن قدر گوش شیر گاز گرفت
گه رها کرد و گاه باز گرفت
تا که از خواب ,شیر شد بیدار
متغیر ز موش بد رفتار
دست برد و گرفت کله موش
شد گرفتار, موش بازیگوش .
گفت :"ای موش لوس یک قازی !
"با دم شیر کنی بازی ?"
[ایرج , به تلخیص]

1215(1210) بازی- آمدن
حالت جدی و رسمی نداشتن . امور و مسائل را شوخی و بازی گرفتن . هیچ چیز را جدی تلقی نکردن : "بازیت می آید ؟
نمی فهمی با این حرف ها چه بلائی ممکن است سرت بیاید ؟" اا به صورت 1220 نیز می آید.اا مترادف شوخی - آمدن [ یا گرفتن]

1216(1210)بازی بازی کردن

به انجام کاری تظاهر کردن :"بازی بازی نکن ,درست غذایت را بخور ! "


1217(1210) بازی در آوردن

(1)به شیوه های مختلف توسل جستن, مثلا به قصد تن زدن از انجام کار یا وظیفه ئی, سر دواندن و معطل کردن کسی, مثلا برای جلوه دادن اهمیت خود هنگامی که قرار است در حق او خدمتی انجام دهند ....(بقیه رو بخاطر وقت و طولانی شدن فاکتور میگیرم)

(2)به خلاف خواست و تمایل خویش تظاهر کردن : فی المثل مشتاق مال و ثروت بودن اما به بی نیازی و درویش مسلکی تظاهر کردن و گرد آوردن ثروت را مذموم شمردن .چهره ناراضی گرفتن در مقابل امری که قلبا از آن خرسندند.....(فاکتور میگیرم)

(3)در مورد لوازم مکانیکی : خوب و به قاعده و روان کار نکردن . بد و ناقص کار کردن : " وسط راه ماشین مان بازی در آورد دو سه ساعتی معطل مان کرد."


1218(1210) بازی را تمام کردن

شیوه ئی فرعی را که برای ارعاب یا تطمیع یا ایجاد نگرانی در حریف پیش گرفته شده است پایان دادن و به اصل موضوع پرداختن ....(فاکتور میگیرم

1219(1210)بازیش را در آوردن

مهمی را جدی نگرفتن . شوخی و بی مزگی کردن ....(فاکتور میگیرم


1220(1210)بازی - گرفتن

(1)سر ایذا و آزار داشتن . قصد تفریح داشتن آنجا که نباید : "پشت فرمون ماشین بازیت نگیره !"

(2)مهمی را جدی نگرفتن و به شوخی و لودگی برگذار کردن

* - هر دو مورد به صورت 1215 نیز می آید .

1221(1210)زبان - با سر - بازی کردن

اختیار زبان خود را نداشتن و سخنانی مخاطره انگیز گفتن . ....(فاکتور میگیرم

1222(1210)سر- با کون - بازی کردن
دقت و توجه نداشتن . در کارها لاابالی بودن . حواس پرت و سر به هوا بودن...(فاکتور میگیرم


1223(1210)سر (کسی ) بازی در آوردن

کسی را ایذا و آزار کردن . امر کسی را هر دم به بهانه ئی به تعویق انداختن . کسی را دست انداختن و ریشخند کردن . اا به صورت 1217 نیز می آید .

1224 (1210) ک :- با کلاه - بازی کردن
نک 1222 .

********************
1225بازی
. افراط در امری

1225)ترکیبات دیگر بازی
در مجلدات پیشین :
. .اداره بازی - 623 - الف
***
1226(1225) دوست بازی
در دوستی با اشخاص افراط کردن....(فاکتور میگیرم

1227(1225)رفیق بازی
نک 1226 .

1228(1225)قرطاس بازی----qertas

قرطاس به معنی کاغذ است; و اصطلاح , معادل کلمه بین المللی بوروکراسی
اا کاغذ بازی و کاغذ پرانی و پرونده سازی و کمیسیون بازی و دنگ و فنگ های زائد و وقت گیر و غیر قابل توجیه ادارات . اا مرادف 1229Bureaucratie

1229(1225)کاغذ بازی
تشریفات بیهوده و وقت گیر اداری .اا مترادف 1228

1230(1225)hel o gol هل و گل بازی
افراط در رد تحفه و نوبرانه میان دو خانواده, و به خصوص میان خانواده ها دختر و پسری که نامزد یکدیگرند .....(فاکتور میگیرم)

******************
بازی
قمار,در اصطلاح قمار بازان : "امشب خانه رضا بازی داریم (1 ."


2)اصطلاح تخته نرد در مقابل مارس.اا در بازی نرد, اگر بازیکن حریق خود را پیش از آنکه به برداشتن مهره توفیق یابد شکست دهد, با دو امتیاز برنده می شود, و در غیر اینصورت تنها با یک امتیاز . برد دو امتیازی مارس, و برد معمولی و یک امتیازی بازی, یا تخته یا دست خوانده می شود .

1231)باورهای توده, آئین ها بازی

1232(1231)اگر قمار باز پیش از شروع بازی به دست خود بشاشد, دست خوب می آورد و در نتیجه می برد .

1231)ترکیبات جمله ئی و شبه جمله ئی بازی

1233(1231)بزرگان سیه مهره بازی کنند

در بازی نرد, معمول است که مهره های سیاه را به اختیار فرد مسن تر یا محترم تر قرار میدهند .

1234(1231) !زود بازی کن, بد بازی کن

مزاحی است که بین مقامران و حریفان نرد و شطرنج متداول است و به حریفی
که در بازی دیر کند و طرف را منتظر گذارد گویند و مقلوب گونه ئی از مثل دیر آی و درست آی باشد .

[ دهخدا ,امثال و حکم ,ج 2 ,ص 928

1235(1231)شاه با له له اش بازی می کند....lale

جمله ئی است که به عنوان اعتراض گفته می شود, در باره بازیکنی که فواعد و مقررات بازی را در نظر نمی گیرد و علنا به حقوق بازیکنان دیگر تجاوز می کند .اا نک 1298


1231) تعبیرات مصدری بازی

1236 (1231) با دسته کورها بازی کردن [ یا طرف بودن

آشکارا تقلب کردن در قمار . اا عبارت را حریفان به عنوان اعتراض به شخص متقلب به زبان می آورند : "همین جور رو است تقلب می کند . انگار با دسته کورها طرف است !"


1231) ترکیبات دیگر بازی

1237(1231)بازی بلوت blott / belot

نوعی بازی با ورق است که بیشتر از نوع بازی های فکری است و در اوایل قرن بیستم رواج یافت و به نام ابداع کننده هلندی خود آقای بلوت(*)شناخته شد .اا اصطلاحات این بازی در تداول طبقات بورژوا و اشراف و فکلی ها هنوز هم باقی مانده, هر چند خود بازی کم و بیش متروک شده است .(*) Belote

- نک 1008 / آ, و 32-1228 / آ, و 1898 / آ و 5432

1238 (1231)بازی حکم

از بازی های دست جمعی است که با ورق انجام می شود .اا نگاه کنید در بخش افزوده ها درانتهای مجلدات حاضر به شماره 8065

1239(1231)بازی طاق و جفت

این بازی بیشتر در مواقعی انجام می گیرد که بازی کنان وسیله دیگری برای قمار در اختیار نداشته باشند ; مثلا در زندانها ; چرا که آن را با هر چیز که دم دست باشد انجام می توان داد :حداقل با دو سنگریزه , دو پوست تخمه, و غیره ...(فاکتور میگیرم)

1240(1231) pay-eپای بازی

اصطلاح قمار, ورزش و بازی های گروهی اا هر یک از افرادی که وجودشان برای بازی لازم باشد... (فاکتور میگیرم

1241(1231)تاس بازی  tas-bazi

    نوعی قمار است که با تاس انجام می گیرد. هر بار یکی از طرفین تاس می ریزد و هر که مجموع امتیازاتش زودتر به عدد مقرر رسید برنده محسوب می شود . این ساده ترین شکل بازی است ....(فاکتور میگیرم

1242(1231) تخته بازی
بازی نرد.اا نک  تخته , در حرف ت .

1243(1231) tasme تسمه بازی
که در ادبیات با نام های دوا لبازی و دوا لک بازی آمده( که اسامی کهن آن است) و در میان توده به نام های کمر بازی و کمر بند بازی نیز معروف است  ,مانند خال سیاه بازی از نوع بازی هائی است که به قصد خانه خراب کردن حریفان ساده دل و در عین حال طمعکار صورت می گیرد و برای حریفی که از سا دگی ظاهر بازی و شرط های آزانگیز یک بر پنج و یک بر دهی که تسمه باز پیشنهاد می کند به دام می افتد به هیچ روی امکان بردی وجود ندارد مگر این که تسمه باز, خود بخواهد برای جری تر شدن حریف, به قصد تطمیع او و بالاتر و بالاتر بردن مبلغ داو, یکی دو بار به او ببازد ...(فاکتور میگیرم

1244(1231)jelov ---جلو بازی

اصطلاح قاپ بازی اا منظور این است که بازیکن پول هایش را برابر خود روی زمین بگذارد.....(فاکتور میگیرم


1245(1231) چار[ یا چهار] خانه بازی
به زعم ع . مستوفی ,مترادف 1254 است .

1246 (1231)چار قاب بازی
نک ذیل قاب بازی, در حرف ق .

1246)تعبیرات مصدری چار قاب بازی

1247 (1246)شپش توی جیب - چارقاب بازی کردن [ یا معلق زدن]مترادف 1478 / الف
*****
1248(1231)cap ----چپ بازی
اصطلاح قاپ بازی اامنظور این است که بازی کن, به دلایل مختلف-مثلا عدم اطمینان از امنیت, یا بر حسب عقیده خرافی او- پولش را در دست چپش نگه دارد که دست راستش برای ریختن قاپ ها آزاد باشد.در این نوع داوگذاری احتمال تقلب زیاد است.

1249(1231)  چپ و جلو بازی
اصطلاح قاپ بازی اامنظور این است که قمار باز, مقداری پول جلو خود روی زمین داشته باشد و مقداری دیگر در مشت چپ خویش ...(فاکتور میگیرم

1250(1231)چتکه بازی / چوتکه بازی ---cotke
نوعی بازی دو نفری که با چرتکه انجام می شد و امروزه از یاد رفته است.

1251(1231)خالبازی
نک 1252 .

1252(1231)خال سیاه بازی
یا خال بازی یا سه خال بازی . اا نوعی تردستی است که کلاه برداران در نقاط پر جمعیت ,از طریق تحریک آز و طمع گذرندگان ساده دل و به قصد ربودن نقدینه آنان بدان می پردازند...(فاکتور میگیرم

1253(1231)دراز بازی--Deraz
نوعی بازی است که با تخته نرد انجام می گیرد . در این بازی, طرفین ,تمام مهره های خود را در یک ستون ,در آخرین خانه محلی که حریف می باید مهره های خود را گرد آورد قرار می دهند و شروع به تاس ریختن می کنند ....(فاکتور میگیرم


1254(1231) دوز بازی--duz
هیچ یک از شرح هائی که برای این بازی نوشته اند (محمد امین میرزای قاجار , ع ,مستوفی ,لغت نامه دهخدا , محمد پروین گنابادی) فابل استفاده نیست....(فاکتور میگیرم


1255(1231)سه قاب بازی
نک ذیل قاب بازی در حرف ق .
1256(1231)قاب بازی --qab
یا قاپ بازی .- نک ذیل قاب در حرف ق .

1257(1231)کمر بازی
نک 1243

1258(1231) کمر بند بازی
نک 1243

1259(1231)gosad--- گشاد بازی
اصطلاح بازی نرد اا شیوه ئی از بازی نرد است....(فاکتور میگیرم 

1260(1231) لیس بازی
این بازی در یادداشت های ما تنها به صورت لیس پس لیس ضبط شده اما منابع قدیمی تری(از جمله قمارخانه, تالیف محمد امین میرزای قاجار) و منابع نسبتا متاخرتر (و از جمله, ع. مستوفی) آن را لیس بازی ضبط کرده اند....(فاکتور میگیرم

1261(1231)مفت بازی ---Moft

اصطلاح قمار اا باختن در بازی, به خاطر ناشیگری خویش یا تعلل در پیشگیری از تقلب حریف ; و نه بر اثر عدم مساعدت بخت .اا مقابل مفت بری .



ادامه دارد....  پیمان پایدار

No comments:

Post a Comment